دولت مسعود پزشکیان در شرایطی بهتازگی زمام امور را به دست گرفته که در عرصه ورزش، از روز نخست قرار بر ایجاد تغییرات گذاشته شده است. این مورد را میتوان در اظهارات دولتمردان و صدالبته احمد دنیامالی، وزیر جدید ورزش دید. مهمترین وعدهای که این افراد در هفتههای اخیر دادهاند، مقدمهچینی برای بازگشت نخبگان از جمله ستارههای ورزشی است که از ایران مهاجرت کردهاند.
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور، در همان روز معارفه احمد دنیامالی به بازگشت افراد مهاجرتکرده یا پناهنده به ایران واکنش نشان داد و گفت: «یک تعداد از جوانان ما به هر دلیلی مهاجرت کردند. امروز باید در خدمت این عزیزان باشیم. باید به طور جدی و با مکانیزمهای تشویقی برای بازگشت آنان تلاش کنیم. باید افتخار کنیم که این عزیزان به وطن خود بازگردند».
شبیه این اظهارات بعدها در چند نوبت در صحبتهای احمد دنیامالی، وزیر جدید ورزش ایران هم دیده شده بود. او در برههای با اشاره به سیاستهای کلی دولت چهاردهم به این بخش اشاره کرد که دولت برای بازگشت افراد مهاجرتکرده به ایران برنامه دارد. نکته درخور توجه درباره صحبتهای او اینکه گفته بود هر ورزشکاری به «هر دلیلی» که از ایران رفته میتواند برگردد.
دنیامالی در بخشی از اظهاراتش در این مورد چنین گفته بود: «سیاست دولت چهاردهم و وزارت ورزش این است که هرکدام از ورزشکاران به هر دلیلی از کشور رفتهاند میتوانند برگردند؛ چون این کشور برای آنهاست». این موضوعی است که دنیامالی در روزهای گذشته هم به آن اشاره کرده و وعده رسیدگی بیشتر به امور ورزشکاران را داده تا آنها قصد مهاجرت نکنند. وزیر ورزش گفته است: «مسائل را باید جدی بگیریم و به ورزشکارانمان توجه داشته باشیم که قهرمان ما کشور را ترک نکند. دوستان حوزه فرهنگی ما باید این موضوعات را شناسایی کنند و کمکحال ما باشند. تأکید میکنم که ادغام دو حوزه فرهنگی و قهرمانی یک تدبیر خوب بوده است».
این اظهارات، اما درست در روزهایی بازتاب گسترده در رسانههای نزدیک به دولت داشته که ورزش ایران بهتازگی با شوک پناهندگی احتمالی یکی دیگر از ورزشکارانش مواجه شده است. ماجرا مربوط به فاطمه کشاورز، وزنهبردار جوان تیم ملی ایران است که در سفر به همراه تیم ملی به اسپانیا، پاسپورتش را برداشته و با ترک هتل، از اردوی تیم ملی خارج شده است. فرم خروج او از اردو نشاندهنده آن است که فاطمه کشاورز تازهترین پناهنده ورزش ایران لقب خواهد گرفت.
البته این مورد تنها شوک وارده به مسئولان ورزش ایران در اسپانیا نیست؛ چراکه برخلاف عدم موفقیت ورزشکاران زن ایرانی در اسپانیا، یکتا جمالی، در همین تورنمنت موفق به کسب مدال برنز شد تا دو سال پس از مهاجرت از ایران و درخواست پناهندگی به آلمان، اولین مدال جهانیاش در عرصه وزنهبرداری را در شرایط جدید به دست بیاورد. یکتا جمالی دو سال قبل به همراه تیم ملی وزنهبرداری ایران راهی رقابتهای یونان شد ولی در اتفاقی خبرساز یکباره از هتل تیم ملی خارج شد. آن روزها فدراسیون وزنهبردرای شبیه به همین روزهای فاطمه کشاورز، خبر از ناپدیدشدن یکتا جمالی داد، ولی طولی نکشید که مشخص شد یکتا به آلمان سفر کرده و درخواست پناهندگی داده است. او مستعدترین عضو تیم ملی وزنهبرداری زنان ایران محسوب میشد ولی به همان دلایلی که تعدادی از ستارههای مستعد ورزش ایران در آن برهه کشور را ترک کردند، ترجیح داد از ایران مهاجرت کند.
اگرچه مسئولان وزنهبرداری ایران در هفتههای اخیر از این گفتهاند که مهاجرتکردهها کار دشواری برای بازگشت به مسابقه دارند، ولی یکتا جمالی در روزی که ورزشکار جدیدی از ایران هتل را بدون اطلاع ترک کرد، موفق به کسب مدال برنز در همین رقابتهای اسپانیا شد. او اندکی بعد با انتشار پستی در فضای مجازی از سختی کارش برای رسیدن به این مدال حرف زده بود، ولی حالا که دستش به برنز جهانی رسیده، حسرت بیشتری را برای مسئولان ورزش ایران به همراه داشته که چرا چنین پدیدهای را نتوانستهاند زیر پرچم ایران حفظ کنند. یکتا دومین دختر ایرانی است که توانسته در ماههای اخیر حسرت مسئولان ورزش ایرانی را افزایش دهد؛ چراکه همین چند وقت پیش و در جریان بازیهای المپیک پاریس، کیمیا علیزاده توانست برای دومین بار در تاریخ، مدال بازیهای المپیک را به دست بیاورد. او برای اولینبار در سال ۲۰۱۶ توانسته بود با پرچم ایران برنز المپیک را به دست بیاورد ولی در این دوره با پرچم بلغارستان در پاریس حاضر شد و توانست مدال برنز را برای این کشور کسب کند.
این در حالی است که ناهید کیانی، نماینده ایران در این وزن، توانست مدال نقره المپیک را کسب کند. به غیر از این دو چهره که پس از مهاجرت از ایران توانستهاند در عرصه کسب مدال تا حدودی موفق نشان دهند، باید اشارهای هم به شرایط سعید ملایی کرد که در المپیک ۲۰۲۰ توکیو توانست برای مغولستان مدال نقره را کسب کند. حالا که مدالآوری اخیر دختران مهاجرتکرده ایران همزمان با اظهارنظرهای دولتمردان ایرانی برای پذیرایی با آغوش باز از آنها شده، این پرسش مطرح میشود که آیا دولت مسعود پزشکیان در این چالش به موفقیت میرسد یا خیر؟ آیا ذکر این مورد بهتنهایی که درهای ممکلت به روی آنها باز است و میتوانند برگردند، برای راضیکردن افرادی که به هر دلیل ایران را ترک کردهاند یا مهاجرت کرده یا پناهنده کشور دیگری شدهاند، کافی است؟