آیا جز به این دلیل که میدانست برای تشکیل حکومت صالح، کافی نیست که سرپرستی صالح در رأس تشکیلات حکومت باشد، بلکه صالح بودن تشکیلات، اگر ضرورت آن بیشتر از صالح بودن سرپرست نباشد کمتر نیست.
معمای مشروعیت و بروکراسی در عصر پهلوی دوم
در نظامهای سیاسی غیردموکراتیک که رژیم از حمایت تودههای مردم برخوردار نیست، بروکراسی به یک بازیگر سیاسی مهم تبدیل میشود که نقش کلیدی آن حفظ مشروعیت و در عین حال توانمندی حرفهای نظام است.
سازمانها زمانی به ورطۀ رکود و ایستایی میافتند که همگان به شیوهای یکسان اندیشیده و پایبند هنجارهای غالب باشند. مقابلۀ موثر با سکون و ترغیب نوآوری، مستلزم نهادینهساختن تفکر نوآفرینانه توسط رهبران سازمان است. چنین هدفی با پیمودن مسیر مشابهی که کولمن در ارتش پیاده کرد محقق میشود و آن ایجاد فرهنگ ناهمرنگی است. من بیش از پنجسال را صرف مطالعه دربارۀ این موضوع کردهام و برایم روشن شده که ایجاد چنین فرهنگی آسانتر از چیزی است که تصور میکنیم.