بخشی از علت فرار سرمایهها و عدم سرمایه گذاریها در کشور، وجود تنش در منطقه است. از تنش بین ایران و آمریکا تا تنشهای منطقهای که اتفاقا خود آقای جلیلی و همفکرانش نه تنها توجهی به آن ندارند، بلکه خود از عوامل تشدید تحریمها بودهاند و حالا هم ظاهرا مشکلی با ادامه تحریمها ندارند؛ چرا که اعتقادی به توسعه مذاکرات یا ادامه مذاکرات ندارند. جلیلی و همفکرانش طی سالهای اخیر در تشدید تحریمها علیه ایران تا به امروز تاثیر زیادی داشتند. طبیعی است که در شرایط تنش منطقهای، هیچ سرمایه گذاری مایل نیست سرمایههای خود را به کار ببندد.
فرارو- سعید جلیلی، در جدیدترین اظهارات خود درباره مفهوم توسعه گفته است: «در مورد رشد ۸ درصدی، وفاق یعنی باید نسبت خود را در مورد چگونگی محقق شدن آن مشخص کنیم. البته بحثهای غلطی وجود دارد که این رشد را منوط به وجود سرمایه میدانند. در حالی که یکی از مؤلفههای رشد، سرمایه است، اما موارد دیگر آن مدیریت فناوری و علم نیروی انسانی است که دستاوردهای خوبی هم در این زمینه در استان البرز محقق شده و نیروی انسانی یک ظرفیت بزرگ علمی است؛ بنابراین اگر جبههای به نام پیشرفت باز میشود، هر کسی باید نسبت خود را با آن تعریف کند.»
به گزارش فرارو، بخشی از سخنان جلیلی درباره رشد از طریق توسعه از طریق نیروی انسانی، از سوی برخی از تحلیلگران و کارشناسان حوزه اقتصاد تایید شده است، اما بخشی دیگر که به نقد توسعه از طریق رشد سرمایه گذاری اشاره دارد در دیدگاه اغلب کارشناسان اقتصادی دیده نمیشود. با توجه به این شرایط و اظهار نظر رئیس دولت سایه، پرسشهایی درباره تحقق مفهوم توسعه و توسعه هشت درصدی مطرح است.
مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه چمران اهواز در گفتوگو با فرارو به بررسی این موضوع پرداخته است:
مرتضی افقه به فرارو گفت: «من هم موافقم که همه رشد اقتصاد، منوط به سرمایه نیست، اما مشکل این که در کشور ما سرمایه گذاری نمیشود حاصل نوع تفکری است که اتفاقا آقای جلیلی و همفکرانش نوع افراطی آن را دارند. اینها افرادی هستند که اولویتشان معیشت مردم، رفاه مردم و رشد اقتصادی نیست. اولویت این گروه عمدتا مسائل اعتقادی، فقهی، ایدئولوژیک و سیاسی است. نمونه این نوع طرز تفکر را میتوانیم به راحتی از ردیفهای هزینه ببینیم؛ نه از صحبتها و شعارهایی که داده میشود. محصول این تفکر نه تنها عدم رشد بوده، بلکه فراری دادن سرمایههای انسانی بوده است. این طرز تفکر اتفاقا با نیروهای انسانی هم بسیار تنگ نظرانه و تند برخورد کرده و موجب فرار و مهاجرت گسترده سرمایههای انسانی ما شده و این در حالی است که اصل رشد اقتصادی، متکی به این نیروها است. سرمایه مادی وقتی جواب میدهد که ما با طرز تفکرهای انحصاری، نخبگان را فراری ندهیم. اولین دلیل ناکامیهای اقتصادی ما همین فراری دادن نیروهای انسانی است که حاصلی از تنگ نظریها و نگاههای محدود است.»
وی افزود: «اتفاقا بخشی از علت فرار سرمایهها و عدم سرمایه گذاریها در کشور، وجود تنش در منطقه است. از تنش بین ایران و آمریکا تا تنشهای منطقهای که اتفاقا خود آقای جلیلی و همفکرانش نه تنها توجهی به آن ندارند، بلکه خود از عوامل تشدید تحریمها بودهاند و حالا هم ظاهرا مشکلی با ادامه تحریمها ندارند؛ چرا که اصولا اعتقادی به توسعه مذاکرات یا ادامه مذاکرات ندارند. جلیلی و همفکرانش طی سالهای اخیر در تشدید تحریمها علیه ایران تا به امروز تاثیر زیادی داشتند. طبیعی است که در شرایط تنش منطقهای، هیچ سرمایه گذاری مایل نیست سرمایههای خود را به کار ببندد و حتی سرمایه گذارهای خارجی هم تمایلی به این کار ندارند.»
این اقتصاددان در ادامه گفت: «اگر ما به رشد هشت درصد نمیرسیم به این دلیل است که نگاه ما به رفاه و توسعه، یک نگاه با اولویت درجه سه هست و اولویتهای دیگری را جایگزین کردهایم که باعث اتلاف سرمایهها هم میشود. یک مشکل دیگر در کشور ما تک بُعدی نگری است. برخی آقایان هنوز متوجه نشدهاند که علم اقتصاد یکی از علوم اجتماعی است که فهم آن بسیار پیچیدهتر و عمیقتر از علوم تجربی است؛ چون با مسائلی سر و کار دارد که همزمان چندین متغیر روی آن تاثیر میگذارد. بنابراین اظهار نظر درباره حوزههای علوم اجتماعی و علوم انسانی نیاز به تخصصهای بسیار بسیار بالا دارد. یک تخصص هم کافی نیست؛ یعنی یک جامعه شناس یا یک اقتصاددان به تنهایی نمیتواند نگاه جامعی به مشکلات اقتصادی کشور داشته باشد یا مدعی ارائه راه حل شود. همه اینها باید در کنار هم و روی یک پروژه کار کنند؛ بنابراین نکته اول این است که مسئولین باید باور کنند که اظهارنظر درباره مسائل اجتماعی و اقتصادی نه کار سادهای است و نه کار هرکسی است.»
مرتضی افقه در ادامه افزود: «نکته دیگر این است که بله، اشکالی ندارد که هر کسی یک اظهارنظری انجام دهد، اما شبکههای اجتماعی به رغم مزایای زیادی که داشتهاند، اما باعث شدهاند هر فردی که دو خط از یک موضوع را (آن هم نه بر اساس مبانی علمی، بلکه مطالبی سطحی) را میخواند، احساس دانشمند بودن کرده و به سرعت از طریق رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی اظهاراتی را وایرال یا به اصطلاح پربازدید کند که اصلا پایه و اساسی هم ندارد. تا اینجا، یعنی تا مرحله انتشار این اطلاعات هم ایراد ندارد، اما مشکل اینجاست که تصمیم گیران و به خصوص برخی نمایندگان مجلس که شاید خودشان هم تخصص چندانی در حوزه اقتصاد ندارند، بر پایه همین اطلاعات شبکههای اجتماعی اظهاراتی را بر مبنای اطلاعات منتشره در فضای مجازی مطرح میکنند که جای تعجب دارد. این روزها لابهلای بسیاری از اظهارنظرهایی که میشنویم، با مطالب غیرعلمی و نادرستی مواجه میشویم که حتی تکرار هم میشود. شاید نیاز است آقایانی که عادت به اظهارنظرهای پرشمار دارند، از مشاوران بهتری استفاده کنند و از هر نوع اظهارنظر سطحی نیز خودداری کنند.»