
با حذف استقلال از لیگ نخبگان آسیا مشخص شد که دیگر دوران سر دادن شعارهای دهان پُرکن به پایان رسیده است.
استقلال، آخرین بازمانده فوتبال ایران در لیگ نخبگان آسیا، با قبول شکست سنگین ۳ بر صفر مقابل النصر، در بازی برگشت مرحله یکهشتم نهایی، از گردونه این رقابتها کنار رفت تا فوتبال ایران با حسرت، نظارهگر عملکرد سایر تیمهای موفق در این لیگ، خاصه تیمهای عربستانی باشد. استقلال در شرایطی در اولین مرحله حذفی این تورنمنت با لیگ نخبگان وداع کرد که دیگر تیم مطرح ایران، یعنی پرسپولیس، حتی توان صعود از مرحله گروهی را هم نداشت. به این ترتیب، ماجراجویی ایرانیها در این تورنمنتِ الیت خیلی زودتر از حد تصور به پایان رسید تا ایرادات ساختاری و فنی فوتبال ایران بیش از هر زمان دیگری هویدا شود.
عربستان در اوج، ایران درگیر سقف قرارداد
اینکه چه بلایی بر سر فوتبال ایران آمده که از یکی از قدرتهای قاره تبدیل به نمایندگانی بیخطر شده، نیاز به واکاوی و بررسی بیشتر دارد؛ ولی شاید کنار هم چیدن تعدادی از گزارهها، روشن کند که این فوتبال بیش از هر چیز دیگری از عدم صلاحیت مدیریتی در سطح کلان لطمه خورده است. آخرین پروژه و برنامه برای زیرساخت فوتبال ایران را کسی به یاد ندارد. حداقل در دهه اخیر که قدرت به طور انحصاری در اختیار عدهای مشخص در فوتبال ایران قرار گرفته، زیرساخت نه تنها جهشی نداشته بلکه در حرکتی برعکس، پسرفت هم کرده است.
کافی است به سطح عالی زیرساخت در کشورهای همسایه، به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس رجوع کرد تا روشن شود که مسئولان ورزشی ایران تا چه اندازه در این زمینه اهمال کردهاند. البته که این مورد تنها باگ مدیریتی فوتبال ایران نیست؛ اعمال قوانین عجیب و من درآوردی، به ویژه مسائلی همچون ممنوع کردن ورود بازیکنان و مربیان خارجی و یا سقف قرارداد برای باشگاهها، که هر ۲ در بازههای مختلف نشان داد بیاثر و باعث تنزل است، لطمه چشمگیری به این فوتبال زده است. ضمن اینکه در کنار این مورد، گماردن مدیرانی که چندان صلاحیتی برای اداره امور باشگاه ندارند، در راس کار، مانع از حرفهایسازی در این زمینه میشود. روشن است که این مدیران ناحرفهای، بیشتر وقتها زمینهساز رونق دلالیسم در دل باشگاهها میشوند. پدیده ورود «بُنجلهای خارجی» با رقمهای آنچنانی در باشگاهها، نشات گرفته از همین فاکتور است.
غیرت ایرانی به تنهایی جوابگو نیست
واضح است که با علمی شدن بیشتر مدیریت در فوتبال، درجا زدن و استناد به شعارهای دهان پُرکنی همچون غیرت ایرانی، دیگر جوابگو نیست. کدام بازیکن حرفهای در سطح بینالمللی حاضر است با کمفروشی به مصاف رقیب برود؟ درست است که انگیزه بازیکنان ایرانی و هوش هیجانی آنها در شرایطی که نیاز به جنگندگی است، بعضی وقتها پاسخگو است ولی دیگر قرار نیست دوای هر درد و نقصی باشد.
نمیشود با اعمال مدیریت سلیقهای، اعمال قوانین بازدارنده و فرار از پذیرش مسئولیت و البته نداشتن علم مدیریت ورزشی به مصاف رقبایی رفت که همه چیز را تمام و کمال، اصولی و حرفهای پیش میبرند و تنها صلاح «غیرت» باشد. این شعار بیش از هر چیزی، پنهان شدن پشت ناتوانیها و نواقصی است که مدیران ناکاربلد برای فوتبال ایران به ارمغان آوردهاند.
منبع: فوتبال ۳۶۰