سروش زادعلی پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران؛ جریانات که تحت عنوان راستهای افراطی، خالص سازها و تندروها با کارشکنی در دولتهای مختلف برای به سرانجام نرسیدن برنامهها بدون توجه به منافع ملی صرفا در جهت دستیابی به صندلی ریاست در سپهر سیاسی کشور قد علم کردند، تئوری و مشی سیاسی شان بواسطه گذاری که از دهها سال قبل در جامعه رو به رشد ایران شکل گرفته است مورد اقبال عمومی نبوده، اما بواسطه عملکرد ضعیف دولت دوازدهم و عدم مشارکت مردم در انتخابات آن دوران همچنین بواسطه نزدیکی به حلقههای قدرت توانستند دولت سیزدهم را تشکیل دهند.
آنها با ژستهای پوپولیستی و حرفهای عدالت خواهانه طرفدارنی هم برای خود دست و پا کرده بودند، اما خیلی زود خودشان را نشان دادند، با برنامه قدرت و ثروت کشور را قبضه کردند، به جای اینکه تکثرگرایی و استفاده از تمامی ظرفیتها را در چهارچوب منافع ملی سرلوحه کار خود قرار دهند بصورت معناداری قدرت و ثروت را به سمت گروهها و جناحهای خاصی کانالیزه کردند همین موضوع موجب شکاف اجتماعی، دو قطبی و برهم خوردن نظم اجتماعی و تشدید جنبش اجتماعی موسوم به مهسا امینی را فراهم کرد البته پیامد سیاستهای اشتباه تندروها فقط به این جنبش ختم نشد بلکه اکثریت ملت بغض فروخورده خود را با عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دولت چهاردهم و رای دادن به جبهه رقیب تندروها نشان دادند.
یکی از موضوعات پیش روی دولت چهاردهم این است که باید شکافها و دو قطبیهایی که در دولت قبل بوجود آمده است را پر کند طرحهایی به اجرا در آمد و گروههایی صاحب مناصبی گردیدند که بن مایه آن بر اساس شایسته سالاری و نگاه کلان به اکثریت نبوده و یکی از دلایل مهم روند کند توسعه در کشور استمرار چنین طرحهایی است که گروههایی فارغ از نگاه تکثرگرایی بدون داشتن شایستگی در سطوح خرد میانه و کلان قرار میگیرند.
دولت پزشکیان میباید تجربه تلخ دولت دوازدهم را در نظر داشته باشد و از افرادی در کابینه استفاده کند که در جهت پیشبرد امور گام بردارند و به قول آن ضرب المثل معروف گزک دست تندرو ندهد، چونکه هنوز کار دولت بصورت رسمی شروع نشده جریانات اقلیت تندرو که بدون مشارکت بالا هم در انتخابات شکست خوردند بی اخلاقیها را شروع کردند تا شاید بتوانند از کژکارکردی در دولت چهاردهم استفاده کنند و آب رفته را به جوی برگردانند.