عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: به پیرمردی هفتادساله گیر دادن که چرا بلد نیستی یک متن را از رو بخوانی و یا این که دایره لغاتت محدود است چه دردی از ما دوا خواهد کرد؟ اگر عیب جویان در صف مخالفان و دشمنان پزشکیان بودند ایرادی نداشت. میگفتیم کلوخانداز را پاداش سنگ است. آن روزی که منتقدان بیانصاف آقای رئیسی لغزشهای زبانی او را به سخره میگرفتند و حتی گاهی ناجوانمردانه چیزی را که او به درستی عنوان کرده بود غلط میخواندند باید فکر این جاهایش را هم میکردند.
این بنده کمترین از منتقدان رادیکال آن مرحوم بودم اما هیچ وقت نه سخن گفتن آن بنده خدا را به سخره نگرفتم و نه تکیه کلامهایش را. حتی وقتی بیت حافظ را درست خواند در مقابل دوستان بیانصافی که میخواستند به هر طریقی شده از ایشان گزکی بگیرند ایستادم و…حالا هم در پی اثبات چیزی نیستم فقط میخواهم بگویم اگر حقیقتا به دنبال مسخره بازیهای سیاسی و جناحی نیستید از این موعظههای بیهوده و فاضل مآبانه دست بردارید. از تمامی روسای جمهور بعد از انقلاب فقط آنهایی که کارشان سخنوری بود خوب سخن گفتن را بلد بودند.
از مابقی آنها میتوان کلی ایراد گرفت اما مگر رئیس جمهور باید لزوما سخنور باشد؟ البته اگر بتواند خوب حرف بزند چه بهتر اما مگر عملکرد یک رئیس جمهور را با نحوه سخن گفتنش میسنجند؟ شاید اگر همه چیز بر طبق قرار و قاعده بود شکل حرف زدن و لباس پوشیدن رئیس جمهور برای ما اهمیت داشت اما کو تا به آن جا برسیم. ما این قدر مصیبت بر سرمان آوار شده که اصلا فرصت فکر کردن به این حرفها را نداریم.
فرض که همه چیز سر جایش قرار دارد و کل مصیبت مملکت همین یک قلم ناتوانی رئیس جمهور در خواندن متن است. خب که چه؟ واقعا دوستان توقع دارند این پیرمرد در این سن و سال کلاس املا و انشا برود؟ یا علاوه بر حفظ فرازهایی از نهج البلاغه و یا آیاتی از قرآن کریم به حفظ کردن چند متن فلسفی و ادبی بپردازد؟
شما را به خدا بیخیال شوید و برای دقایقی هم که شده از توئیتر و دیگر فضاهای مجازی بیرون بیایید و با مردم کوچه و خیابان دمخور شوید تا بفهمید همان پزشکیان ناتوان از روخوانی متون کسالت بار و متکلفانه از همه شما مردم را بهتر میفهمد.
آن موقعی هم که شماها گیر داده بودید به آقای رئیسی که چرا به جای زبان گفته است حلقوم، هیچ آدم گرفتار و دردمندی به این ترهات و لاطائلاتی که سرگرمی مشتی سیاست باز بود توجه نداشت. این بازیهای سیاسی مختص شما شکم سیرهاست که از عالم سیاست و دیپلماسی فقط کت و شلوار پوشیدنش را آموختهاید و اصطلاحات تازه به دوران رسیدههایی مثل «زبان بدن» مدام لقلقه زبانتان است.
برای شما مهم است که فلان وزیر معرفی شده سابقه رفاقت با هم حزبیهای شما را دارد یا ندارد و با همین معیار احمقانه یکی دو وزیر درست و حسابی را از کابینه پزشکیان خط زدید اما به خدا برای مردم کوچه و بازار هیچ اهمیتی ندارد فلان وزیر اصلاح طلب است یا اصولگرا. به گوشتان نخورده یا نمیفهمید شعاری را که حتی در گور خفتگان هم آن را شنیده اند: اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا. بس کنید این بازی چندشآور نزاع بر سر حزب و جناح را.
پزشکیان از همین امروز تا پایان ریاست جمهوریاش به همین نحو سخن خواهد گفت. با همین ادبیات و همین دایره لغات. هیچ متنی را هم از رو نمیتواند بخواند. پروتکلهای مرسوم و معمول را هم تا جایی که بتواند رعایت نمیکند. بیخیال شوید. دنبال عیب و ایرادهایی بگردید که قابل رفع باشند.
این درست که اقبال به شما روی کرده و از کنج عزلت به درآمدید و بار دیگر به صحنه سیاست برگشتید اما به جای وقت تلف کردن و تمامیت خواهی و تکرار اشتباهات هولناکی که بارها و بارها مرتکب شدهاید کمی فکر کنید. کمی آرام باشید. هر کسی پنج روز نوبت اوست. شما شانس آوردید و علاوه بر آن پنج روز یک بار دیگر فرصت پیدا کردهاید تا در آزمونی تازه شرکت کنید.
این فرصت را غنیمت بدانید و گمان نکنید کار از کار گذشته است و هشت سال یا دست کم چهار سال دیگر، دور، دور شماست. نخیر. جهان به طرز جنونآمیزی شتاب برداشته است و دیگر هیچ تضمینی برای هیچ کس وجود ندارد که پنج روزش را به طور کامل سپری کند. حتی شما دوست عزیز!