محمد مهاجری طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: خانم مهاجرانی سخنگوی محترم دولت در برابر پرسشهای مختلف از جمله فیلترینگ، تورم، انتصابات، اجرای قانون حجاب و… یک نسخه ثابت دارد: صبرکنید، زود قضاوت نکنید، منتظر عملکردها باشید و…
توصیه به صبر، البته چیز خوبی است اما مگر مردم جز صبر، کار دیگری هم میتوانند بکنند؟ دلار گران میشود صبر میکنند؛ قیمت نان و لبنیات جهش میکند صبر میکنند؛ در کل شبانه روز سرعت لاک پشتی اینترنت آزارشان میدهد صبر میکنند؛ استاندار پایداریچی منصوب میشود صبر میکنند. هر مشکل دیگری هم پیش میآید صبر میکنند. آنقدر صبر کردهاند که واژه «صبر» پیش آنها کم آورده است.
اما توصیه به صبر، وظیفه سخنگوی دولت نیست. این توصیه، بیتعارف یعنی ماله کشی. اگر برای پرسشهای جامعه جواب به دردخور ندارید، پشت میز سخنگویی نایستید. اگر هم ایستادید بگویید در باره فلان سوال و بهمان موضوع حرفی ندارم.
مثلا اگر میپرسند رفع فیلترینگ چه شد؟ جواب بدهید این کار وظیفه شورایعالی فضای مجازی است و اعضای این شورا با وجود خواسته حدود۷۰درصدی مردم برای برداشتن فیلتر، ککشان نمیگزد، پس بروید دلیلش را از خود شورا بپرسید.
و اگر به شما گفتند «مگر آقای پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی نمیدانستند که رفع فیلتر، در اختیار او نیست؟» بگویید من خبر ندارم. همین.
یا اگر در باره انتصابات میپرسند بگویید سیاست کوچه پس کوچههایی دارد که مردم را به آنها راهی نیست. یک جایی با یک جایی زد و بند کردهاند و از این فرایند یک استاندار پایداریچی مثلا برای اصفهان درآمده.
لاپوشانی نکنید چون بعدا به زحمت میافتید. وقتی شفاف حرف بزنید هم خودتان را نجات میدهید، هم رئیس جمهور را. مخاطب نیز قانع میشود و انتظاراتش را برای آینده تقلیل میدهد.
در مورد بعضی چیزها هم خودتان را به کوچه علی چپ بزنید. یادم نمیرود وقتی در دولت قبل به سرعت اینترنت اعتراض کردم، یکی از مسئولان وقت در تماس تلفنی که ادعا کرد از سوی وزیرمحترم قطع ارتباطات، مامور به آن شده صراحتا گفت سرعت اینترنت خیلی هم خوب است و تو نمیفهمی. اگر قبول نداری بیا با هم یک ماشین سوارشویم، همه نقاط شهر بگردیم و با دستگاهی که ما خودمان داریم، به تو اثبات کنیم که سرعت اینترنت خیلی هم خوب است. باور کنید از این جواب دندانشکن بلافاصله قانع شدم!
خانم سخنگو هم در برخی مواقع میتواند از همین روش استفاده کند. سخنگوی دولت قبل هم این کار را خوب بلد بود. نتیجه آن شیوه، البته این است که آن سخنگو حتی اسمش در یاد کسی نمانده، هر چند رسمش فراموش شدنی نیست!