کوروش احمدی دیپلمات اسبق ایران گفت: وقتی صحبت از ادبیات گفتمانی میکنیم، انتظار این است که شاهد گفتمانی منسجم با اجزایی هماهنگ، ساختارمند، جامع و پاسخگو به همه ابعداد یک مساله شناختی باشیم.
به گزارش دنیای اقتصاد احمدی افزود: آنچه ما طی دو هفته گذشته از نامزدهای ریاست جمهوری شنیدهایم متاسفانه به چنین گفتمانی نزدیک نشده است. این نامزدها از کلیگویی و سخنان غیرمستند و ارجاع مسائل به کارشناسان در آینده یا ارائه وعدههایی بدون مشخص کردن منابع برای تامین مالی آنها یا اظهارات خوب و ناصحانه و مصلحانه فراتر نرفته و به مسائل اساسی که اقتصاد ما با آن مواجه است، نپرداختهاند.
به عنوان مثال آقای قالیباف از لغو قدم به قدم تحریمها بر اساس قانون راهبردی مجلس سخن میگوید. مشکل اساسی گفتمان آقای قالیباف از همین جا شروع میشود. ویژگی این قانون این است که هیچ حاشیه مانوری برای دولت جهت مذاکره در نظر نگرفته و در واقع دستوری است به دولتهای تحریمکننده برای لغو تحریمها.
روشن نیست که با وجود این قانون که خواستار «لغو» و «رفع کامل تحریمها از جمله هستهای، نظامی، حقوق بشری و امثال آن» است، دولت سیزدهم اساسا چرا با آمریکا برای احیای برجامی که میشناسیم، مذاکره میکرد. چرا که میدانیم مطابق تصمیم نظام مقرر بود که برجام تنها در مورد برنامه هستهای و تحریمهای هستهای باشد.
این دیپلمات پیشین اضافه کرد: مشکل دیگر گفتمان آقای قالیباف این است که فقط ۵۰درصد طرف خودی را مدنظر دارد و راهی برای اخذ موافقت طرف مقابل یعنی دولت آمریکا که درگیر یک سیاست داخلی پیچیده است، ارائه نمیکند. جالبتر اینکه آقای قالیباف با چنین ایدهای برای رفع تحریمها، به سراغ ایدههای دیگری میرود که تحقق آنها موکول به رفع تحریمها در عمل و عادیسازی روابط ایران با جهان است.
بهطور مثال ایشان به کریدورهای تجاری و ترانزیت هوایی که ایران را دور زدهاند، اشاره میکند و آن را معلول ضعف مدیریت دولت روحانی میداند. در حالی که روشنتر از خورشید است که تحریمها دلیل اصلی دور زده شدن ایران و روند خالی شدن ایران از ظرفیتهای ژئوپلیتیکش است. تاکید آقای جلیلی نیز همیشه بر تقویت رابطه با همه کشورها غیر از آمریکا و کشورهای غربی بوده است. مشکل این ایده آقای جلیلی نیز همان حاصل بودن ۵۰درصد خود است.
مساله این است که در شرایط تحریم و قرار داشتن در لیست «اقدام تقابلیFATF» رابطه عادی اقتصادی کامل بین ما و هیچ کشوری ممکن نیست.
کشورها مانند چین حداکثر از حد یک رابطه تجاری در حد خرید نفت با تخفیف و با هزینه زیاد و فروش کالاهای درجه چند به ما جلوتر نمیروند. سهم کشورهای همسایه که تاکید زیادی روی آنها میشود، از ۶درصد تولید ناخالص جهانی فراتر نمیرود و نامکمل بودن اقتصاد ما و آنها موجب شده تا روابط اقتصادی ما با آنها معمولا از حد کالاهایی با ارزش افزوده بسیار کم فراتر نرود.
آقای پزشکیان نیز هنوز از حد کلیات و ارجاع کارها به مشورت با کارشناسان در آینده فراتر نرفته است. البته مواضع کلی ایشان از قبیل مبارزه با فساد، رابطه با همه جهان، احیای برجام، عدمتعرض به سفارتخانههای خارجی و… همه در زمره خواستههای عمومی است اما میدانیم که شیطان در جزئیات است و رویکرد ایشان در ارتباط با جزئیات و راههای تحقق خواستههایشان هنوز نامشخص است.