یوگا در معنای مدرن آن کالایی است برای فروش؛ کالایی که به خاطر سابقۀ دینیاش، رنگ و لعابی معنوی هم به خود گرفته است؛ اما این معنویت ی است که سر تا پا مادی است و هدفی ندارد جز تمرکز بخشیدن به فرد در جهت پیگیری نفسانیترین خواستههایش.
ملکیان در همایش «پرسش از امر دینی در عصر حاضر» با برشمردن چالشهای امر دینی و دینداری گفت: امر دایر بین التزام بین ادیان کلاسیک و ماتریالیسم نیست. راه سوم این است که ما معنویت بنیانگذاران ادیان را کشف و در پی آن باشیم.
باور به مهدویت و معنویت چه نسبتی به هم دارند، به نظر میرسد تعیین این نسبت از دشواریهایی برخوردار است.
میری معتقد است که برخی تلاش میکنند که معنویت ذیل امر بروکراتیک ساماندهی شود، ایشان چون به این توجه نمیکنند که امر معنوی ذیل امر بروکراتیک تهی از معنا میشود، در عمل به جای اینکه بازآفرینی خلاقانه و معنوی صورت گیرد، به گونهای معنویت تخریب و آسیب میبیند.
حمید خویی تشریح کرد:
خویی با بیان اینکه فاجعه گسست میان میراث اسلامی و جهان اسلام را شاهد هستیم، گفت: معنویت مدار کردن انسانها با عقل و اخلاق تا زمانی که مبتنی بر یک قاعده ایدئولوژیک برتر آسمانی نباشند، کارایی مطلوبی نخواهند داشت.
محقق و پژوهشگر نهجالبلاغه، معتقد است که جهان غرب کل جهان نیست و مانند کف روی آن در حال از بین رفتن است؛ آرامشطلبی مصنوعی در دنیای غرب، چون با فطرت طبیعی انسان سازگار نیست، ماندگاری ندارد و خیلی زود ما شاهد تحولاتی اساسی در ساختارها و هنجارهای جوامع غربی خواهیم بود.
دبیر علمی دومین کنفرانس بینالمللی گردشگری و معنویت با بیان اینکه ۱۲۰ مقاله دریافت شده و از این بین ۲۵ مقاله پذیرفته شده است، گفت: همه ابعاد گردشگری با معنویت ارتباط دارد و امری مقدس و آسمانی است.
حجت الاسلام علیرضا پناهیان گفت: «قبل از رنسانس معنویت ابزار قدرت بود. بعد از رنسانس، تکنولوژی ابزار قدرت شد و امروزه مجدداً در حال برگشتن به شرایطی هستیم که معنویت ابزار رسیدن به قدرت میشود».
ملکیان که در سالهای اخیر کمتر در فضای عمومی حاضر شده، پنجشنبه گذشته در جلسه نقد و بررسی کتاب «روانشناسی دین براساس رویکرد تجربی» سخنرانی کرد.
معنويت قدسي نظريهاي است در باب 1- «عالم معنا» و 2- ربط و نسبت آن عالم با «عالم طبيعت». هدف از طرح اين نظريه انباشتن ذهن مخاطبان با اطلاعات تازه نيست، بلكه ايجاد تحول در شخصيت آنهاست. هدف در اينجا تربيت است، نه تعليم؛ يعني به تعليم صرفا به عنوان مقدمهاي براي تربيت نگاه ميكنيم. به تعبير ديگر، در اينجا صرفا دغدغه «حقيقت» نداريم، بلكه دغدغه اصليمان رشد و شكوفايي «هويت انساني» است كه عين «هويت معنوي» است. البته چنين رشد و تحولي همهجانبه است، يعني همه ساحتهاي وجود آدمي، از جمله ساحت ذهن او را در بر ميگيرد، پس دغدغه «تقرب به حقيقت» را هم در خود دارد. ما «رشد معرفتي» را براي «رشد معنوي» ميخواهيم.