عصرایران در یادداشتی به موضوع تجاوز رژیم اسرائیل به ایران و نقش دیپلماسی صلح در این رابطه پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
ناکامی اسراییل در عملیات گسترده در خاک ما جدای هوشیاری پدافندی و تفاوت توانایی که منهای حمایت آمریکا بیشتر خود را نشان میدهد ناشی از یک عامل مهم دیگر هم هست و از آن نباید غافل شد که همانا تلاشهای دیپلماتیک و فشردۀ عباس عراقچی وزیر خارجه دولت پزشکیان است: دو هفته: ۱۲ سفر.
به جز امارات که به خاطر بحث جزایر سه گانه مورد انتظار هم نبود او تقریبا به تمام کشورهای منطقه رفت حتی جاهایی که یا با آنها رابطه نداریم یا روابط مان گرم نیست و پیام داد و پیام آورد. البته در حاشیه اجلاس بریکس با وزیر خارجه امارات (شیخ عبدالله بن زاید) هم ملاقات کرد.
بعد از ۱۰ سال به اردن رفت و با "ایمن صفدی" همتای خود و نیز عبدالله دوم پادشاه اردن هاشمی ملاقات کرد.
همان که از پدر او ملک حسین در خبرهای رسمی صدا وسیما در دهه ۶۰ با عنوان "حسین، شاه اردن" یاد میشد و گاه از زبان کارشناسان با لفظ "دلال دورهگرد یا حسین اردنی".
دلیل اصلی البته اتحاد او با صدام حسین بود و روابط پنهان با اسراییل. همان اسراییل که نخست وزیر آن – آریل شارون- میگفت فلسطین واقعی همین اردن است و فلسطینیها بروند اردن تا مشکل حل شود!
سفر به عربستان هم البته بسیار مهم بود، چون وزیر خارجه امریکا راهی منطقه بود و عباس عراقچی با محمد بن سلمان ولیعهد و در واقع مرد همه کارۀ سعودیها و فیصل بن فرحان وزیر خارجه ملاقات کرد و اگر چه محور گفتگوها درباره لبنان و غزه اعلام شد، اما میتوان حدس زد که پیامهایی درباره واکنش ایران به حمله اسراییل هم ردو بدل شده تا بدانند حمله به مراکز هستهای و انرژی چه تبعاتی دارد.
سفر به مصر هم غیر مترقبه و مهم بود و البته دیدار رییسان جمهوری ایران و مصر در جایی دیگر. میتوان حدس زد برای عباس عراقچی ثقیل بوده که از زبان عبدالرحمان سیسی این توصیه را بشنود که ایران بکوشد تصویر بهتری از خود ترسیم کند و خاطر نشان سازد شخص او هیچ موضعی علیه ایران اتخاذ نکرده و به زبان دیپلماتیک میخواسته بگوید از بد و بیراه گفتن به ما دست بردارید. یک روز به خاطر کمپ دیوید، روز دیگر میزان کمک به غزه و یا به سبب سرکوب اخوانالمسلمین.
در ترکیه آقای عراقچی لحن تندتری علیه اسراییل به خود گرفت چرا که هم با حمله به بیروت هم زمان شده بود و هم ترکیه دست کم به لحاظ انسانی جنایات اسراییل را تقبیح میکند و گفت: تمام اهداف استراتژیک اسراییل را شناسایی کرده ایم و هر حملهای را با قاطعیت پاسخ میدهیم.
در داخل البته بیشتر به این موضوع توجه شد که چرا در دیداری دیگر با اردوغان جای او مناسب نبوده در حالی که به ترتیب سابقه چیده بودند و عراقچی تازه وزیر خارجه شده در حالی که لاوروف پرسابقه است.
لحن عراقچی نه چنان بود که بوی جنگ از آن برخیزد و میزبانان را ناخرسند کند و نه آن گونه که بوی ضعف از آن شنیده شود و انگار تمام تجربههای برجامی و احساسات ضد اسراییلی را به هم آمیخته بود.
او حتی با پادشاه بحرین هم ملاقات کرد و شگفتا که همزمان در تلویزیون کارشناسی داشت از نحوه بازپس گرفتن بحرین سخن میگفت و روزنامهای که صاحب آن دیگر وزیر نیست به عربستان و ترکیه میتاخت.
کار عراقچی در این دو هفته بسیار دشوار و به معنی واقعی کلمه شاق بود. او که در دولت پزشکیان آماده شده بود تا مذاکرات مقدماتی احیای برجام را انجام دهد حالا باید به اروپاییها ثابت میکرد در تجاوز روسیه به اوکراین طرف مسکو نیستیم تا به این بهانه صنعت هوایی ایران را تحریم نکنند و در این گیر و دار خبر رسید اتحادیه اروپا با شورای همکاری خلیج فارس بر سر سه جزیره موافق است و ایران را اشغالگر میداند و انگار میخواستند به این پیام را به تهران منتقل کنند که به میزانی که به مسکو نزدیک شوید اروپا بر شما خشم میگیرد و البته در این میانه آقای قالیباف هم مانور خوبی داد و در مصاحبه با فیگارو از آمادگی ایران برای گفتگو با فرانسه برای حل مشکلات لبنان خبر داد که به مذاق آقای میقاتی خوشش نیامد و یادش آمد دولت لبنان مستقل است و ملتمسانه از ایران خواست از عواطف خود نسبت به لبنان کم کند.
عباس عراقچی جایی که لازم بود صدا بلند کرد و جایی که نه گوش داد. هر چه باشد او معاون جواد ظریف بوده. همان که تندروها به خاطر حضور او در دولت پزشکیان قشقرق به راه انداخته اند و تقصیر هم ندارند وقتی دوباره یکی از نمادهاشان که با عنوان دکتر و کارشناس و استاد نظر میداد به تجمعهای ۴۰ نفره بازگشته و باز با بلندگو دستی شعار میدهد و زمین و زمان را متهم به خیانت وادادگی میکند.
پای ایران و تمامیت سرزمین که در میان باشد و خاطر مردم آسوده باشد دستدرکاران از هر کاری برای جلوگیری از جنگ مضایقه نمیکنند میتوان نگاهی به نقشه ایران و اسراییل و فاصله و تفاوتها انداخت و با اطمینان به دیپلماسی دو هفتهای و هوشیاری سامانه پدافندی و هشدار درباره حمله به مراکز سیاسی و هستهای و انرژی صداهای مهیب را به حساب پدافند گذاشت و بامداد ۵ آبان ۱۴۰۳ چشم بر هم گذاشت و نگران نبود هر چند ما به اقتضای حرفه تا صبح بیدار بودیم.
این نوشته البته یک وجه و آن هم تلاشهای دیپلماتیک عباس عراقچی را پررنگ کرد و نفی کننده جنبههای دیگر نیست خاصه جاهای بی گناه چند سرباز که بر سر دفاع فدا شد.
مهرداد خدیر