این رمان روایتگر داستان «Mickey۷» یک کارمند یک بار مصرف در یک سفر انسانی است که برای استعمار دنیای یخی نیفلهایم فرستاده شده است. هر زمان که مأموریتی بسیار خطرناک ـ حتی انتحاری ـ وجود دارد، خدمه به میکی روی میآورند. پس از هر مرگ، یک بدن جدید با حافظه دست نخورده بازسازی میشود.
فیلم «مردان وحشی» (Wild Men) یک کمدی دانمارکی است که بحران میانسالی را به دستمایهای برای یک ماجراجویی شیرین و طنزآمیز تبدیل کرده است. این داستان مردی است که میخواهد مردانگی ناب اجدادش را دوباره در وجود خودش زنده کند.
فیلم کمدی «برایان و چارلز» (Brian and Charles) داستان یک مخترع تنهاست که از یک ماشین لباسشویی کهنه برای خودش یک دوست رباتی میسازد. بین این دو نفر ارتباط عمیقی شکل میگیرد که پر از لحظات شیرین و طنزآمیز است.
فیلم «سوراخ» (Il Buco) دربارۀ سفری اکتشافی به درون یک غار عمیق است؛ فیلمی که با تصاویر خیرهکننده و حال و هوای تاملبرانگیزش، شبیه به تجربۀ نوعی سلوک معنوی است.
فیلم «رقابت رسمی» (Official Competition) کمدی مفرحی است که ما را به پشت صحنۀ فیلمهای «جشنوارهای» میبرد. این فیلم نشان میدهد که خیلی وقتها آن چیزی که به عنوان هنر و نبوغ به خورد مخاطبان داده میشود، فقط نقابی برای خودنمایی و فضلفروشی است.
«دنیای ژوراسیک؛ قلمرو» (Jurassic World Dominion) آخرین فیلم از مجموعۀ «پارک ژوراسیک» است. جذابیت اصلی این فیلم در جمع شدن شخصیتهای قدیمی و جدید این دنیای شگفتانگیز در کنار یکدیگر است.
فیلم «پدر فقید من» (My Dead Dad) داستان جوانی است که بعد از مرگ پدرش یک مجموعۀ آپارتمانی را از او به ارث میبرد. آشنایی با ساکنان آپارتمان تصویری را که او قبلا از پدرش در ذهن داشت کاملا تغییر میدهد.
«توهمات گمشده» (Lost Illusions) بر اساس رمانی از بالزاک ساخته شده است. این فیلم داستان تبدیل شدن یک شاعر جوان رویاپرداز به یک روزنامهنگار فاسد فریبکار را روایت میکند.
انیمیشن «فیلم برگری باب» (The Bob’s Burgers Movie) فیلمی شاد و موزیکال است که ماجراجوییهای جذاب و خندهدار یک خانوادۀ دوستداشتنی و یک کمی خل و چل را روایت میکند.
در اینجا فهرستی از هشت فیلم اکران شده در هفتۀ نخست جشنوارۀ کن را خواهیم دید که بر حسب دیدگاههای منتقدان میشود آنها را جزء بختهای بردن جایزۀ اصلی یا دستکم جوایز فرعی جشنواره به حساب آورد.
گاهی تماشای یک فیلم الهامبخش که شخصیت سختجان آن از دلِ مصیبتها زنده و قوی بیرون میآید، میتواند سربازِ خسته نبرد زندگی را دوباره سراپا کند.
نخل طلای جشنواره فیلم کن یکی از پرطرفدارترین جوایز سینما در دنیا است که در هفتاد و پنجمین دوره این جشواره، نخل طلای ١٨ قیراطی شوپارد (یک شرکت سوئیسی سازنده ساعت، جواهرات و لوازم جانبی لوکس) با اضافه شدن دهها الماس، درخشندگی خاصی پیدا کرده است. همه این الماسها بر روی پایه کوارتز رز (دّر کوهی) ساخته شدهاند.
فیلم «مترسک مسابقات آزاد» (The Phantom of the Open) داستان واقعی مردی را بازگو میکند که به عنوان بدترین گلفباز دنیا شناخته میشد، اما در عین حال قهرمان امیدواری و دست نکشیدن از هدف هم بود.
فیلم «با شمارۀ سه» (On the Count of Three) از داستان غمانگیز دو جوان افسرده به عنوان بستری برای ایجاد یک کمدی تاثیرگذار و عمیق استفاده کرده است. این فیلمی هوشمندانه و ارزشمند است که نگاهی صادقانه و واقعبینانه به موضوع خودکشی انداخته است.
«دختر ساکت» (The Quiet Girl) فیلمی است که بیشتر از اینکه با دیالوگهایش حرف بازند، با تصاویر شاعرانه و مبهوتکنندهاش سخن میگوید. این فیلم روایتی گویا از سکوت و تصویری روشن از تاریکی اندوه است.
«تاپ گان؛ ماوریک» (Top Gun: Maverick) فیلمی است فوقالعاده خوشساخت، مفرح، عاطفی، و دارای بالاترین سطح هیجان و اکشن. در مرکز این مجموعۀ کامل و بینقص تام کروز شصت ساله ایستاده است که هنوز مثل سی سال پیش درخشان و مجذوبکننده و پرانرژی است.
فیلم «عوامل انسانی» (Human Factors) مثل یک جعبۀ پر از معماست. حادثهای برای یک خانواده اتفاق میافتد و ما از ماهیت دقیق این حادثه بیخبریم. هوشمندی فیلم در اینجاست که هرچقدر بیشتر به ما اطلاعات میدهد، حقیقت ماجرا برای ما مبهمتر میشود.
«مردها» (Men) یک فیلم ترسناک و وهمانگیز است که ترسهایش بیشتر از اینکه ماورائی و فراطبیعی باشند، از دل روزمرهترین اضطرابهای زنانه بیرون میآیند. در این فیلم شیاطین نیستند که شما را میترسانند بلکه مردها هستند. البته شاید وقتی فیلم به پایان رسید از خودتان بپرسید که آیا اصلا فرقی بین «شیطان بودن» و «مرد بودن» هست؟
فیلم «هیولاوار» (Monstrous) ترکیب موفقی از یک داستان ترسناک و نگاهی عمیق و روانشناختی است. هیولای این فیلم فقط چیزی برای ترسیدن نیست بلکه موضوعی برای فکر کردن هم هست؛ هیولایی که انگار از برکۀ تاریک خاطرههای آزاردهندۀ ما بیرون میآید.
فیلم «جعبه سیاه» فقط دربارۀ جعبه سیاه یک هواپیمای سقوط کرده نیست؛ این فیلم خودش هم مثل یک جعبه پر از معماست که مجموعهای از رازهای هیجانانگیز را در دل یک داستان ساده و سرراست گنجانده است.