
محمدجواد لاریجانی میگوید: «آقای علی لاریجانی ابتدا فتنه را دعوای احمدینژاد-موسوی میدید اما بعد از سخنان رهبری و مشخص شدن موضوع، مواضع صریح و شفافی علیه فتنه اتخاذ کرد. لاریجانی از مدیران لایق نظام و فدائی رهبر انقلاب است.»
به گزارش فارس، محمدجواد اردشیر لاریجانی پسر میرزا هاشم آملی، روحانی برجسته شیعه و یکی از ۵ برادر لاریجانی (صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم، باقر لاریجانی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران، فاضل لاریجانی رایزن فرهنگی ایران در کانادا) است.
وی در حال حاضر عهدهدار سمت دبیری ستاد حقوق بشر قوه قضائیه است و در کارنامه خود نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای دوم، چهارم و پنجم، مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی، معاون سابق وزارت امور خارجه و موسس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی را داراست.
محمدجواد لاریجانی علاوه بر اینکه نخبه علمی است، یک نظریه پرداز سیاسی و سیاستمدار نیز محسوب میشود. نظریه امالقری "نظریهای برای تبیین خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و موقعیت ایران در جهان اسلام" در دهه ۱۳۶۰ از سوی وی مطرح شد.
براین اساس، تحولات منطقه و مباحث داخلی و بینالمللی بهانه مناسبی بود تا نزد وی رفته و نظراتش را در این باره جویا شویم. لاریجانی در این گفتوگو به تشریح دیدگاههای خود درباره بیداری اسلامی و برنامههای غرب برای مقابله با این بیداری و مسائل جاری کشور ازجمله انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی پرداخت.
گفتوگوی فارس با لاریجانی را در زیر میخوانید:
شما وضعیت امروز اصلاح طلبان را تشریح کردید. وضعیت اصولگرایان را چطور میبینید؟
در جریان اصولگرایی یکی از نکات مثبت این است که این جریان باندی نیست؛ یعنی همه دعواهای اصولگرایان آشکار است و ما به صورت قبیلهای عمل نمیکنیم که مثلاً با هم ضد و بند داشته و یا به هر دلیل پشت هم بایستیم؛ در وقع ما یک چارچوب داشته و در درون آن رقابت میکنیم. البته اصولگرایی باید در این انتخابات تمام ظرفیتهایش را وارد میدان کند.
تشکیل جبهه پایداری یک حرکت معقول است
تشکیل جبهه پایداری که یک جبهه جدید به شمار میرود یک حرکت معقول است و باعث فعال شدن یک ظرفیت از اصولگرایی میشود. این جبهه یک پتانسیل بسیار خوبی محسوب میشود اما باید به شکلی پیش برود که به توان اصولگرایی اضافه کند. رسیدن به این مطلوب به شکلدهیها و تیزهوشیهایی نیاز دارد؛ در واقع اکنون یک چاقوی تیز در دستان ماست که هم میتواند دست ما را بریده و هم میتواند ما را به مقاصد خودمان برساند در نتیجه نباید اجازه دهیم دست ما را ببرد و باید از آن به عنوان یک ظرفیت مثبت استفاده کنیم.
من به حضور و شور و شعف اصولگرایان امیدوار هستم، اینکه با یکدیگر دعوا دارند نشان سرزندگی آنهاست. فردی از فرد دیگر انتقاد میکند و برعکس؛ این اقدامات بد نیست و در نهایت باعث میشود که همه گرایشها در کنار هم نشسته و نیروهای لایق را به مجلس بفرستند.
انتخاباتی خوب است که اولا قانونی بوده و هیچکس خلاف قانون عمل نکند و در ثانی رقابت بسیار منطقی پیگیری و انجام شود؛ نه اینکه افراد اقدامات دیگری را دنبال کنند. در مشهد که بودم برای بچههای بسیجی صحبت میکردم در آنجا شنیدم که افرادی در شهرستانها در ماه مبارک رمضان شبی چند هزار نفر را افطار میدادند.
باید اقداماتی انجام دهیم که تبلیغات انتخاباتیمان پرخرج نباشد
باید زمینه تبلیغ مطلوب را فراهم و در گام بعدی نیروهای مناسب را برای آمدن به میدان تشویق کرد. باید اقداماتی انجام دهیم تا تبلیغات انتخاباتی ما پرخرج نباشد؛ مثلا گفته میشود در شهرهای کوچک انتخابات بین 400 تا 500 میلیون تومان خرج دارد. هیچ آدم درست و حسابی به این میزان پول ندارد به همین دلیل ما بایستی هزینهها را با تلاش خودمان کم کرده و پول خرج کردن را تبدیل به یک ضدارزش کنیم تا افراد نتوانند با پول خرج کردن در انتخابات شرکت کنند.
باید تلاش کرد تا نیروهای مطلوب از لحاظ فکری و کسانی که در خط اسلام و مکتب اهل بیت قرار دارند و پایبندی آنها به نظام اسلامی ثابت شده است همچنین صاحب فکر هستند بتوانند به سیستم حکومتی اضافه شوند.
باید نگران خودمان باشیم نه رأی مردم
من مخالف این هستم که ما خودمان را به صورتی رنگ کنیم که همه خوششان بیاید. ما باید آنچه هستیم را روشن و صریح بیان کنیم و مردم براساس گرایشها و انگیزههای خاص خود انتخاب کنند، اگر ما را انتخاب کردند به مردم خدمت خواهیم کرد و اگر هم انتخاب نکردند به رأی آنها احترام میگذاریم. یعنی لازم نیست که ما نگران رأی مردم باشیم و بایستی در همه حال به رأی مردم احترام بگذاریم. در واقع ما باید نگران خودمان باشیم که پوست عوض نکرده و مبانی خود را صریح و روشن بیان کنیم.
دلیل اینکه مقام معظم رهبری در سخنرانیهایشان به سایر کشورها فرمودند انحراف از انحراف در شعار و گفتمان و امثال این شروع میشود این است که کلام بیانگر فکر است. ما باید گفتمانمان یعنی گفتمان اصولگرایی را روشن، صریح و بدون استفاده از کلمات متشابه بیان کنیم تا مردم ما را بشناسند، اگر دوست هم نداشته باشند مشکلی نیست مهم این است که ما را بشناسند.
تشکیل جبهه پایداری را اتفاق خوبی عنوان کردید و گفتید که باید مراقب بود که این اقدام مثبت به ضدخودش تبدیل نشود. چه آسیبهایی ممکن است باعث شود که این اقدام مثبت نتیجه منفی در پی داشته باشد؟
بنده بسیار امیدوار هستم و معتقدم با هدایتهایی که این جبهه داشته و نیروهای مناسبی که در آن حضور دارند این جبهه نقش بسیار خوبی در انتخابات برای پیشبرد اصولگرایی ایفا خواهد کرد. ما گفتمان جبهه پایداری را نباید شخصی کنیم یعنی جبهه نباید روی افراد خاصی تمرکز کند. تشکیل جبهه پایداری اقدام بزرگی بود و در پی آن این جبهه اقدام بزرگی را انجام دهد و این اقدام بزرگ این است که باید فضا را برای خالص شدن گفتمان اصولگرایی مهیا کند.
باید نیروهای تازه نفس و فعال را کمک کرد تا در واحدهای دیگر اصولگرایی که پشتیبان ندارند به عنوان پشتیبان آنها حضور داشته باشند. اصولگرایی یک چترش که 17 یا 18 تشکل در خود دارد نیز مطلوب به شمار میرود؛ اما یک نسل جدیدی وجود دارد که در هیچ کدام از این تقسیم بندیها قرار نمیگیرند که به نظر بنده باید از ظرفیت آنها بهره برد.
اینها نسلی هستند که در جریان فتنه حضور خاصی داشتند. به نظر بنده آنها نیروهایی هستند که میتوان در ظرفیت اصولگرایی به آنها میدان فعالیت داد و بایستی به این نکته توجه کرد که ما هر میزان بتوانیم زمینههای فعال شدن نیروهای اصولگرا را با طیفهایی که در دست داریم، پیش ببریم موفقتر خواهیم بود.
اگر در مجموعه وسیع اصولگرایی در نهایت به لیستی برسیم که 70 درصد آن مشترک باشد و 30 درصد هم مشترک نباشد 100 درصد برنده این انتخابات خواهیم بود؛ در واقع لازم نیست صددرصد لیستمان یکی باشد اگر 70 درصد نیروهایمان را با هم ترکیب کنیم به شکلی که گرایشهای مختلف اصولگرایی که لیست خودشان را میدهند در آن حضور داشته باشند ما موفق خواهیم بود.
کمیتهای به نام کمیته 8+7 تشکیل شده است که اسم آن جبهه متحد اصولگرایان است که اعضای مختلفی در آن حضور دارند. این کمیته را به چه صورت ارزیابی میکنید؟ و افرادی که در آن حاضر هستند را چطور میبینید؟
در فاصله کوتاهی که داریم بایستی با همین سر کرده و اشکالات آن را برطرف کنیم. اگر اشکالات خیلی سنگینی هم ندارد درگیر مسائل جزئی نشویم.
البته این بدترین نوع مکانیزم است و ما باید در آینده جبهه اصولگرایی را به یک مکانیزم بسیار معقولتر، منظمتر و سازمان یافتهتر برای رسیدن به اجماع و توافق مجهز کنیم.
بنده امروز میخواهم بیان کنم که ما از لحاظ تشکیلاتی آن چه را که داریم نباید بر هم بزنیم چون زمانمان خیلی کوتاه است باید همین را سامان داده و در حال حاضر کارآمدی آن را بالا ببریم ولی نهایتا امروز باید دنبال مکانیزمی باشیم که جبهه اصولگرایان را به تشکل بهتری برساند.
در جبهه اصولگرایی باید صدا پایین به بالا منعکس شود و نیروهای جدید و جوان بتوانند در جبهه جذب شوه و روی سیستم تأثیرگذار باشند. دیگر سیستم ریش سفیدی کارآمد نیست.
ما بایستی در آینده حزب درست کنیم که البته حزب ما اصولگرایی است؛ منظورم از حزب به معنای کلمه است نه تشکیلاتی؛ اصولگرا باید منسجم باشد ولو با احزاب مختلف و در نهایت باید بتوانند زیر چتر واحدی کار کنند. باید این اقدامات را در آینده با کار فکر شده اجرایی کرد اما اکنون مصلحت این است که مکانیزم فعلی با برطرف شدن اشکالات مبنا قرار گیرد.
توصیه من به این مجموعه این است که دنبال صفر یا صد نباشد؛ این مجموعه نباید درصدد این باشد که دستوری کار کند بلکه بایستی مدام با نیروها صحبت کرد یعنی هر گروهی که مبحثی دارد بایستی در جلسهای با تواضع نشسته و ساعتها وقت صرف بحث شود. در واقع ما بایستی یک جریان سیاسی را به سامان رسانده و به آن میدان ظهور دهیم و مقدار زیادی گفتوگو، حوصله، جلوگیری از عصبانیت به خصوص از سوی کسانی که کارکشتهتر و سابقه بیشتری دارند بایستی لحاظ شده و نیروهای جدید نیز جذب شوند.
بحث جبهه پایداری و کمیته متحد اصولگرایان (7+8) یکی از دعواهایشان بحث آقای لاریجانی است شما برادر آقای لاریجانی هستید جالب است که شما موضع بسیار مناسبی در بحث فتنه اتخاذ کردید و بعد هم شنیدیم که مقالات عالیرتبه نظام شما را تحسین کردهاند. شما به خصوص در یک برنامه تلویزنی صحبتهای متقنی مطرح کردید و هماینک به عنوان یک چهره مقبول در جبهه اصولگرایی و بدنه اصولگرایی شناخته میشوید. اما همین بدنه بعضاً نسبت به مواضع اقای علی لاریجانی شائبههایی مطرح میکند. نظر شما در مورد مواضعی که رئیس مجلس در دوران فتنه گرفتهاند چیست؟ یکی از دعواهای 8+7 و جبهه پایداری همین است. جبهه پایداری میگوید که آقای علی لاریجانی مواضع خوبی نداشت و نباید در مرکزیت تصمیمگیری اصولگرایان نباشد.
در جریان فتنه دکتر علی لاریجانی و حتی افراد دیگری تلقیشان از فتنه عمدتا این بود که مسئله یک دعوای انتخاباتی بین مهندس موسوی و آقای احمدینژاد است و براین اساس دلیلی نمیدیدند که مثلاً به طرف مقابل اعتراضی کنند.
البته اختلاف نظرهایی هم با آقای احمدینژاد وجود داشت اما زمانی که مقام معظم رهبری پردهها را برداشتند و آشکار شد که بحث انتخابات یک بحث فرعی بوده و تمامی این مسائل یک کودتای تمام عیار علیه نظام اسلامی و دموکراسی است از آنجا به بعد موضع آقای لاریجانی و بسیاری از افراد اصولگرا به سمت رهبر معظم انقلاب سوق پیدا کرد و در نهایت مواضع بسیار صریحی در قبال فتنه و اصحاب آن گرفتند.
علی لاریجانی یکی از مدیران لایق نظام و از مدیران و فدائیان رهبر معظم انقلاب است یعنی ارادتشان به آقای خامنهای، فقط بحث رهبری نیست یک علقه قلبی است که این مسئله را در برهههای مختلف حتی زمانی که صداوسیما بودند نشان دادهاند. ما نباید چنین مدیرانی را به دلیل مختصر اختلاف نظر کنار بگذاریم ولی در کل بایستی خطمان روشن باشد یعنی در اینجا 2 بحث مطرح میشود یکی بحث روشن بودن خطوط و دیگری بحث حذف مدیران که بایستی به هر 2 توجه کرد.
خط روشن خطی است که فتنه را خوب تشخیص دهد و محکم جلوی آن بایستد و انحراف را خوب تشخیص داده و در مقابل آن ایستادگی کند و ملاک تشخیص هم معیارهای تشریح شده از سوی رهبر معظم انقلاب است؛ در واقع خدا نعمت بزرگی همچون آیتالله خامنهای که یک رهبر تیزهوش و متدین است به ما عطا کرده که این ثروت بسیار بزرگی محسوب میشود بنابراین بایستی شکر این نعمت را بجا آوریم و پشت سر ایشان باشیم.
در روایتی از حضرت علی(ع) درباره مفهوم صراط ایشان میفرمایند که مفهوم صراط ولایت است و با ولایت صراط مشخص میشود و صراط در معنای زندگی سیاسی و اجتماعی معنیاش مشخص میشود.
جبهه پایداری نباید بر شخص متمرکز باشد زیرا که قدرت و عزت ما تکه تکه میشود. وقتی ما بر شخص متمرکز شویم فردی با این شخص خوب است و شخص دیگر خوب نیست. در نهایت جبهه پایداری یک حرف بسیار اصولی دارد و آن حرف این است که ما نباید اجازه دهیم که جریان فتنه دوباره تکرار شود. این حرف بسیار اصولی است و به ما گوشزد میکند که راجع به فهم فتنه حساس باشیم و تصور نکنیم که فتنه یک مسئله زودگذر است.
به همین دلیل مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود همواره نکتهای را راجع به فتنه بیان میکنند و این نشان میدهد که فتنه آسیب بزرگی بود. بنده مشاهده کردم در مطالب برخی دوستان ما روی آقای قالیباف و دکتر علی لاریجانی بسیار تمرکز شده است که به نظرم این رویه به مصلحت نیست. ممکن است افراد نظرات خاصی داشته باشند و ما نباید درگیر شخص شویم بلکه باید مکانیزمها را اصولی کنیم. در نتیجه بنده تصور میکنم اگر این مسئله پیش برود همه افراد میتوانند نظراتشان را بیان کنند.
جبهه اصولگرا جبهه بسیار خوبی است از این جهت است که ما میتوانیم در آن به راحتی نظرات خود را بیان کرده و اگر هم اختلافی داریم یاد میگیریم که بایستی در عمل با هم باشیم که اگر به این صورت نباشد نقطه ضعف داریم.
آقای دکتر لاریجانی! تصور میکنید روند چالشها بین اعضای مختلف اصولگرایی برای رسیدن به وحدت با توجه به اینکه انتخابات اسفندماه برگزار میشود، چه زمانی خواهد بود؟ با تئوری که شما مطرح کردید که 70 درصد لیست هم مشترک باشند اشکالی ندارد.
اکنون وضعیت بد نیست یعنی مسیر ما به این سمت است اما ما باید تحرکمان را بیشتر کنیم و نیروهای اصولگرا بایستی به انتخابات به عنوان وظیفه شرعی بنگرند.
ما در مرحله اول باید نظام و ولایت را حمایت کنیم تا همه در انتخابات وارد شویم نه اینکه کاندیدا شویم و بعد وارد انتخابات شویم و در گام بعدی نیز باید خطوط انحرافی را روشن و نیروهای خوب را یاری رسانیم تا به توافقی برسند تا در نهایت اصولگرایی موفق باشد.
مجلس آینده اگر با فاکتورهای ذکر شده تشکیل شود تابع رهبری بوده و پایبندیاش به نظام مستحکمتر میشود. البته باید تلاش کنیم تا تفکرات منحرف در مجلس حداقلی شود. در واقع وظیفه همه ما این است که در انتخابات شرکت فعال برای پیشبرد اهداف همراه با روشنگری داشته باشیم که رسانهها نقش عمدهای در این خصوص دارند؛ به همین دلیل بایستی فعالانه عمل کنند. همچنان باید از پرداختن به اموری که ایجاد شبهه میکند دوری کرده و مسائل فرعی را نباید اصلی کنیم چون خط سیاسی اصلاحطلبان دوست دارند ما مشغول دعواهای خودمان شویم تا آنها بتوانند در این دعواها فضایی را پیدا کرده و وارد شوند. اما همانطور که قبلا نیز بیان کردم آنها را لایق نمیدانم که در پروسه دموکراسی با این فضاحتی که بالا آوردهاند شرکت کنند.