"نیکولو ماکیاولی" در قالب تفکرات و اندیشه سیاسی خود و در توصیه به حکمرانان، تاکید میکند که آنها اگر بنا بر اِعمال خشونت و قوه قهریه دارند، بایستی آن را در سطحی گسترده و با شدت تمام، اما در دوره زمانی بسیار کوتاهی به کار برند. در نقطه مقابل، ماکیاولی تاکید دارد که یک حاکم و سیاستمدار، باید ابراز محبت و لطف خود را در بازه زمانی طولانیتر به نمایش بگذارد. معادلهای که در مورد نتانیاهو برعکس شده و او اکنون در یک دردسر واقعی گرفتار شده است.
افرادی که دارای ویژگیهای به اصطلاح "سه گانه تاریک" هستند. تلاش میکنند تا شما را فریب دهند تا منافع مادی به دست بیاورند. این افراد که دارای ویژگیهای شخصیتی روانپریشی، ماکیاولیسم و خودشیفتگی هستند.
ماکیاوللی نه تنها ویرتو را از مفهوم دینی- متافیزیکی تهی میکند، بلکه آن را به مفاهیمی، چون افتخار و کامیابی گره میزند. او مولفههای اخلاق مسیحی مبتنی بر رحم و شفت را موجب ضعف دولتها و جوامع میداند و بجای آن بر اخلاق رومی-یونانی، مبتنی بر شهرت و افتخار پافشاری میکند. این نوع اخلاق آریستوکراتیک بعدها در فلسفه نیچه هم نمود پیدا کرد.
مضامین مشخصی در تمام آثار ماکیاولی حضور دارد، از جمله مواردی که در بالا به آنها اشاره نشد: سرزنش طبیعت انسان؛ نیاز به دانستن اینکه چگونه «خوب نباشیم»؛ نگاه ابزاری به دین؛ سادهلوحی و درعینحال حس مشترک تودهها؛ تغییرپذیری بخت؛ ارزیابی مثبت از نزاع طبقاتی؛ ضرورت شدت و سرعت در بنیانگذاری حکومتهای جدید.