![از تیرخلاص بر جمجمه معیوب ترامپ تا لزوم توسعه روابط بین المللی ایران از تیرخلاص بر جمجمه معیوب ترامپ تا لزوم توسعه روابط بین المللی ایران](https://cdn.fararu.com/files/fa/news/1403/11/24/2439428_739.png)
علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبری گفت: ما هیچوقت میز مذاکرات را ترک نکردهایم. اما وقتی رئیس جمهور کشوری که به صورت غیر قانونی از برجام خارج شده و با زیر پا گذاشتن همه تعهدات خود تحریمهای یکجانبه علیه ایران اعمال کرده و همه ظرفیتهای خود را برای وادار سازی کشورهای دیگر به تبعیت از تحریمهای یکجانبه فعال کرده، از مذاکره حرف میزند، کدام فرد عاقلی میتواند حسن نیت او را باور کند.
علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبری و مسئول پروندهی هستهای گفت: آنچه اهمیت دارد، این است که مذاکره باید در زمان و شرایط مناسب و از موضع قدرت و با هدف تأمین منافع ملی انجام شود، نه بهعنوان راهی برای رفع مشکلات داخلی از طریق راهحلهای مقطعی خارجی.
به گزارش انصاف نیوز، مشروح گفتوگو با شمخانی در حاشیهی راهپیمایی ۲۲ بهمن را در ادامه بخوانید:
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا اخیراً اعلام کرده که آماده ملاقات با رئیسجمهور ایران است. آیا این اظهارات را میتوان بهعنوان نشانهای از آماده بودن آمریکا برای مذاکره تلقی کرد؟
علی شمخانی: اینگونه اظهارات، در حالی مطرح میشود که همزمان، کاخ سفید یک دستور اجرایی مفصل برای تشدید فشارهای اقتصادی علیه ایران صادر میکند. چنین تناقضی، نشاندهندهی آن است که هدف، نه حل مسائل، بلکه پیشبرد همان راهبرد فشار حداکثری در پوشش دیپلماسی است. در واقع، این رفتار را نمیتوان نشانهای از آمادگی واقعی برای مذاکره دانست، بلکه باید آن را بخشی از همان سیاست سنتی آمریکا در قبال ایران ارزیابی کرد؛ سیاستی که بر مبنای اعمال فشار با ایجاد شرایط بحرانی و سپس پیشنهاد مذاکره از موضع قدرت طراحی شده است.
پس از نگاه شما، مذاکره در چنین شرایطی نمیتواند مسیر مؤثری برای حل مشکلات باشد؟
علی شمخانی: به طور کلی سه پرسش اساسی در این زمینه مطرح است. نخست اینکه آیا مذاکره در شرایط کنونی امکانپذیر است؟ تجربه نشان داده که مذاکره تنها زمانی معنا دارد که دو طرف، اراده و ظرفیت لازم را برای دستیابی به توافقی پایدار که تامین کننده منافع طرفین باشد را داشته باشند. درحالیکه آمریکا، همزمان با طرح مذاکره، فشارهای اقتصادی را افزایش میدهد، این پیام روشنی دارد: مذاکرهای که مدنظر آنهاست، نه یک فرایند دیپلماتیک متوازن، بلکه ابزاری برای تحمیل اراده سیاسی خود است.
پرسش دوم این است که آیا هر مذاکرهای لزوماً به توافق منجر میشود؟ پاسخ روشن است: خیر. تاریخ روابط بینالملل، پر از نمونههایی است که مذاکرات طولانیمدت، بینتیجه مانده یا توافقهای شکنندهای حاصل شده که در عمل کارایی نداشته است. نمونه اخیر آن توافقنامه برجام است که حتی پشتوانه قوی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل را هم داشت، اما آمریکا با بدعهدی از آن خارج شد و اروپا با بی عملی به تعهداتش در برجام عمل نکرد. رفتار خصمانه غربیها در این حد هم متوقف نشد و در شرایطی که ازهیچ اقدامی برای جلوگیری از رسیدن ایران به حقوق قانونیاش فروگذار نکردند اکنون هم در سال آخر برجام تهدیداتی، چون استفاده از مکانیزم ماشه و مواردی از این دست را مطرح میکنند.
سومین پرسش اساسی این است که آیا با فرض حصول توافق و متعهد ماندن طرفین توافق به تعهداتشان، مشکلات اقتصادی کشور که هدف اصلی ما در ورود به مذاکرات و رفع تحریمها است به صورت کامل حل خواهد شد؟ بارها تأکید کردهایم که مهمترین عامل در بهبود شرایط اقتصادی، سیاستهای ملی و اعمال حکمرانی صحیح و موثر در این حوزه است و یک مسئله داخلی است. اگرچه سیاست خارجی و روابط اقتصادی بدون محدودیت با کشورهای دیگر در رونق اقتصادی نقش دارد، اما شرط لازم برای بهبود وضعیت اقتصادی، لزوما به روابط خارجی گره نخورده و نیازمند اصلاحات ساختاری و بهبود حکمرانی اقتصادی است. حتی کشورهایی که توافقهای متعدد و مفصلی با قدرتهای اقتصادی جهان داشتهاند، اما به اصلاح زیر ساختهای اقتصاد ملی کم توجه بودهاند همچنان با بحرانهای اقتصادی مواجهاند. بنابراین، این تصور این که مذاکره بهطور مستقیم و قطعی منجر به حل مشکلات اقتصادی خواهد شد، با واقعیات سازگار نیست.
پس از نگاه شما کلیدواژه مذاکره، توافق، حل مشکلات اقتصادی بهعنوان یک زنجیره به هم پیوسته نمیتواند گزاره صحیحی برای پاسخگویی به نابسامانیهای اقتصادی باشد؟
علی شمخانی: همانگونه که توضیح دادم شرط لازم برای بهبود شرایط اقتصادی در کشور اعمال حکمرانی اقتصادی صحیح است. البته روابط و مناسبات خارجی میتواند به عنوان شرط کافی در این حوزه اثر گذار باشد، اما این که بگوییم “مذاکره یعنی توافق و توافق یعنی حل مشکلات اقتصادی”، یک برداشت سادهانگارانه و غیرواقعبینانه از مشکلات کشور است. تجربه گذشته نشان داده که حتی در صورت توافق، اگر زیرساختهای اقتصادی کشور اصلاح نشود، مشکلات همچنان پابرجا خواهند بود؛ بنابراین مجموعه ساختارهای کشور در گام اول باید با بهره گیری از ظرفیتهای ملی، برای اصلاح و تقویت زیرساختهای اقتصاد ملی تلاش نمایند تا اگر روزی شرایطی فراهم شد که مذاکرهای انجام شود، این مذاکره از موضع قدرت و توانمندی داخلی باشد، نه از روی اضطرار.
سالهاست در کشور با دو نوع نگاه افراطی در روابط خارجی روبهرو هستیم. یک سر این طیف، مخالفان مذاکره را “کاسبان تحریم” و در سر دیگر موافقان آن را “نوکران امپریالیسم و وطن فروش” مینامند. این نوع دوقطبیسازی چه تأثیری بر فضای تصمیمگیری دارد؟
علی شمخانی: متأسفانه این نوع نگاههای افراطی، مسیر تحلیلهای واقعبینانه را مخدوش میکند. مسائل کلان کشور را نمیتوان در چارچوب دوگانههای موافق و مخالف مذاکره یا کاسب تحریم و سازشطلب تحلیل کرد. آنچه اهمیت دارد، این است که مذاکره باید در زمان و شرایط مناسب و از موضع قدرت و با هدف تأمین منافع ملی انجام شود، نه بهعنوان راهی برای رفع مشکلات داخلی از طریق راهحلهای مقطعی خارجی.
راهحل اساسی، تمرکز بر تقویت بنیانهای داخلی، اصلاح ساختارهای اقتصادی و کاهش وابستگی به متغیرهای خارجی است. اگر این اقدامات انجام شود، در صورت فراهم شدن شرایط برای مذاکره، کشور با اقتدار وارد این عرصه خواهد شد. در غیر این صورت، امید بستن به مذاکرات، صرفاً اتلاف وقت و گرفتار شدن در یک سراب خواهد بود که هرچه به آن نزدیکتر شویم، آشکارتر میشود که چیزی جز یک خیال واهی نیست.
با توجه به مسئولیت شما در پروندهی هستهای و محوریت این موضوع در هرگونه مذاکره با طرفهای غربی، چشم انداز گفتوگوها در این موضوع را چگونه میبینید؟
شمخانی: من ترجیح میدهم به جای استفاده از لفظ “پرونده هستهای” از عبارت” پرونده رفع تحریم ها” استفاده کنم. ما در مورد موضوعات هستهای سالها مذاکره کردیم و به موافقتنامه برجام رسیدیم. ایران بر اساس گزارشهای متعدد آژانس بین المللی انرژی اتمی تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام به همه تعهداتش در حوزه هستهای عمل کرد، اما طرفهای غربی با بدعهدی و بی تعهدی از انجام تعهداتشان سر باز زدند بنابراین طرف بدهکار، غربیها هستند که باید تحریمها را لغو کنند. از این رو در صورت مهیا شدن شرایط مذاکره، هدف ایران از هرگونه گفتگوی احتمالی، رفع تحریمها و وادارسازی طرف مقابل به اجرای تعهداتشان است.
پس شما معتقدید که مذاکره باید انجام شود، اما با تمرکز بر رفع تحریم ها؟
ما هیچوقت میز مذاکرات را ترک نکردهایم. اما وقتی رئیس جمهور کشوری که به صورت غیر قانونی از برجام خارج شده و با زیر پا گذاشتن همه تعهدات خود تحریمهای یکجانبه علیه ایران اعمال کرده و همه ظرفیتهای خود را برای وادار سازی کشورهای دیگر به تبعیت از تحریمهای یکجانبه فعال کرده، از مذاکره حرف میزند، کدام فرد عاقلی میتواند حسن نیت او را باور کند.
رفتار ترامپ شبیه فردی است که دستش را روی ماشه تیربار با خزانه پر و آماده شلیک گذاشته و شما را با لبخند به گفتوگو و تعامل دعوت میکند. آیا میشود با آن سابقه منفی و این رفتار قلدر مآبانه به او اعتماد کرد؟
ماقبل با ۱+۵ و۱+۴ با روشهای مختلف مذاکره کردیم و زیر هیچیک از تعهداتمان نزدیم. در حال حاضر هم با اروپاییها گفتوگوهایی را دنبال میکنیم. اما من چشم انداز پرونده رفع تحریمها را با توجه به رفتار سیاسی و زیاده طلبانه طرفهای غربی، رو به جلو نمیبینم. مگر اینکه رویکرد طرف مقابل منطقی، محترمانه و سازنده شود.