
یک روزنامه اصولگرا ضمن نقد اظهارات وزیر خارجه آمریکا در بی بی سی فارسی، تحریف و سانسور سخنان این رسانه در مورد جنبش سبز را به نفع آمریکا و غرب ارزیابی کرد.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «اين، از ابداعات رسانه ملي است كه به جاي تلاش براي اينكه پرطرفدار بودن نظام جمهوري اسلامي و بياعتنائي همه مردم ايران به بيگانگان را به اثبات برساند، تلاش ميكند وانمود كند بيگانگان داراي مخاطباني در داخل كشور هستند! اين سياست تبليغاتي، قطعاً به نفع كشور و نظام نيست.»
مشروح سرمقاله این روزنامه را در پی میخوانید:
مسئولان آمريكائي هر وقت درباره جمهوري اسلامي ايران صحبت ميكنند به روشني نشان ميدهند كه ايران را نميشناسند.
ناتواني در شناخت مردم ايران از يكطرف و عدم درك ساختار سياسي نظام جمهوري اسلامي از طرف ديگر، دو معضل بزرگ براي مسئولان دولتي آمريكا هستند كه بعد از گذشت 32 سال از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، همچنان پا برجاست.
اظهارات خانم هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا در گفتگو با بيبي سي كه شب پنجشنبه گذشته از تلويزيون فارسي بيبي سي پخش شد، نمونه روشني از عدم آشنائي مسئولان دولتي آمريكا با ملت ايران و ساختار سياسي نظام جمهوري اسلامي است.
وزير امور خارجه آمريكا در اين گفتگو كه نوعي پاسخ دادن به پرسشهاي گردآوري شده يا طراحي شده توسط بيبي سي بود، درباره رابطه آمريكا با ايران گفت: "آقاي اوباما تمايل خود را براي گفتگو با رهبران ايران اعلام كرد اما ساختار ايران، گيج كننده است و معلوم نيست چه كسي تصميم ميگيرد."
اين سخن، هنگامي كه از وزير خارجه كشوري مثل آمريكا، كه خود را ابرقدرت ميداند و به چيزي كمتر از رهبري جهان قانع نيست، شنيده ميشود، رسوائي بزرگي است.
كشوري با آنهمه امكانات اطلاعاتي و مراكز تحقيقاتي و دانشگاهي چگونه نميتواند با مطالعه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به اين نتيجه برسد كه سياستهاي كلان كشور توسط چه كسي تعيين ميشود؟ و چگونه نميتواند اين نكته را درك كند كه مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا از مصاديق سياستهاي كلان است؟
علاوه بر اين، كشوري كه مسئولان آن ادعا ميكنند با ماهوارههاي جاسوسي خود، بر سرتاسر جهان تسلط اطلاعاتي دارند و هيچ مطلبي از چشم دستگاههاي اطلاعاتي آنها مخفي نيست، چگونه از اين واقعيت روشن غافل ماندهاند كه رهبر انقلاب اسلامي ايران بارها گفتهاند و در ماههاي اخير نيز تكرار كردهاند كه تا دولتمردان آمريكائي دست از خوي استكباري برندارند نبايد انتظاري براي مذاكره و رابطه با ايران داشته باشند.
پيش شرطهاي جمهوري اسلامي ايران براي مذاكره و رابطه با آمريكا نيز از سالها قبل اعلام شده و بر كسي پوشيده نيست. با توجه به اين واقعيتهاي روشن، در مورد اين جمله خانم كلينتون كه گفته است: "ساختار حكومت ايران گيج كننده است و معلوم نيست چه كسي تصميم ميگيرد" فقط ميتوان گفت وي كه مقام ارشد سياست خارجي آمريكاست يا از اطلاعات كافي در مورد ايران محروم است و يا فاقد قدرت تحليل مسائل است.
هر كدام از اين دو احتمال درست باشد، براي كشور پرمدعائي مثل آمريكا يك رسوائي بزرگ است.
رسوائي ديگري كه خانم كلينتون در گفتگوي تلويزيوني با بيبي سي به بار آورده اينست كه در مورد ابهامات زيادي كه در اتهام آمريكا به ايران در مورد طرح ساختگي ترور سفير عربستان وجود دارد گفته است: "ما پاسخ همه ابهامات و سؤالها را نميتوانيم پيدا كنيم، اما روند كاري نيروي قدس سپاه در گذشته طوري بوده كه ميتواند اين چنين اقداماتي را انجام داده باشد"!
مضحكتر از اين امكان ندارد كسي درباره چنين موضوع مهمي اظهارنظر كند. اگر اين سخن را يك شهروند ساده آمريكائي به زبان ميآورد، حرجي بر او نبود، ولي اتفاقاً هم شهروندان آمريكائي و هم سياسيوني مثل هنري كيسينجر و حتي روزنامههاي معروف آمريكا از همان روز اول اين اتهامات را بياساس دانستند و مسئولان آمريكائي را به خاطر چنين تبليغات ناشيانهاي به باد سرزنش و استهزاء گرفتند.
وقتي وزير امور خارجه آمريكا با صراحت اعتراف ميكند كه مسئولان آمريكائي و دستگاههاي عريض و طويل اطلاعاتي آمريكا نميتوانند پاسخ همه ابهامات و سؤالها را پيدا كنند، چگونه چنين اتهامي را در سطح جهاني مطرح مينمايند و براي جا انداختن آن، آنهمه دست و پا ميزنند؟ مضحكتر اينكه خانم كلينتون ميگويد: "روند كاري نيروي قدس سپاه در گذشته طوري بوده كه ميتواند چنين اقداماتي را انجام دهد" اين جمله، روشنترين اعتراف به اين واقعيت است كه دولت آمريكا هيچ دليل و سند و مدركي براي اثبات اتهام به ايران ندارد و اين اتهام كاملاً جعلي و با انگيزههاي سياسي است.
اگر خبرنگار تلويزيون بيبي سي از خود اختياري داشت، از خانم كلينتون ميپرسيد شما به عنوان وزير خارجه آمريكا با توجه به جنايات آمريكا در ويتنام، اشغال افغانستان، اشغال عراق، آنهمه جنايت در آمريكاي لاتين و جاي جاي جهان چگونه به خود اجازه ميدهيد اتهام ترور را به نيروي سپاه قدس نسبت بدهيد و دولت متبوع خود را ضد تروريسم جا بزنيد؟
نيروي سپاه قدس اگر عملكردي در پرونده خود داشته باشد، مقابله با تروريسم است ولي آمريكا در رأس تروريسم دولتي قرار دارد و هر جا نيز تروريسم دولتي وجود داشته باشد از آن حمايت ميكند كه نمونهاي از آن، حمايت دولت آمريكا از جنايات رژيم صهيونيستي عليه ملت مظلوم فلسطين است.
در گفتگوي خانم هيلاري كلينتون با بيبي سي، نكات زياد ديگري وجود دارند كه همگي رسواگر شخص وي و دولت آمريكا هستند و بايد گفت دست اندركاران بيبي سي نيز اگر ميدانستند اين خانم بيتجربه اينگونه به جدول ميزند و با اعترافات خود آبروي آمريكا و بنگاه سخن پراكني انگليس را يكجا ميبرد هرگز ترتيب چنين گفتگوئي را باوي نميدادند.
يكي از اين نكات اينست كه وزير خارجه آمريكا در پاسخ به اين سؤال كه شما مثل ليبي كه از مخالفان دولت آن كشور حمايت كرديد چرا از جنبش سبز ايران حمايت نكرديد، گفت: "درخواستي از سوي رهبران اين جنبش براي اعلام حمايت آمريكا از اين جنبش دريافت نشد."
اين بخش از اعترافات وزير امورخارجه آمريكا، حاوي نكته مهمي است كه ميتوان از آن براي طمع آمريكا جهت دخالت در امور داخلي ايران استفاده تبليغاتي خوبي كرد و در همان حال، مسئولان آمريكائي را به خاطر اينكه آنها در ايران شنوندهاي ندارند و كسي به آنها اعتنائي نميكند تحقير نمود.
به ويژه آنكه همان شب يكي از افراد منتسب به جنبش سبز در پاسخ به وزير خارجه آمريكا، به تلويزيون بيبي سي گفت آنچه در ايران ميگذرد اختلافات داخلي است و ملت ما نيازي به دولتهاي ديگر ندارد.
رسانه ملي ما ميتواند و بايد از چنين فرصتي براي خنثي كردن تبليغات آمريكا و نزديك ساختن نقطه نظرها به همديگر و نشان دادن اين واقعيت كه مردم ايران به نظام جمهوري اسلامي علاقمند هستند و قدرتهاي خارجي به ويژه آمريكا هيچ مخاطبي در ميان اين مردم ندارند حداكثر بهرهبرداري را بعمل آورد.
ولي متأسفانه رسانه ملي طي دو روز گذشته نه تنها از اين فرصت بهرهبرداري نكرد بلكه با كنار گذاشتن مطالب اصلي و چسبيدن به حواشي و حتي ضميمه كردن برداشتهاي نادرست به آنها، درست در جهت عكس آنچه ميتوانست براي جامعه و در مسير سياست منطقي "جذب حداكثري و دفع حداقلي" مفيد باشد عمل كرد.
اين، از ابداعات رسانه ملي است كه به جاي تلاش براي اينكه پرطرفدار بودن نظام جمهوري اسلامي و بياعتنائي همه مردم ايران به بيگانگان را به اثبات برساند، تلاش ميكند وانمود كند بيگانگان داراي مخاطباني در داخل كشور هستند! اين سياست تبليغاتي، قطعاً به نفع كشور و نظام نيست. ما هنگامي در سياست تبليغاتي خود موفق خواهيم بود كه از اعترافات بيگانگان براي بيمخاطب بودن آنها در داخل كشور و حتي در ميان مخالفان حداكثر بهرهبرداري را بعمل آوريم.