در یک لحظه جوان ۳۲ ساله که «ر-ق» نام دارد با چهرهای برافروخته از طباخی بیرون آمد و سوار بر خودروی پژو ۴۰۵ به سمت منزلش حرکت کرد. هنوز دقایقی از این ماجرا نگذشته بود که دوباره پژو ۴۰۵ نقرهای با سرعت زیادی که صدای ترمز آن سکوت صبحگاهی را شکست، در نزدیکی طباخی متوقف شد. «ر-ق» این بار در حالی که گویی راکت تنیس را درون پوشش (کاور) آن گذاشته، از خودرو بیرون آمد و با خشم و عصبانیت به طرف مشتریان طباخی رفت.
پدر من کلهپز بود و از نوچههای طیب خدابیامرز بود. بزن بهادر و باستانی کار بود و همدوره هفت کچلون و حسین رمضون یخی.