
فرارو- پیش از آغاز جنگ در لیبی، حقیقت در این کشور یک حادثه بود و چنین جنگی به هیچ وجه و از هیچ جهتی منجر به ارتقا و بهبود این شرایط نشد.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از نیویورک تایمز، لیبی سال ها است که جمهوری دورغ ها است و یا به تعبیر معمر قذافی«تنها دموکراسی موجود در جهان». سرهنگ قذافی دیکتاتور قاطعی بود که سال ها پیش مدعی شد از تمام پست های عمومی کناره گیری کرده است. وی مدعی بود که بیشتر یک رهبر یا پیشوا برای شش میلیون شهروند لیبیایی است.
در لیبی با دولت مستبدی که بر سر کار است، رهبران به طور عمومی عادت دارند که طرز فکر مردم را به آنها دیکته کنند و هیچ اهمیتی هم ندارد که سرمشق های این رهبران تاچه حد دورغ و تاچه حد عجیب و غریب باشد (دقیقاً همان شرایطی که اغلب در لیبی وجود داشته است.) حال نباید چندان تعجب آور باشد که مخالفان قذافی در برخی موارد شبیه به او باشند، قذافی تنها رهبری بوده که آنها تاکنون به چشم دیده اند. بسیاری از رهبران مخالف از مقامات رده بالای سرهنگ قذافی بوده اند که کمک بسیاری برای دفاع و پیشبرد نگرش وی از واقعیت کرده اند.
یکی از موارد مثال زدنی در این زمینه ادعای مخالفان طی روز یکشنبه بود مبنی بر اینکه سیف الاسلام قذافی، پسر رهبر لیبی که اغلب به عنوان جانشین برحق وی معرفی می شد را دستگیر کرده اند. این ادعا با چنان اطمینان و اعتباری مطرح شد و حتی مباحثی در مورد اینکه با این قذافی جوان چه می توان کرد، از سوی مخالفان به راه افتاد که دیوان بین المللی کیفری اعلام کرد سیف الاسلام باید به لاهه منتقل شود.
با این حال در ساعات اولیه روز سه شنبه سیف الاسلام خبرنگاران را در محله هایی که مملو از هواداران قذافی بود چرخاند تا به مخالفان بگوید چه کسی حاکم شهری است که در دام افتاده است.
اطلاعات، یا به عبارتی اطلاعات صحیح در هر منطقه جنگی اغلب به سختی ارائه می شود. ارائه اطلاعات نادرست اغلب ابزاری قدرتمند است که می تواند برای گمراه کردن دشمن، مخفی نگه داشتن تاکتیک ها، برانگیختن ترس یا کسب حمایت عموم مورد استفاده قرار می گیرد. موجی از جنگ، سردرگمی در ارتباطات و هرج و مرج در میدان نبرد که درک صحیح شرایط را مختل می کند، به راه افتاده است.
در لیبی اما با در نظر گرفتن تعداد جناح های رقیب و جریان هایی که با هم تداخل دارند (هواداران قذافی، قبیله های مخالف، نیروهای غربی، مخالفان شرقی، متحدان ناتو) شرایط یاد شده حکم فرما است و استثناهایی نیز وجود دارد.
روز بعدی که آغاز شد، ادعای قذافی جوان که از تله ای ماهرانه جسته اند نیز دروغی دیگر از آب درآمد چراکه مخالفان توانستند وارد مقر سرهنگ قذافی در باب العزیزیه شوند.
در طول شش ماه مبارزه و جنگ، هم مخالفان و هم نیروهای قذافی بارها و بارها در مورد توانایی ها و دستاوردهای خود در میدان نبرد اغراق کرده یا اطلاعات نادرست ارائه دادند. مخالفان اعلام کردند شهرها را تصرف کرده اند و این در حالی است که روز سه شنبه نیروهای قذافی تاکید کردند که کنترل طرابلس را در دست دارند. در روزهای نخست مداخله ناتو، به نظر می رسید ادعاهای خوشبینانه در مورد توانایی های مخالفان در میدان نبرد با هدف ایجاد اطمینان از امکان پیروزی سریع صورت می گیرد.
یک روز پیش از آنکه مخالفان به مقر قذافی حمله کنند، رونالد لاووی، سخنگوی ناتو در پاسخ به این سوال که رهبر لیبی کجا پنهان شده گفت: «هیچ مدرکی نداریم و فکر نمی کنم این امر اهمیت چندانی داشته باشد» پاسخی که رگه هایی از حقیقت در آن به چشم می خورد.
وجود چنین نمونه هایی در ابعاد مختلف، بازتابی از جنگ عراق و سقوط صدام حسین در لیبی است. با گذشت ماه ها از زمان مخفی شدن صدام، ارتش آمریکا تاکید داشت که دستگیری وی اهمیت ندارد، تا زمانی که آنها وی را دستگیر کرده و بی معطلی تصاویر وی را با وضعیتی اسفناک منتشر کردند. در آن زمان شادی مقامات آمریکایی پایانی نداشت.
زمانی که آمریکا با ادعایی که معلوم شد از اساس اشتباه بوده (که عراق دارای سلاح های کشتار جمعی است) وارد بغداد شد، از همین حربه استفاده کرد. این ادعا از سوی نیروهای ارتش چنان مورد پذیرش قرار گرفته بود که طی هفته های نخست و بحرانی حضور در بغداد به جای تعقیب و کنترل غارتگران، مجهز به ماسک های ضد گاز، به دنبال کشف سلاح های غیرمتعارف بودند.
گاهی سخت است که بگوییم افرادی که اطلاعاتی را منتشر یا منتقل می کنند، خود نیز به آن اعتقاد دارند. پس از گذشت هفته ها از زمان ورود نیروهای آمریکایی به بغداد، محمد سعید الصحاف، آخرین وزیر اطلاع رسانی صدام اعلام کرد: «هیچ آمریکایی در بغداد نیست، هرگز.»
چنین بیاناتی بیانگر چه چیز بود؟ ارائه اطلاعات نادرست یا خود فریبی؟
زمانیکه نیروهای آمریکایی به مرکز شهر رسیده بودند و هیچ راهی برای انکار حضور آنها نبود، الصحاف پاسخ دیگری در آستین داشت: «آنها برای تسلیم شدن می آیند، در غیر این صورت در تانک های خود خواهند سوخت.» تعدادی از نیروهای عراقی که گفته های وی را جدی گرفتند، مردند. برخلاف عراق، چنین اطلاعات غلطی در لیبی گاهی تبدیل به داستانی خنده دار می شود.
زمانی که ناآرامی ها علیه قذافی آغاز شد، وی نیروهای القاعده و جوانان را سرزنش کرد که «شیر و نسکافه خورده اند و مواد مخدر توهم زا مصرف کرده اند.» زمانیکه این ادعا توجه چندانی را جلب نکرد وی در مورد مخالفان گفت: «آنها احساس شادی بسیار می کنند و دست به شلیک گلوله می برند، به خصوص زمانیکه مواد مخدر مصرف کرده باشند.»
از سوی دیگر، نیروهای مخالف قذافی نیز ادعاها خود را داشتند اما آنچه از سوی هر دو طرف به طور قطع مطرح می شد، پیروزی مطلق بود.