از بچگی مواد کشیدم. جایی که من زندگی کردم و با آدمهایی که من زندگی کردم خوشبختی معنایی ندارد. دنیای ما با دنیای آدمهای دیگر فرق دارد.
از آنجایی که اولیای دم موفق نشدند ۵۰ نفر را برای قسامه معرفی کنند، دو متهم قسم خوردند که مرتکب قتل نشدهاند و به این ترتیب رأی بر برائت آنها صادر شد. این در حالی است که اولیای دم خواستار رسیدگی این پرونده در دیوان عالی کشور شدند و به رأی صادره اعتراض کردند، اما رأی صادره در دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت و متهمان از اتهام قتل عمدی مبرا شدند.
وی با استفاده از این درگاه جعلی و وارد کردن مشخصات کارت بانکی ۲ هزار تومان به حساب ادمین واریز میکند که این رقم از حساب او کسر نمیشود چرا که این درگاه جعلی بوده و در ادامه نیز خبری از معرفی خانم مورد نظر برای صیغه نشد. این مرد نیز دیگر پیگیر ماجرا نبود تا اینکه مدتی بعد متوجه شد ۱۰۰ میلیون تومان از حسابش برداشت شده است؛ بلافاصله رمز دوم خود را تغییر داد و به پلیس شکایت کرد.
عشق نافرجام مرد جوان به زن صیغهای باعث شد او آتشی برپا کند که جان دو نفر را گرفت و سه نفر را مصدوم کرد.
احمد نجفی معاون مبارزه با سرقتهای خاص در خصوص این پرونده گفت: با توجه به حساسیت موضوع اکپیی از مأموران عملیات اداره پنجم پلیس آگاهی تحقیقات میدانی در این خصوص را آغاز کردند و در بررسیهای میدانی تصویری نیمه واضح از متهمان به دست آمد ولی پلاک انتظامی خودرو شناسایی نشد.
یک بار وقتی متوجه شدم ساسان با یکی از بستگان نزدیکم ارتباط دارد و به من خیانت میکند هیچ کاری از دستم ساخته نبود، فقط با او صحبت کردم تا از این گونه خیانتها دست بردارد. او هم قول داد که دیگر این اشتباه را تکرار نکند با این حال نه تنها رفتارهای خشن و کتک کاری هایش را کنار نگذاشت بلکه سوء ظن هایش به من بیشتر شد و از پرداخت هزینههای زندگی نیز سرباز زد
بعد از ازدواجم با قربان، یک روز مهدی با من تماس گرفت و گفت: میخواهد برای تبریک عید به دیدن مادرم بیاید. موضوع را به قربان گفتم و او هم حرفی نزد. برای همین مخالفت نکردم و مهدی به خانه ما آمد، اما وقتی قربان آن شب به خانه ما آمد و مهدی را آنجا دید، بشدت عصبانی شد. سعی کرد او را از خانهمان بیرون کند، اما دعوا بالا گرفت و قربان، مهدی را با چاقو زد
ارغوان در یک فرصت مناسب و با کلیدی که در دست داشت وارد منزل پدرزنم شد و من هم که در مراسم ختم کنار بستگان نزدیک پدرزنم نشسته بودم او را به صورت تلفنی به سوی محل جاسازی پولها هدایت میکردم بالاخره ارغوان با سرقت حدود ۳۰ میلیون تومان وجه نقد، انگشتر نقره، ماشین اصلاح و ... به خانه بازگشت و پولها را به حساب بانکی اش ریخت، اما نمیدانم چگونه با اعلام شکایت پدرزنم پلیس اول به سراغ من آمد...
مردی که متهم است رقیب عشقیاش را به قتل رسانده و او را از آپارتمان همسر صیغه ایاش به بیرون پرت کرده است، محاکمه شد.
این زن گفت: شوهرسابقم که حالا به اتهام مشارکت در حمل جنازه با وثیقه آزاد شده است در دادگاه حضور ندارد اما باور کنید برادرم هم در قتل دستی نداشته است. سپس فرهاد به دفاع پرداخت و حرفهای خواهرش را تأیید کرد صبح دیروز این دو متهم بار دیگر در شعبه دوم به ریاست قاضی محسن زالی وبا حضور قاضی دلدار مستشار دادگاه به اتهام سرقت وآدم ربایی مقتول تحت محاکمه قرار گرفتند.
متهم روز گذشته در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم. رؤیا همسر من بود و هنوز مدت صیغه ما تمام نشده بود، اما او میگفت: دیگر نمیخواهد ادامه دهد و خودش صیغه را باطل میکند.
«اصرار میکردم تا پورنگ حقیقت را به همسرش بگوید، ولی او هر بار به بهانه فراهم نبودن شرایط از این کار خودداری میکرد تا این که یک روز صبح زود، من و پورنگ برای تصویربرداری از یک مجلس عروسی در شهرستان، به مشهد بازگشتیم. همسر پورنگ از چند روز قبل قهر کرده بود و در خانه نبود به همین خاطر ما با یکدیگر به منزل پورنگ رفتیم تا چند ساعت استراحت کنیم، ولی ناگهان همسر اول او وارد خانه شد و با دیدن من در اتاق خواب، با پلیس تماس گرفت و ...»
«اگر سجاد من را جلوی زن صیغهایام تحقیر نمیکرد، این کار را نمیکردم. او با چاقو و شوکر به من حمله کرد و من هم چیزی دستم نبود، ضمن اینکه زنم ترسیده بود و در اتاق مخفی شده بود و جیغ میکشید. من هم بشقاب را به سمت سجاد پرت کردم که بتوانم جلوی ضربات او را بگیرم، اما باعث کوریاش شدم. بشقاب با ضربهای که سجاد زده بود شکسته بود و تیزی آن به صورتش خورد و او را کور کرد».
مأموران پلیس فتا پس از ثبت اظهارات شاکی اقدام به جمعآوری مدارک دیجیتال جرم کردند و درنهایت پس از اتمام کار با دستور مقام قضائی متهم را برای تکمیل پرونده به پلیس فتا احضار کردند.
زن 29 ساله درحالی که بیان می کرد دیگر نمی توانم زخم زبان و کنایه های همسرم را تحمل کنم گفت: هنوز امتحانات نهایی سال سوم راهنمایی آغاز نشده بود که دایی ام مرا برای پسرش خواستگاری کرد.