
صادق خرازی در سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
يك بار ديگر روابط فيمابين ايران و بريتانيا با مشكل مواجه شده است. به دنبال تصميم چند هفته گذشته دولت انگليس مبني بر تحريم بانك مركزي ايران به دليل فعاليتهاي هستهاي غيرقانوني ادعايي علیه ايران، پارلمان ايران در اقدامي تلافيجويانه سطح روابط دو جانبه را به سطح كاردار كاهش داد. خشم ايران از اين اقدام انگليس زماني از كنترل خارج شد كه دانشجويان به ساختمانهاي سفارت انگليس در تهران حمله كردند كه پس از مدتي توسط پليس بيرون رانده شدند.
در پاسخ، دولت انگليس سفارت خود در تهران را تعطيل كرد و دستور داد سفارت ايران در لندن بسته شده و تمامي كاركنان آن اخراج شوند. از زمان برقراري روابط ايران و انگليس در قرن سيزدهم ميلادي، دو كشور روابط پر فراز و نشيبي داشتهاند. مردم ايران خاطره خوبي از فعاليتهاي انگليس در طول چند قرن اخير در ايران ندارند.
دولتها در انگليس و نه مردم آن كشور به مكار بودن مشهورند. دلايل جالب توجهي براي چنين ادعايي وجود دارد. نفوذ انگليس بر شاهان فاسد قاجار براي برخورداري از امتيازهاي ويژه براي شركتهاي انگليسي منجر به خشم عمومي عليه دخالت آن كشور در امور داخلي ايران در آن دوره شد. مردم ايران نميتوانند فراموش كنند كه اين انگليس بود كه رضاشاه را در سال ١٩٢١ به قدرت رساند و در زمان حمله روسيه و انگليس به ايران در زمان جنگ جهاني دوم كه عملا منجر به تقسيم ايران به دو بخش تحت كنترل دو قدرت جهاني شد، وي را از حكومت ساقط كرد. در سال ١٩٥٣ انگليسيها دوباره دست به كار شدند و به ياري سازمان جاسوسي آمريكا شتافتند كه عليه دولت ملي دكتر مصدق كودتايي را كه منجر به سقوط وي شد، سازماندهي كردند.
دولت انگليس تا زمان پيروزي انقلاب در سال ١٩٧٩ به حمايت خود از شاه ايران ادامه داده و از آن زمان تاكنون مواضع خصمانهاي را عليه جمهوري اسلامي اتخاذ كرده است كه روشنترين مورد آن حمايت آن كشور از صدام حسين در طول جنگ ايران و عراق بود. انگليس همچنان از سازمان تروريستي مجاهدين خلق نيز حمايت كرده و به اعضاي اين گروه پناه داده است. سال گذشته انگليس در خارج كردن نام اين سازمان تروريستي از فهرست سازمانهاي تروريستي اتحاديه اروپا نقش تعيينكنندهاي داشت. تصميم اخير انگليس مبني بر تحريم بانك مركزي ايران توسط برخي حقوقدانان بهعنوان جنگ عليه ايران تلقي شده است.
بااين وجود حمله عليه سفارت انگليس در تهران كه بهرغم ادعاي مقامات انگليسي مورد تاييد مقامات رسمي ايران نبوده است به هيچوجه قابل توجيه نيست. اين اقدام مغاير كنوانسيون ١٩٦١وين درخصوص روابط ديپلماتيك به ويژه ماده ٢٢ آن است كه اماكن ديپلماتيك را غيرقابل تعرض ميشناسد. در عين حال، تصميم دولت انگليس مبني بر اخراج تمامي پرسنل سفارت ايران در لندن مغاير روح حاكم بر كنوانسيون مذكور است. عنصر نامطلوب قلمداد كردن تمامي اعضاي نمايندگي ايران در لندن در حقيقت سوءاستفاده از اختيارات دولت ميزبان براساس ماده ٩/١ كنوانسيون وين است.
تصميم به بستن سفارت ايران، شهروندان ايراني و افراد ديگري را كه در انگليس زندگي ميكنند از خدمات كنسولي محروم كرده است. اين اقدام در تعارض با مفاد ماده ٣/٢ كنوانسيون مزبور است كه اعلام ميدارد «هيچ موضوعي در اين كنوانسيون به مثابه جلوگيري از اجراي فعاليتهاي كنسولي توسط يك نمايندگي ديپلماتيك نيست.»دولت انگليس نيازمند رسيدن به اين درك است كه نه تنها فشارهاي سياسي و اقتصادي بر ايران نتيجهبخش نخواهد بود بلكه در درازمدت حتي براي منافع خود نيز نتيجه معكوس در بر خواهد داشت. آنها بايد درك كنند كه نميتوانند با ايران روابط كامل ديپلماتيك داشته باشند و در عين حال فعاليتهاي خصمانه عليه ايران را رهبري كنند. آنها بايد تصميم سختي را اتخاذ كنند يا ميتوانند مسير تقابل را انتخاب كنند يا مسير گفتوگو و تفاهم را. اميد است آنها گزينه اخير را انتخاب كنند.