دوست مقتول که شاهد این جنایت بود، گفت: شب حادثه در خانه یکی از دوستانم میهمان بودیم، با مراد از خانه دوستم بیرون آمدیم. همانطور که در حال عبور از خیابان بودیم ناگهان سه مرد جوان راهمان را سد کردند. آنها با تهدید چاقو قصد سرقت گوشی تلفن همراه ما را داشتند، اما دوستم مقاومت کرد و یکی از سارقان با چاقو او را زد و گوشی را به زور از او سرقت کرد.
کارآگاهان جنایی تهران در جستجوی قاتلی هستند که جوانی را در نزاع خیابانی به قتل رسانده و فراری شده است.
دعوا که شروع شد تراب از داخل رستوران بیرون آمد. آن ۳ جوان داشتند من را کتک میزدند. سنگ و چوب هم در دستانشان بود. تراب سمت آنها آمد و برای دفاع از من با آنها درگیر شد. چند بار دنبال هم دویدیم. ناگهان آنها ۳ نفری سر من ریختند و داشتم از آنها کتک میخوردم. نفهمیدم چه شد که تراب به داخل رستوران رفت و از آشپزخانه رستوران چاقوی بزرگی برداشت و با آن به صحنه دعوا برگشت. وقتی به خودم آمدم که یکی از آن جوانان روی زمین افتاده بود.
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت: متهمان سکوت کردهاند تا مشخص نشود کدام یک قاتل اصلی است. در این سالها ۴ متهم رضایت پدر قربانی را جلب کردهاند. مادر قربانی نیز به متهمان ردیف دوم تا چهارم رضایت داده، اما برای هادی که متهم ردیف اول است قصاص خواسته و اعلام کرده حاضر به گذشت نیست.
متهم در تشریح لحظه درگیری گفت: من میخواستم با مشت به گردن پیام بزنم، اما او سرش را عقب کشید و چاقویی که در دستم بود، ناخواسته با گردن او برخورد کرد. وقتی پیام خونین روی زمین افتاد، از ترسم فرار کردم. باور کنید من خصومتی با او نداشتم و او خودش دعوا را شروع کرد و آن را ادامه داد. من اصلاً راضی به مرگ او نبودم. مرگ او ناخواسته اتفاق افتاد. من برای اینکه او بترسد و دعوا را تمام کند، چاقو را از جیبم بیرون آوردم و فکر نمیکردم دعوا با قتل تمام شود.
من از او عذرخواهی کردم و گفتم شانهام ناخواسته با او برخورد کرده، اما دستبردار نبود و مدام فحش میداد. به همین خاطر با مشت به صورتش زدم. دوستم پویا از من خواست تا محل را ترک کنم. نمیخواستم دعوا را ادامه دهم، اما فرید چاقو کشید و به سمتم حمله کرد. من هم چاقوی کوچکی را که همیشه در جیب داشتم، بیرون آوردم تا او را بترسانم. باور کنید من ضربهای به او نزدم. فقط چاقو را به سمتش گرفتم تا بترسد. من اصلاً متوجه نشدم چاقو چطور به سینه او برخورد کرد.
دانیال گفت: ما با آرتین دوست بودیم، اما او رفتارهایی انجام میداد که همیشه به او حسادت میکردیم. ما دل خوشی از او نداشتیم. آخرین بار سر موضوع بچگانهای با هم دعوا کردیم و او به ما فحاشی کرد. به همین خاطر من و باربد و مسعود با چاقو به جانش افتادیم.
قربانی جنایت همراه ۳ تن از دوستانش در یک خودرو بودند و عامل جنایت همراه ۲ تن دیگر از دوستانش در خودروی دیگری بودند که مسابقه رالی شبانه بین ۲ خودرو آغاز شد، اما در پایان این مسابقه خیابانی تیم بازنده با تیم برنده وارد درگیری شدند و در حالی که عامل جنایت در حالت عادی نبود ضربات مرگباری را با چاقو به پسر جوان زد.