«آن روز «سگ پاکوتاه» خالهام را که نزد من بود به خانه آنها بردم، ولی خالهام در منزل نبود. به همین خاطر به همسایه خالهام گفتم اگر سراغ مرا گرفتند بگوید که سگ را به پارک بردم تا مقداری آشغال گوشت به او بدهم. وقتی در حال سگگردانی بودم، ماهی به همراه دوستش و در حالی که به من فحش میداد و ناسزا میگفت...»