جواد عشقینژاد در دنیای اقتصاد نوشت: در شرایطی که ریسکهای سیستماتیک در بازار سرمایه افزایش مییابد و بازار وارد بحران میشود، هر یک از راهکارهای پیشنهادی میتواند مزایا و معایب خاص خود را داشته باشد؛ اما بهترین راهکار به نوع بحران و اهداف کوتاه مدت و بلندمدت سیاستگذاران بستگی دارد.
محدود کردن دامنه نوسان یکی از ابزارهای رایج برای کنترل نوسانات شدید در شرایط بحرانی است. این اقدام میتواند باعث شود که هیجانات بازار کاهش یابد و سرمایهگذاران فرصت بیشتری برای تحلیل دقیق شرایط داشته باشند.
از این طریق، تصمیمگیریهای عجولانه و مبتنی بر هیجان به حداقل میرسد. البته باید توجه کرد که این اقدام نقدشوندگی بازار را محدود میکند و ممکن است باعث شود سرمایهگذاران نتوانند در زمانهای بحرانی به سرعت از بازار خارج یا وارد آن شوند که این خود میتواند به طولانیتر شدن بحران منجر شود. تغییر حجم مبنا نیز میتواند در تثبیت بازار موثر باشد.
در شرایط بحرانی، با افزایش حجم مبنا میتوان از تاثیر معاملات کم حجم بر قیمت سهام جلوگیری و از این طریق به ثبات بیشتر در قیمتها کمک کرد. این اقدام به همراه سایر ابزارها میتواند فشار فروشهای هیجانی را کاهش دهد و روند منطقی تری به نوسانات بازار بدهد.
در مقابل، تعطیلی بازار بهعنوان یک اقدام اضطراری در شرایط بسیار بحرانی مورد استفاده قرار میگیرد. این اقدام به بازار فرصت میدهد تا شوکهای وارده را هضم و از سقوط آزاد قیمتها جلوگیری کند. با این حال، این راهکار معمولا با پیامدهای منفی مانند کاهش اعتماد سرمایهگذاران و افزایش نگرانیها درباره شفافیت بازار همراه است و به همین دلیل باید تنها در شرایطی استفاده شود که دیگر ابزارها کارآیی خود را از دست دادهاند.
در نهایت، بهترین راهکار در شرایط بحرانی معمولا ترکیبی از محدود کردن دامنه نوسان و تغییر تدریجی حجم مبنا است. این رویکرد میتواند به ایجاد تعادل و کنترل هیجانات بازار کمک کند؛ بدون آنکه اعتماد سرمایهگذاران به طور کلی از بین برود.
تعطیلی بازار باید به عنوان آخرین گزینه و در شرایط بسیار وخیم در نظر گرفته شود، در حالی که به موازات این اقدامات باید سیاستهای شفافیت و اطلاع رسانی دقیق به سرمایهگذاران تقویت شود تا از گسترش نگرانیها جلوگیری و اعتماد به بازار حفظ شود.