سوریه علاوه بر داشتن کل آب شیرین نسبتا کم در مقایسه با نیاز، مانند کل منطقه، تنوع هیدرولوژیکی طبیعی بالایی را تجربه کرده است. در طول قرن گذشته (از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۵)، شش خشکسالی قابل توجه در سوریه رخ داد، جایی که میانگین ماهانه بارش زمستانی - فصل عمده بارندگی - به حدود یکسوم نرمال کاهش یافت.
خاورمیانه، منطقهای که در چند دهه گذشته سرعت تحولات در آن از سرعت درک و فهم ما از این تحولات فراتر رفته است. چالشهایی پیچیده و معارضاتی تودرتو همه چیز را در سطوح بحرانی قرار داده است. معارضاتی که فراتر از سطح ظرفیت دولتها برای مقابله با آن است. جنگ داخلی سوریه که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد در واقع نمود شکست بارز مقابله با چنین معارضاتی است.
به گزارش اعتماد، چالشهایی که با خیل مهاجران به اقتصادهای همسایه تا امروز ادامهدار بوده است. سوریه از سالها پیش از آغاز جنگ داخلی با پدیده خشکسالی شدید، گرمایش هوا و کاهش میزان آب در دسترس در هر دو سطح زیرزمینی یا ورودی رودخانهها از کشورهای همسایه مواجه شد. پیشبینی شده بود که اگر بر این چالشها غلبه نشود به زودی جنگی داخلی آغاز خواهد شد و شد. نتیجه هزاران هزار کشته و میلیونها آواره بود.
جنگ داخلی ویرانگر که در مارس ۲۰۱۱ در سوریه آغاز شد، نتیجه عوامل پیچیده مرتبط با یکدیگر است. تمرکز این درگیری تغییر رژیم بود، اما عوامل محرک شامل مجموعه وسیعی از عوامل مذهبی و سیاسی-اجتماعی، فرسایش سلامت اقتصادی کشور، موجی از اصلاحات سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) بود. با این حال چالشهای زیربنایی مرتبط با تغییرات آبوهوایی، گرمایش هوا و در دسترس بودن آب شیرین نقش مستقیمی در وخامت اوضاع اقتصادی سوریه و شروع جنگ داخلی در این کشور داشته است.
سابقه طولانی درگیری بر سر آب در این مناطق به دلایلی از جمله کمبود آب، توسعه اولیه کشاورزی آبی و تنوع مذهبی و قومی برمیگردد. در سالهای اخیر، افزایش خشونتهای مرتبط با آب در سراسر جهان در سطح منطقهای به دلیل نقشی که آب در مناقشات توسعه و فعالیتهای اقتصادی ایفا میکند، مجددا افزایش یافته است. امید است که تحلیل وضعیت امروزی سوریه از این دریچه، باعث جدی گرفتن تحولات اقلیمی و خشکسالیهای پی در پی شود.
مشکلات سیاسی سوریه و جنگ داخلی ادامهدار در آنجا نتیجه عوامل پیچیده مرتبط با یکدیگر از جمله تنشهای مذهبی و سیاسی-اجتماعی، فرسایش سلامت اقتصادی این کشور و موجی از اصلاحات سیاسی است که خاورمیانه و شمال آفریقا و منطقه شام را فرا گرفته است. همانطور که در بالا توضیح داده شد، شرایط آب و هوایی نیز نقشی اساسی در بدتر شدن شرایط اقتصادی سوریه ایفا کرده است.
در خاورمیانه سابقه طولانی از درگیریها بر سر آب وجود دارد که در تاریخ، اسطورهها، افسانهها و تحلیلهای آکادمیک مدرنتر و گزارشهای رسانهای مستند شده است. بیشتر این کار بر تضاد بین دولت-ملتها متمرکز است، اما تضادهای بین گروهی و بین فردی را نیز نباید دستکم گرفت. نمونههای اولیه این درگیریها را میتوان در منطقه خاورمیانه و شام (معمولا در شرق مدیترانه بین ترکیه و مصر، شامل بخشهایی از جنوب ترکیه مدرن، سوریه، غرب لبنان، اردن، اسراییل و فلسطین) یافت.
دادهها و تجزیه و تحلیلهای مربوط به درگیریهای آبی توسط محققان در مکانهای مختلف از جمله موسسه اقیانوس آرام، دانشگاه ایالتی اورگان، دانشگاه اوپسال و موسسه تحقیقات صلح اسلو توسعه یافته است. برای مثال موسسه اقیانوس آرام یک گاهشماری آنلاین و قابل جستوجو از چنین درگیریهایی را که به حدود ۴۵۰۰ سال پیش بازمیگردد، ایجاد کرده است. یکی از نمونههای اخیر یک درگیری بزرگ با ارتباط پیچیده، اما مستقیم به آب، فروپاشی سوریه و تشدید جنگ داخلی گسترده در آنجاست.
این اولینباری نیست که آب و سایر عوامل محیطی و منابع بر درگیریهای خشونتآمیز در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا یا مناطق شام تاثیر میگذارند یا نقشی اساسی در آن ایفا میکنند. اولین درگیری ثبت شده بر سر آب در آنجا بیش از ۴۵۰۰ سال پیش رخ داد، زمانی که اختلاف بر سر دسترسی به آب برای آبیاری باعث شد اورلاما، پادشاه دولت شهر لاگاش در بینالنهرین باستان، آب را برای محروم کردن کشور همسایه قطع کند. لوید (۱۹۶۱) در تاریخ خود از منطقه دجله و فرات وقایع متعددی را از حدود ۲۷۰۰ سال پیش توصیف میکند که از آب به عنوان سلاح یا ابزار در هنگام درگیری استفاده میشد.
در دوران مدرن، تنشهای سیاسی مشابهی را میبینیم که به آب گره خورده و نمونههایی که آب هدف یا ابزار درگیریها بوده است. فشارها بر منابع آبی سوریه نزدیک به بیش از ربع قرن است که رو به افزایش بوده است. آب منبعی کمیاب در این منطقه بوده که یکی از خشکترین مناطق در جهان است و گرمایش هوا سختترین معارضه برای این خشکترین منطقه جهان است.
سوریه بهطور متوسط سالانه کمتر از ۲۵۰ میلیمتر بارندگی دریافت میکند و در ارزیابی در دسترس بودن آب توسط چندین گروه تحقیقاتی مختلف، در وضعیت کم آب در نظر گرفته و رتبهبندی میشود. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) تخمین میزند که مجموع آب قابل تجدیدپذیر، اعم از آبهای تجدیدپذیر سطحی و زیرزمینی، در این کشور در حدود ۱۶.۸ کیلومتر مکعب در سال است که نزدیک به ۶۰ درصد آن از خارج از مرزهای این کشور سرچشمه میگیرد.
همه رودهای اصلی کشور (دجله، فرات، اورونتس و یارموک/اردن) با کشورهای همسایه مشترک هستند. از اوایل دهه ۱۹۹۰ تنشهایی بین اردن و سوریه بر سر ساخت و بهرهبرداری از سدهای سوریه روی رودخانه یارموک وجود داشت. ترکیه و سوریه بر سر مدیریت رود فرات اختلاف طولانی دارند. این تنشها در چند دهه گذشته بدتر شده، زیرا میانگین جریان سالانه در فرات در مرز ترکیه و سوریه از سال ۱۹۹۰ بهطور قابل توجهی کاهش یافته است، تکمیل سد آتاتورک و کاهش بارندگی در منطقه نیز به فشار بیشتر به این کشور افزود.
شکل ۱ میانگین جریان سالانه رودخانه فرات را از سال ۱۹۳۷ تا ۲۰۱۰ نشان میدهد (متوسط دبی سالانه رودخانه) که در جرابولوسِ سوریه، درست پاییندست مرز ترکیه و سوریه اندازهگیری شده است. همانطور که این شکل نشان میدهد، میانگین جریان آب رودخانه در این دوره کاهش یافته است. شکل ۲ نیز کاهش میزان بارندگی را نشان میدهد.
شکل۱. متوسط دبی سالانه رودخانه فرات در جرابولوس درست پاییندست مرز ترکیه و سوریه از سال ۱۹۳۷ تا ۲۰۱۰
شکل ۲. میزان بارندگی در دورههای زمستانی از ۱۹۰۲ تا ۲۰۱۰ که نشاندهنده کاهش بارندگی در دوره ۲۰۱۰-۱۹۷۱ است.
پویایی جمعیت نیز نقش مهمی در آسیبپذیری اقلیمی و هیدرولوژیکی دارد و رشد جمعیت منطقهای در سوریه سریع بوده است. جمعیت سوریه از حدود ۳ میلیون نفر در سال ۱۹۵۰ به بیش از ۲۲ میلیون نفر در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است. سالی که درگیریها شروع شد. افزایش فشار جمعیت در این سالها در شرایط کمبود آب نیز خود بر شدت معارضات در سوریه افزوده است. (شکل۳)
شکل۳. جمعیت سوریه از ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۳ (منبع: وزارت بازرگانی ایالات متحده ۲۰۱۳).
سوریه علاوه بر داشتن کل آب شیرین نسبتا کم در مقایسه با نیاز، مانند کل منطقه، تنوع هیدرولوژیکی طبیعی بالایی را تجربه کرده است. در طول قرن گذشته (از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۵)، شش خشکسالی قابل توجه در سوریه رخ داد، جایی که میانگین ماهانه بارش زمستانی - فصل عمده بارندگی - به حدود یکسوم نرمال کاهش یافت. پنج مورد از این خشکسالیها تنها یک فصل به طول انجامید، اما ششمی دو فصل به طول انجامید که از سال ۲۰۰۶ شروع شد و تا سال ۲۰۱۱ ادامه یافت.
در طول این فاصله ۵ساله سوریه یک دوره چند فصلی و چندساله خشکسالی شدید را تجربه کرد که به نابودی کشاورزی، افول اقتصادی و جابهجایی جمعیتی منجر شد. این دوره خشکسالی ادامه یافته است و اکنون به عنوان بدترین خشکسالی طولانی مدت و شدیدترین فشار بر کشاورزی از زمان آغاز تمدنهای کشاورزی در هلال حاصلخیز در هزارهها پیش توصیف میشود.
در جنگ داخلی کنونی، برخی تحلیلگران استدلال کردهاند که عوامل مرتبط با خشکسالی، از جمله نابودی کشاورزی، کمبود آب و سوءمدیریت آب نقش مهمی در بدتر شدن ساختارهای اجتماعی و تحریک خشونت داشتهاند. به ویژه، ترکیب خشکسالی بسیار شدید، شکست مداوم محصولات چندساله و وخامت اقتصادی مربوط به آن منجر به جابهجایی و مهاجرت بسیار قابل توجهی از جوامع روستایی به شهرها شد. این عوامل نیز به بیکاری شهری و نابسامانیهای اقتصادی و ناآرامیهای اجتماعی کمک کرد.
در اوایل سال ۲۰۰۸، یک تلگراف دیپلماتیک از سفارت ایالات متحده در دمشق، به وزارت امور خارجه در واشنگتن دیسی، با خلاصهای از نظرات و نگرانیهای محلی و همچنین بینشهای فائو، درباره پیامدهای خشکسالی هشدار داد. در این تلگراف گزارشی از سوی عبدالله بن یحیی، نماینده سوریه در فائو در مورد تاثیرات خشکسالی شرح داده شده است که او آن را به عنوان یک توفان کامل در صورت ترکیب با سایر فشارهای اقتصادی و اجتماعی توصیف میکند.
نگرانیهای ابراز شده در آن زمان همچنین اشاره داشت که جابهجایی جمعیت میتواند به عنوان عاملی کمکی بر فشارهای اجتماعی و اقتصادی در حال حاضر عمل کرده و ثبات در سوریه را تضعیف کند. در جولای ۲۰۰۸، وزیر کشاورزی سوریه بهطور علنی به مقامات سازمان ملل متحد (سازمان ملل) اعلام کرد که پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خشکسالی فراتر از ظرفیت ما به عنوان یک کشور برای مقابله با آن است.
بین سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، حدود ۱.۳ میلیون نفر از ساکنان شرق سوریه تحت تاثیر نارساییهای کشاورزی قرار گرفتند. تخمین زده میشود که ۸۰۰هزار نفر معیشت و کمکهای اولیه غذایی خود را از دست دادهاند. در این مدت تولید گندم و جو به ترتیب ۴۷ و ۶۷ درصد کاهش و جمعیت دام نیز به شدت کاهش یافت.
بازگشت خشکسالی در سال ۲۰۱۱ وضعیت را بدتر کرد. در اواخر سال ۲۰۱۱، سازمان ملل تخمین زد که بین دو میلیون تا سه میلیون نفر تحت تاثیر قرار گرفته و یک میلیون نفر به ناامنی غذایی دچار شدهاند. بیش از ۱.۵ میلیون نفر عمدتا کارگران کشاورزی و کشاورزان خانوادگی نیز از زمینهای روستایی به شهرها و اردوگاهها در حومه شهرهای بزرگ سوریه مانند حلب، دمشق، درعا، دیرالزور، حماه و حمص نقل مکان کردند.
فائو در ماه مارس و آگوست ۲۰۱۱ و بار دیگر در ژوئن ۲۰۱۲ یکسری ارزیابیهای کشاورزی و غذایی انجام داد. هر کدام از آنها دریافتند که فقر و ناامنی غذایی در حال افزایش است. آخرین ارزیابی نیازهای غذایی سه میلیون نفر را شناسایی کرد که نیاز فوری به کمک غذایی دارند و به این نتیجه رسید که استفاده از آب کشاورزی ناپایدار است و کمبود شدید آب سوریه را تهدید میکند. این شرایط با تصمیمات مدیریت آب، برنامهریزی ضعیف و اشتباهات سیاستی بدتر شد.
حکومت بهطور سنتی یارانههای زیادی را برای تولید محصولات آببر مانند گندم و پنبه ارایه میکرد. بیشتر کشاورزی آبی سوریه حتی امروز نیازمند نوسازی است و در آن زمان بر آبیاری غرقابی بسیار ناکارآمد متکی بود. بهطور کلی، کمتر از یکپنجم مناطق آبیاری شده از آبپاشهای مدرن یا سیستمهای قطرهای استفاده میکنند. نیمی از تمام آبیاری از سیستمهای آب زیرزمینی انجام که طبق گزارشها بیش از حد پمپاژ شده که منجر به کاهش سطح آب زیرزمینی و افزایش هزینههای تولید میشود. تخمین زده شده که ۷۸ درصد از کل برداشتهای آب زیرزمینی در سوریه با سرعتی بیش از شارژ مجدد صورت گرفته و ناپایدار است.
در ترکیه برداشت آب از بالادست برای تولیدات کشاورزی در منطقه آناتولی جنوبی و تغییرات گستردهتر در هیدرولوژی منطقهای بیشتر به کاهش جریانهای سطحی در داخل سوریه منجر شده است. همه این عوامل برعدم اطمینان اقتصادی و سیاسی فزاینده افزوده است. هشدارهای اولیه پیشبینیکننده بود: برخی از اولین ناآرامیهای سیاسی در اطراف شهر درعا آغاز شد که شاهد هجوم به خصوص تعداد زیادی از کشاورزان و مردان جوان بیکار بود که به دلیل نقصان محصول از زمینهای خود آواره شدند.
صلیبی (۲۰۱۲)، در مجله جدلیه، مجلهای از موسسه مطالعات عرب نوشت: شرایط اقتصادی و محیطی و ناآرامیهای سیاسی متعاقب آن بیشتر به هم پیوند میخورند. او استدلال کرد که «شکست دولت در اتخاذ تدابیر اقتصادی برای کاهش اثرات خشکسالی، محرکی حیاتی در پیشبرد چنین بسیج گسترده مخالفان بود.»
صلیبی خاطرنشان میکند که حکومت گامهای بزرگی در بهبود دسترسی به آب در مناطق برداشت. ساخت زیرساختهای آبی که منافعی را برای جوامع روستایی به ارمغان آورد و تولیدات کشاورزی را گسترش داد. اما او همچنین خاطرنشان میکند که مزایای گسترش کشاورزی آبی در شام باعث ایجاد برخی هزینههای پیشبینی نشده از جمله تشدید فشار بر کمبود آب محلی در مناطق روستایی و شور شدن زمینهای کشاورزی شد.
در کل بهرهبرداری گسترده از آبهای زیرزمینی بود که منجر به افت قابل توجه سطح آب و در برخی مناطق، آلودگی به نمکها و نیتراتها شده و چاههای محلی (به عنوان مثال در منطقه الرقه) را برای استفاده انسانی نامناسب کرده است. در همه این موارد، گرایش به سمت خصوصیسازی زمینهای کشاورزی نیز قوانین عرفی را در مورد حقوق مرزی مخدوش و تنشهای محلی را تشدید کرد.
این عوامل پیچیده در وسعت و شدت ناآرامی نقش داشتند. مثلا از جمله شهرهایی که معیشت ساکنان آن به دلیل خشکسالی فلج شده بود، درعا بود که از نظر تاریخی «سبد نان» سوریه بود. علاوه بر این، حماه بهرغم برخورداری از مشکلات کمبود آب، مقصد اصلی کشاورزان آواره خشکسالی شده بود. در هر دو شهر، خیزشهای مردمی، چیزی نیست جز روایت معیشت از دست رفته مردم.
علاوه بر نقشی که شرایط هیدرولوژیکی و در دسترس بودن و استفاده از آب در ایجاد اختلالات اقتصادی و سیاسی ایفا میکند، نمونههایی در طول تاریخ از هدفگیری عمدی و اتفاقی سیستمهای آبی در هنگام درگیریهایی که به دلایل دیگر شروع میشوند یا استفاده از آب و سیستمهای آبی به عنوان سلاح و ابزار درگیری با گسترش ناآرامیها در سوریه، تشدید و اثرات آن بر سیستمهای توزیع آب شهری همراه با حملات خاص و عمدی به سیستمهای آبی به دلیل ارزش استراتژیک آنها گزارش شد.
در جریان جنگ در اطراف شهر حلب در سال ۲۰۱۲، خط لوله اصلی انتقال آب به شهر به شدت آسیب دید و در ماه سپتامبر این شهر حدود سه میلیون نفری با کمبود آب آشامیدنی مواجه شد. در اواخر نوامبر ۲۰۱۲، شورشیان سوری ضد اسد به نیروهای دولتی حمله و پس از درگیریهای شدید، سد برق آبی تشرین در رودخانه فرات را تصرف کردند.
این سد چندین منطقه از سوریه را با برق تامین میکند و برای رژیم سوریه از اهمیت راهبردی مهمی برخوردار است. در فوریه ۲۰۱۳، نیروهای مخالف اسد، سد طبقه/الثوره را که بزرگترین سد برق آبی کشور است و بخش عمدهای از برق شهر حلب را تامین میکند، تصرف کردند. این نوع اثرات ثانویه درگیری - هدف قرار دادن سیستمهای آبی - ارزش استراتژیک تامین آب، برق آبی و کنترل سیل در مناطق کم آب را برجسته میکند.
بهطور کلی در اوایل سال ۲۰۰۸، نشانههایی وجود داشت مبنی بر اینکه فراوانی و شدت خشکسالی در نواحی مدیترانه شرقی نسبت به هنجارهای آب و هوایی تاریخی تغییر کرده است. اسکاف و مفبوت (۲۰۱۰) از دو شاخص خشکسالی [شاخص بارش استاندارد (SPI) و شاخص خشكسالي موثر (EDI) ] برای شناسایی گرایش فزاینده در شدت خشکسالی سالانه و فصلی در همه مناطق که با افزایش تعداد روزهای خشک در منطقه نسبت به روزهای بارانی اندازهگیری میشود، استفاده کردند.
رومانو و همکارانش از نظر آماری افزایش قابل توجهی در میزان تبخیر آب در منطقه مدیترانه شرقی بین سالهای ۱۹۸۸ و ۲۰۰۶ را نشان میدهند که ناشی از افزایش آشکار دمای سطح دریاست. یک مقاله تحقیقاتی منتشر شده در سال ۲۰۱۲ نشان داد که تغییرات آب و هوایی با کاهش بارندگی زمستانی (شکل۲) و افزایش تبخیر آب، در حال شروع به تاثیرگذاری بر خشکسالی در این منطقه است (شکل ۴ را ببینید). آن مطالعه نشان داد که خشکسالیهای زمستانی بهطور فزایندهای رایج است و تغییرات آب و هوایی در این امر نقش دارد. مارتین هورلینگ، یکی از نویسندگان این مطالعه اظهار داشت: بزرگی و فراوانی خشکسالی رخ داده بیش از آن است که بتوان آن را به تنهایی با تغییرات طبیعی توضیح داد.
شکل ۴: رنگهای قرمز و نارنجی مناطق اطراف مدیترانه نشان میدهد که این منطقه زمستانهای گرمتر و خشکتری را طی سالهای ۲۰۱۰-۱۹۷۱ تجربه کرده است.
چه شرایط کنونی شواهدی از تغییرات آب و هوایی ناشی از عملیات انسانی باشد یا نه، اما نشانهها برای منابع آبی آینده خاورمیانه و شمال آفریقا، از جمله سوریه، امیدوارکننده نیست. علاوه بر ناآرامیهای سیاسی و نابسامانیهای اقتصادی، این منطقه با چالشهای ناشی از افزایش جمعیت، فقدان توافقنامههای بینالمللی بر سر منابع آبی مشترک، برداشتهای فزاینده آب توسط تمامی حاشیهنشینان، مدیریت ضعیف آب و خطرات فزاینده تغییرات آب و هوایی مواجه است.
•Drought, Climate Change, and Conflict in Syria, Peter H. Gleick, ۲۰۱۴، American Meteorological Society.
پژوهشگر توسعه اقتصادی