ردپای قاتلان سریالی در جهان ادبیات، سینما و مطبوعات در آستانه دومین سالگرد مرگ اکبر خرمدین
روانپزشک و مدرس روانپزشکی جنایی، گفت: علم روانپزشکی، هنوز نمیتواند ارتکاب قتل سریالی را یک آسیب روانی یا اختلال شخصیتی بداند، بنابراین، نمیتوان گفت که قاتلان سریالی، بیمارانی هستند که درمان پذیر و قابل بهبود و شایسته بازگشت به جامعهاند.
مردی که مدعی شد که همسرش گمشده، گفت که چند ساعت پس از گمشدن او، عکس جسدی برای او ارسال شده و حدس میزند که جسد خانمش است.
پس از بازداشت زن جوان وی گفت: شوهرم من و دخترم را خیلی اذیت میکرد تا اینکه من با مردی به نام مهیار آشنا شدم و با طرح نقشهای که با دخترم ناهید کشیده بودیم به شوهرم قرص دادیم و وقتی خوابش برد مهیار به خانه آمد و او را داخل خودرواش انداخت و برد و دیگر خبری ازاو نداریم.
زنی به جرم قتل همسرش به قصاص محکوم شد، اما ادعای جدید او روند پرونده را تغییر داد
مرد ۶۱ ساله در یکی از محلههای تهران به دست همسرش به قتل رسید.
مردی که متهم به کشتن دختر ۹سالهاش است به سه سال زندان محکوم شد و همسر چهارم او بار دیگر به اتهام دست داشتن در این جنایت محاکمه میشود.
متهم دریکی از جلسات بازپرسی گفت: شب تا صبح خود خوری میکردم تا این که «ع» با من تماس گرفت و با توهین زشت گفت: نزد پدر زنم و پلیس رفتی چه ... کردی؟ من هم که از این رفتارها عصبانی شده بودم با چاقوی ضامن دار سوار خودروی پدرم شدم و به منزل آنها رفتم. وقتی ضامن دار را به قفسه سینه اش زدم، نمیدانم چاقو را کجا انداختم!
شهرام به جایگاه رفت و با پذیرش اتهامش عنوان کرد: باور کنید من نه مقتول را میشناختم و نه خصومتی با او داشتم. حتی نمیدانستم برای چه باید او را بکشم فقط بهمن به من گفت پیرمردی که در اینجا ساکن است هر روز زیر درخت زیتون ماشینش را پارک میکند تا ورزش کند هرجا احساس کردی شرایط شلیک کردن را داری او را بزن و من هم به خاطر ۲۰۰ میلیون تومان پولی که قرار بود بگیرم این کار را کردم.
مادر مهیار به نام سمیرا تحت بازجویی قرار گرفت و در توضیح ماجرا گفت: چند سالی است که با همسرم اختلاف داشتم تا اینکه با مردی به نام بهروز آشنا شدم و یک روز با حالت قهر بچهام را برداشتم و به خانه بهروز رفتم تا با او زندگی کنم. اما بهروز از همان روزهای اول پسرم را کتک میزد و آزار میداد تا جایی که آخرین بار آنقدر کتکش زد که جانش را گرفت.
متهم گفت: اصلاً نمیخواستم کسی را بکشم. فکرش را هم نمیکردم که امیر مرده باشد. با خودم گفتم یک ضربه چاقو خورده و چند روز در بیمارستان بستری و بعد هم مرخص میشود.
قتل دختري ۱۴ساله در فيرورق
پدر مهیا حال مساعدی ندارد. با این حال توضیحات کوتاهی ارایه میدهد. او در مورد حادثه رخ داده میگوید: «محیا فرزند آخرم بود. آن روز ظهر به همراه دوستش به کتابخانه رفته بود. در حال بازگشت به خانه متهم را میبیند و او هم بدون هیچ دلیلی به دخترم حمله و گوش او را میبرد و دخترم را به قتل و سپس به آتش میکشد. وقتی ما متوجه شدیم محیا دیر کرده و به خانه نیامده از اهالی سراغ او را گرفتیم. تا اینکه متوجه شدیم او توسط فرهاد در اطراف باغهای میوه تهدید و به قتل رسیده است. متهم بعد از قتل دخترم را آتش زده است. ما اصلا هیچ خصومتی با قاتل نداشتیم. نمیدانم چرا متهم این جنایت را مرتکب شده است!»
پسر نوجوان با مراجعه به دادگاه خواهان قصاص پدرش شد.
حدود ساعت ۸ صبح، جسد نیمه عریان پائولین در حالی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود در جاده جنگلی جامپینگ پاوند در نزدیکی آلبرتا پیدا شد. با گزارش این جنایت به پلیس، تحقیقات برای پیدا کردن قاتل آغاز شد. در تحقیقات بعدی پلیس حدس زد که این جنایت به قتل های بزرگراه، قتل هایی که زنان جوان مورد تجاوز قرار گرفته و در مناطق دورافتاده در امتداد بزرگراه ترانس کانادا رها شدهاند، مربوط است.
ماموران انتظامی بابل با انجام اقدامات اطلاعاتی و فنی با شناسایی مخفیگاه متهم و هماهنگی قضایی این فرد را که ازاراذل و اوباش وعامل تیراندازی با سلاح شکاری و دارای سوابق متعدد کیفری و شرارت در سطح شهرستان بوده در عملیات ضربتی و غافلگیرانه در کمتر از ۱۲ ساعت دستگیر کردند.
در بررسیهای انجام گرفته مشخص شد مردی ۴۶ ساله با یک تیغه سلاح سرد، همسر خود (۳۶ ساله) و فرزند دخترش (۸ ساله) را به قتل رسانده است.
متهم گفت: فردای شب حادثه شاهین با من تماس گرفت و خواست برای دریافت پولم به محل قرار بروم. قرار بود ۲ میلیون تومان بابت درگیری با مرد میانسال پول بگیرم، اما زمانی که در محل قرار حاضر شدم، پلیس مرا دستگیر کرد.
سارقان پس از جمعآوری طلاها هنگامی که قصد داشتند خودشان را به موتورسیکلت برسانند و فرار کنند یکی از رهگذران به نام بهزاد مانع فرارشان شد که در این حین سارق دیگر چند گلوله به او شلیک و مجروحش کرد، اما یکی از مأموران بسیج نیز با ضربهای به موتور سارقان مانع فرارشان شد و سرانجام سارقان از سوی عابران دستگیر شدند.
با انجام اقدامات و رصد اطلاعاتی پلیس آگاهی رودبار و پلیس آگاهی کرمان و سرنخهای موجود در کمتر از ۶ ساعت و در سحرگاه همان شب، متهم دخیل در این قتل در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد.
یک پرستار زن ۴۱ ساله با تزریق دوز بالای انسولین ۱۹ بیمار را به قتل رساند.
مرد میانسالی در حالی که مقابل خانهای در یکی از خیابانهای قلهک ایستاده بود با فریاد گفت: اردشیر یا پولم را میدهی یا آبرویت را میبرم. در حالی که مرد جوان همچنان فریاد میکشید، اما کسی از خانه بیرون نمیآمد تا اینکه حدود ساعت ۱۲ شب ناگهان صدای فریادهای کمک خواهی همان مرد به گوش رسید و پس از آن صداها قطع شد. وقتی همسایهها به کوچه آمدند با جسد خونین مرد ناشناس روبهرو شدند
یک زن که به شوهرش خیانت کرد و با مرد دیگری زندگی میکرد دست به قتل دختر ۷ ساله خود زد.