داستان فیلم «زندگی در دو دنیا» درباره پسری به نام دای است که پدر و مادرش هر دو ناشنوا هستند. او تا سالهای نوجوانی به عنوان در کنار والدین حضور داشت، اما در دوران دبیرستان به خاطر شرایط از سمت دیگران آسیب میبیند. دای وقتی ۲۰ ساله میشود، از روستای کوچک پدری، به توکیو میرود و در آنجا خبرنگار میشود. برگشت دای به روستا خاطرات کودکی اش را زنده میکند و اتفاقاتی رخ میدهد که زندگی همه را با چالش مواجه میکند.
این فیلم هیولایی با نقدهای عالی و گیشه فوقالعاده که بر اساس گزارشها تنها ۱۵ میلیون دلار صرف ساختن آن شده، در آمریکا توفانی به راه انداخته است. آیا این میتواند نشان دهد سینمای هالیوود کجای راه را اشتباه رفته است؟