شاکی گفت: من سالهاست با همسرم زندگی میکنم و دو فرزند داریم. مدتی قبل خوشچهره به من گفت وضعیت کاریاش تغییر کرده و از این به بعد باید چند ساعت بیشتر سر کار بماند. من هم حرفش را باور کردم تا اینکه به صورت کاملا اتفاقی متوجه شدم او به من خیانت میکند.
دامادم به طرز وحشتناکی دخترم را کتک میزند و من با دیدن آثار کتک کاریهای او دلم کباب میشود، اما هزینههای گزاف پزشکی قانونی و دادخواهی را هم ندارم.
فدراسیون شنای ژاپن یک ورزشکار این کشور را به دلیل زیرپا گذاشتن مسائل اخلاقی با محرومیت روبرو کرد.
نتایج یک مطالعه نشان میدهد که شکلگیری خیانت، حاصل ضعیفشدن نیروهای جاذب خانواده است، به شکلی که این نیروها نمیتوانند زن و مرد را در مدار زندگی مشترک نگاه دارند. برایناساس، خیانت را میتوان بهمثابه گریز از مدار زندگی زناشویی ضعیف تعریف کرد.
زن مشهدی که با شوهرش اختلاف داشت در خانه مجردی به دام افتاد.
منصوره (همسر مقتول) که دیگر دسیسه شوم خود را لو رفته میدید درباره این جنایت تلخ به قاضی گفت: از چند سال قبل با «جلال» آشنا بودم و طی ماههای گذشته این ارتباط به صورت پیامکی و تلفنی شدت گرفته بود تا جایی که جلال به من وعده ازدواج داد من هم از همسرم خواستم مرا طلاق بدهد، ولی ابوالفضل موافقت نمیکرد و حاضر به طلاق نبود به همین دلیل وقتی موضوع را برای «جلال-پ» بازگو کردم او تصمیم گرفت تا همسرم را از میان بردارد.
اتفاقی که برای ستاره آتالانتا افتاد باعث شد تا بهترین فصل فوتبالی او تحت تاثیر قرار بگیرد.
در یکی از روستاهای منطقه گجرات هند یک زن به دلیل برقراری رابطه نامشروع و خیانت به شوهرش به شیوه ای متفاوت مجازات شد.
زن 38 ساله که به حال و روز خود می گریست و برای روزهای گذشته افسوس می خورد با بیان این که خیانت همسرم قلبم را شکسته است، درباره سرگذشت خودش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: بعد از آن که در یکی از رشته های علوم تجربی لیسانس گرفتم، به عنوان حق التدریس در آموزش و پرورش مشغول کار شدم و همزمان به تحصیلاتم ادامه دادم تا این که استخدام شدم.
زنی ۲۲ ساله که سعی میکرد قتل همسرش را به مهاجمان نقابدار ناشناس نسبت دهد در نهایت به ارتباط عاشقانه خود در فضای مجازی با جوانی متاهل به نام احسان اعتراف کرد و این گونه راز این قتل وحشتناک فاش شد. کارآگاهان اداره جنایی، موفق شدند احسان را دستگیر کنند. این جوان ۲۹ ساله که خود سه فرزند دختر دارد در بازجوییها مدعی شد: از حدود سه ماه قبل در فضای مجازی با زن جوان ارتباط برقرار کردم. ولی او ادامه این ارتباط را به قتل شوهرش گره زد و گفت: باید شوهرم را به قتل برسانی!
متوجه شدم در منطقه پایین شهر وارد منزل فردی غریبه شد و چند دقیقه بعد در حالی از آن خانه خارج شد و پشت فرمان پرایدش نشست که دختری کم سن و سال او را همراهی میکرد. آنها به منطقه ییلاقی طرقبه رفتند و داخل رستوران شدند
وقتی به پرویز گفتم فرانک در کنار تو بود؟! با عصبانیت فریاد زد تو روانی شدهای ضمن این که به تو ربطی ندارد من چه میکنم! خلاصه با فرانک تماس گرفتم و از او خواستم پایش را از زندگی ام بیرون بکشد، ولی مدتی بعد همسرم با این بهانه که کسی را برای رفت و آمد نداریم مرا وادار کرد با فرانک آشتی کنم و به این بهانه نقشه یک مسافرت را طرح کردند.
مرد ۳۸ ساله روز بیست وهفتم اسفند سال ۹۲ با حالی پریشان و لباس خونین به اداره پلیس استان قم مراجعه کرد و مدعی شد که در جریان درگیری با همسرش او را با ضربه چاقو کشته و از خانهاش در کرج گریخته است.
فهمیدم رشید قبل از ازدواج با من زن مطلقهای را به عقد موقت خودش درآورده بود و حالا که آن زن فرزندی به دنیا آورده به خاطر گرفتن شناسنامه برای نوزاد با یکدیگر به اختلاف خورده اند! آن زن میگفت: در دوران مجردی با رشید دوست بودم، اما تقدیر به گونهای رقم خورد که من با کس دیگری ازدواج کردم، ولی این ازدواج پایدار نبود و من بعد از طلاق دوباره سراغ رشید رفتم و به عقد موقت او درآمدم
بعد از گذشت چند سال روزی همسرم به منزل آمد و گفت که از او کلاهبرداری کرده اند و برای پرداخت بدهی هایش قصد فروش منزل را دارد. او به اصرار خانه را فروخت اما بعد از مدت کوتاهی وقتی طلبکاران به در منزل آمدند متوجه شدم که رحمت خانه و سرمایه مان را در قمار از دست داده است. تنها یک خودرو برایمان مانده بود که آن را هم فروخت و در قمار باخت. پدر شوهرم دیگر حاضر به حمایت از ما نشد و اکنون با دو فرزند 14 و 10 ساله توانایی تامین هزینه های زندگی مان را نداریم.
خطیبی افزود: خیانت امروزه رفتاری شده که شاید افرادی که این کار را انجام می دهند به دنبال دلیل برای توجیه این خیانت هستند، مثلا در رابطه خود عشق نداشته و از طرف مقابل خود دریافت میکنند.
بخاطر فرزندمان چیزی نمیگفتم و بی مهریهای شهین را تحمل میکردم تا اینکه متوجه رفتارهای عجیب او شدم، برای مثال تا نیمههای شب در شبکههای اجتماعی میچرخید، یک شب در حالی که خواب بود به سراغ گوشی او رفتم و متوجه شدم که او با مردی به نام سهیل در اداره در ارتباط است، او حتی چندین بار به خانه سهیل رفته و در آغوش او از خود سلفی گرفته بود.
از ترس آبرویم با او تماس گرفتم، میگفت قصد خودکشی دارد و در نامهای مینویسد که من عامل این بدبختیاش هستم. مزاحمتهای آزاردهندهاش دوباره شروع شد و این اواخر میگفت که ایدز دارد و... .
زن جوان که از دست تماسهای منشی شرکت همسرش خسته شده بود درخواست طلاق داد.
با تکمیل تحقیقات، پرونده زن و مرد خیانتکار برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد وقراراست آنها بزودی محاکمه شوند.