bato-adv
کد خبر: ۷۸۳۶۹
نشريه امريكايي گلوباليست بررسي مي كند

چگونه لیبرالیسم، گوگل و فیس بوک را نابود خواهد کرد؟

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۷ - ۰۲ خرداد ۱۳۹۰

فرارو- نشريه امريكايي "گلوبالیست" در مقاله اي به قلم"بنجامین شاپیرو" و با عنوان "چگونه لیبرالیسم، «گوگل» و «فیس بوک» را نابود خواهد كرد؟"، فشار ها و دخالت هاي دولت اوباما در امور شركتهاي موفق امريكايي را منشا سقوط و ورشكستگي آن ها دانسته است.

گزارش سرويس بين الملل فرارو را از اين مقاله جالب توجه، در زير بخوانيد:

روز 5 آوریل 2012، رئیس جمهور اباما مبارزۀ جدید خود برای دور دوم ریاست جمهوری را با این اعلامیه آغاز کرد که همایشی را به یاری «فیس بوک» برگزار خواهد کرد که از طریق تارنمای کاخ سفید در روز بیستم آوریل به طور زنده پخش خواهد شد.

مارک زاکر، مدیر عامل «فیس بوک»، و شریل سندبرگ، رئیس بخش اداری آن، برای تضمین آن که مخاطبان فیس بوک متوجه شوند که این صرفا یک نوع پخش برنامه زنده از طریق یک رسانه نیست بلکه به منزلۀ تأیید اوباما از سوی مسئولان خود «فیس بوک» است، در برابر حاضرانی که متشکل از بیش از هزار کارمند فیس بوک وسایر دست اندرکاران اینترنت بود، سؤالاتی را با اوباما درمیان گذاشتند.

نتیجه ضبط شدۀ این جلسه پرسش و پاسخ به قطعات مختلف تقسیم شده و طی ماه های آینده از طریق «فیس بوک» و تارنمای کاخ سفید منتشر خواهد گردید. آندرونویز، سخنگوی «فیس بوک»، در آن جلسه گفت: «افتخار داریم که رئیس جمهور اوباما بعدا از مرکز سازمان ما بازدید و از تریبون «فیس بوک» با مخاطبان خود در سطح بین المللی ارتباط برقرار خواهد کرد.»

اوباما نخستین سیاستمداری نیست که از «فیس بوک»به منزلۀ تریبوی جهت گرد آوری كمك هاي مالي استفاده خواهد کرد؛ اما او نخستین سیاستمداری است که از امتیاز بازدید از مرکز «فیس بوک» بهرمند شده است. «فیس بوک» یکی از مهم ترین حامیان اوباما طی چند سال اخیر بوده است. «فیس بوک»تنها سازمان «سیليكون ولی» [دره سيليكون، محلی که ادارات مرکزی شرکت ها و نهادهای اینترنتی و کامپیوتری امریکا در آن جا واقع شده است] نیست که از اوباما حمایت می کند. «اپل» و «گوگل» نیز به حامیان علنی دولت اوباما تبدیل شده اند.

استیوجابز در ماه فوریه گذشته با زاکر برگ و اوباما ناهار خورد تا در مورد کارآفرینی بحث و تبادل نظر کنند. اریک اشمیت، مدیر عامل «گوگل»، یکی از حامیان اولیۀ ریاست جمهوري اوباما بود. کریس هیوز، یکی از بنیانگذاران «فیس بوک»، در سال 2007 میلادی سمت مسئولیت کل امور اینترنتی اوباما را به عهده گرفت. در واقع، پیش از انتخابات سال 2008 میلادی، اشمیت همراه جولیوس گناکووسکی، کمیسر آیندۀ «کمیسیون ارتباطات فدرال» در زمان ریاست جمهور اوباما، به شهرهای مختلف آمریکا سفر كرد تا به تبلیغ در زمینۀ سیاست های بی طرفانۀ اوباما در ارتباط با شبکه های اجتماعی بپردازد.

از لحاظ ظاهری، این گونه اقدامات معنی و مفهوم چندانی ندارد. سیاست های اوباما علیه آن دسته از مؤسسات تجاری موضع گرفته است که در عملکرد خود بی رحمی توأم با عدم پشیمانی از خود بروز می دهند. اوباما در این سیاست هایش آن مؤسسات را در نوعی مبارزۀ طبقاتی، که وی مایل است آن را تسریع کند، عناصری شرور قلمداد کرده است.

«فیس بوک»، «اپل»، «گوگل» سه شرکت از موفق تریت مؤسسات تجاری قرن بیست و یکم هستند. با این حال هر سه شرکت به نظر می رسد که خود را به نفع دولت اوباما بسیج می کنند؛ زیرا هر سه باید برای ولی نعمت سیاسی خود خوش رقصی کنند، چرا که دولت فدرال آنچنان بزرگ و قدرتمند ورئیس جمهوراوباما نیز ظاهرا آنچنان مایل و قادر به بهره برداری از وزن و اعتبار دولت خود جهت پیشبرد برنامۀ کار خویش است که مؤسسات تجاری عمده در امریکا چاره ای ندارند جز آن که به گونه ای عمل کنند که خشنودی خاطر وی فراهم شود. اوباما بدون هیچ مشکلی می تواند چماق سنگین مقررات را بر سر دشمنان سیاسی اش فرود آورد یا به دوستان سیاسی خود کمک کند. تجارتخانه های عمده ای همچون «فیس بوک»، «گوگل» و «اپل» همگی طعم نیش های دردناک و هم چنین آغوش گشودن های گرم و صمیمانه دولت مقتدر را چشیده اندو همه آنان نیز لاجرم آن آغوش گشودن ها را به آن نیش های دردناک ترجیح می دهند.

رئیس جمهور اوباما از هم اکنون منزلت «فیس بوک» و «گوگل» را آشکارا بالا برده است. برای نمونه، اوباما در سخنرانی سالانه اش خطاب به کنگره گفت: «ما ملتی هستیم که اتومبیل ها را در جاده ها و کامپیوترها را در ادارات و دفاتر قرار می دهیم. ما ملت ادیسون و برادران رایت هستیم.»

به همین ترتیب، اوباما به هر کدام از این مؤسسات تفهيم کرده که بهتر است خود را با خط مشی وی هماهنگ کنند. وزارت دادگستری اوباما به سرکوب «کتاب های گوگل» مبادرت نموده و در خفا آن را با شکایات حقوقی "ضد تراست" تهدید کرده است. این وزارتخانه هم چنین تهدید کرده است که اگر سهام «آی تی ای» را که یک شرکت نرم افزاری و ارائه دهندۀ اطلاعات مربوط به پرواز هواپیماهاست خریداری کند، آن را تعطیل خواهد کرد.

میشل اوباما گفته است که «فیس بوک» شبکه ای برای استفادۀ کودکان نیست و رئیس جمهور اوباما تصریح کرده است که «آی پد» و «آی پاد» نظام جمهوری را به مخاطره افکنده اند و «اطلاع رسانی را به یک وسیله سرگرم کننده و سلب کنندۀ توجه مخاطبان، به جای ابزاری برای قدرت بخشیدن، مبدل کرده اند و فشار های تازه ای بر کشور ما و دموکراسی ما وارد آورده اند.»

مغازلۀ «فیس بوک»، «گوگل» و «اپل» با رئیس جمهور اوباما تازه ترین نمونۀ چگونگی نابود شدن مؤسسات تجاری امریکاست: مسلما، «فیس بوک»، «گوگل» و «اپل» تا مرحلۀ نابودی خود فاصلۀ بسیاری دارند. اما هنگامی که آن ها رقصیدن به ساز دولت را آغاز کنند، تحجر و عقب افتادن آن ها از رقبا تنها به مرور زمان رخ خواهد داد.

رشد دولت و تهدید دولت به این که در صنایع مداخله خواهد کرد، سرانجام تقریبا هر یک از صنایع عمده را در امریکا طی یک قرن و نیم گذشته فلج کرده است. مؤسسات تجاری به وسیله پیمانکاران آغاز به کار می کنند؛ وقتی که این مؤسسات رشد کرده و به موفقیت دست می یابند، دولت وارد صحنه می شود و سهم خود را مطالعه می کند. پیمانکاران نیز با کنار آمدن و سازش با دولت واکنش نشان می دهند و در تلاش برای کاستن از خشم دولت، فعالیت های تجاری خود را فلج می کنند و مؤسسات آنان به تدریج کارایی خود را از دست می دهند و دشخوش هوا هوس های سردمداران رنگ به رنگ واشنگتن می شوند. رقیبان آنان در کشورهای خارج رقابت خود را آغاز می کنند و مؤسساتی که در حال حاضر کند حرکت می کنند، برای بقای خود نیازمند یارانه های دولت می گردند.

بدین ترتیب است که مؤسسات تجاری امريكا از وضعیت اصلی خود که از سرمایه های امریکا به شمار می روند به چاه فاضلاب امریکا تبدیل می شوند. از زمان به کار افتادن خطوط راه آهن به بعد، تقریبا هر یک از صنایع از این دوران هولناک انحطاط عبور کرده و دوره های سرمایه داری محض «کورپوراتیسم» (نظام مبتني بر شرکت سالاری) و از آن جا نیز تا رواج روش های بی ربط و بی منطق را تجربه کرده اند.

جمیزجی هیل، مردی که «راه آهن بزرگ شمال» را احداث کرد، کمک های دولت را مورد استهزا قرار داده و دربارۀ آن چنین توضیح می داد: «دولت نباید، علاوه بریارانه های هنگفت در قالب زمین، سرمایه در اختیار این شرکت ها قرار دهد با این هدف که به آنان امکان دهد که در رقابت با مؤسسات که هیچ کمکی از خزانۀ عمومی دریافت نکرده اند، به فعالیت های تجاری خود بپردازند.»

به طوری که توماس دیلورنرو به نحو درخشانی با سند و مدرک نشان داده است، هیل کار خود را در مقام حسابدار یک شرکت خواربارفروشی آغاز کرد و سپس در انواع و اقسام صنایع به کار پرداخت و پس از آن عایدات خود در قالب پول نقد را با عایدات چند نفر دیگر مجموعا به کار انداخت و در صنایع را آهن به فعالیت پرداخت. الگوی تجاری او نمونۀ سرمایه داری محض به شمار می رفت. اقدامات تئودور روزولت در راستای درهم شکستن تراست ها، صنعت راه آهن را در قالبی کهن، که در دورۀ قدیم تر رایج بود، قرار داد و سردمداران طماع و سوء استفاده گر آن را به اشرار واقعی مبدل کرد که آشکارا به تبهکاری اشتغال یافتند.

اکنون رئیس جمهور اوباما به ما می گویدکه ما بایدهزینۀ سیستم های خطوط راه آهن را تأمین کنیم تا بتوانيم با چینی ها رقابت كنيم.

در صنعت نفت، خاندان راکفلر در اوایل قرن بیستم راه را برای مؤسسات کنونی که به شدت تابع مقررات گردیده اند هموار کردند و تصادفی نیست که وابستگی به نفت خارجی اکنون به سیاست خارجی و سیاست داخلی ما شکل می بخشد.

در صنعت اتومبیل، پیمانکار و کارآفرینی های هنری فورد راه را برای تشکیل اتحادیه ها و پرداخت یارانه ها و نهایتا برای ورشکستگی [صنایع اتومبیل کشور ما] هموار کرد.

رئیس جمهور اوباما وقتي به ستایش از این واقعیت می پردازد که ما «ملتی هستیم که اتومبیل ها را در خیابان ها و کامپیوتر ها را در ادارات و دفاتر قرار می دهد»، از بیان این نکته غفلت می ورزد که ما در عین حال دولتی هستیم که صنعت اتومبیل را نابود می کند و صنعت کامپیوتر را به کشورهای خارجی انتقال می دهد. او وقتی به گفتن این که ما «ملت ادیسون و برادران رایت هستیم» ما را از شدت سربلندی به عرش اعلی می رساند، این واقعیت را نادیده می گیرد که ادیسون راه را برای به وجود آمدن «جنرال الکتریک» هموار کرد و «جنرال الکتریک»، که تحت حمایت دولت است، شرکتی است که با هر کنفرانس مطبوعاتی رؤسای جمهور امریکا، ارزش سهامش دچار نوسان می گردد. او وقتی به هنگام تجلیل از «گوگل» و «فیس بوک» به هیجان می آید و سر از پا نمی شناسد، بدون هیچ دغدغه ای این واقعیت را نادیده می گیرد که مداخلۀ خود او در کار همین دو شرکت آن ها را زود هنگام به شرکت هایی مبدل خواهد ساخت که از قافلۀ فن آوری عقب افتاده اند.

این است بلایی که لیبرالیسم بر سر صنعت می آورد. لیبرالیسم آن را نابود می کند. عاقلانه آن خواهد بود که صنایع، قبل از گام نهادن در مسیر تاریک «کورپوراتیسم »، به وجود این خطر اجتناب ناپذیر وقوف یابند.

تازه ترین عناوین