یک فعال سیاسی میگوید: عملا شورای نگهبان یک رقابت نابرابر را برای اصلاحطلبان فراهم کرده است. یعنی اینها بر سر دوراهی بودند؛ یا باید تحریم میکردند و میگفتند ما سیاست عدم حضور داریم، ولی وقتی دیدند پزشکیان گزینه قابل اطمینانی است که گفته میشود با نظر حاکمیت هم تأیید شده، قاعدتا به مشارکت رسیدند.
به گزارش جماران؛ غلامعلی رجایی در ادامه افزود؛ این هم از عجایب است که شورای نگهبان صلاحیت آقای پزشکیان را برای مجلس رد میکند، ولی در یک برخورد کلی صلاحیتش را برای ریاست جمهوری تأیید میکند. به نظر من شورای نگهبان حتما باید در سازوکارهای خودش تجدیدنظر کند.
ادامه گفتگو با غلامعلی رجایی را بخوانید:
برخی کارشناسان در مورد آرایش کاندیدای انتخابات رئیس جمهوری معتقدند که ترکیب «پنج به یک» شده و برخی افراد میگویند باید نگاه فراجناحی داشته باشیم و حتی پنج نفر اصولگرایی که هستند هم با همدیگر اختلاف سلیقه دارند و با چنین توجیهی، این آرایش را قبول ندارند. نظر شما در این خصوص چیست؟
گمان میکنم ترکیبی که شورای نگهبان معرفی کرده، همان ترکیبی است که در رقابتهای پیشین هم لحاظ میکرد؛ و کفه اصلاحطلبان هم در تعداد و هم در درشتی و خردی گزینههایی که معرفی میشوند، سبکتر از اصولگرایان است. به نظر من با یک نگاه ساده میشود فهمید که در این نکته عدالت رعایت نشده است. البته جامعه توقع ندارد اصلاحطلبان بعد از این همه محرومیتی که بعد از دوره آقای خاتمی در ورود به پاستور داشتهاند و مجبور شدند به سراغ گزینههای نیابتی بروند، ترکیبی اتخاذ شود که کفه چهار به دو به نفع اصلاحطلبان باشد. الآن به هر ترتیب، پنج به یک است. آقای پورمحمدی جامعه روحانیت مبارز است و اگر بخواهد بایستد، کنار اصولگرایان میایستد. در مناظرات هم خواهیم دید؛ اگرچه سعی میکند نقش معتدلی داشته باشد.
تفرق آنها قاعدتا برایشان یک آسیب است؛ کما اینکه در آن دورهای که آقای هاشمی، آقای معین و دیگران رقابت کردند، برای اصلاحطلبان دردسرساز شد و دفعه قبل هم برای اصولگرایان دردسرساز شد. به نظر میرسد اگر بعد از مناظرات ببینند بودن یا نبودن بعضی گزینههای آنها تعیینکننده است، دستشان باز است، اما اصلاحطلبان همین یک گزینه را دارند و لاجرم باید حامی او بمانند. هم برای آنها حسن است که تمام اصلاحطلبان و معتدلین جریان مستقل میتوانند پشت سر آقای پزشکیان بایستند؛ و قاعدتا من فکر میکنم همان طوری که دو دوره اصلاحطلبان به روحانی کمک کردند، این دوره معتدلین تمام قد پشت آقای پزشکیان میآیند. از این جهت برای آقای پزشکیان یک فرصت است.
اما اگر به دلایلی آقای پزشکیان نتواند در مناظرهها قوی ظاهر شود، اصلاحطلبان راه پیش و پس ندارند و مجبور هستند از گزینه خودشان حمایت کنند. البته این گمان به آقای پزشکیان نمیروند که نتواند از خودش دفاع کند، ولی همین که پنج نفر مقابل بایستند و ایشان بخواهد شبهات، سؤالات و نقد آنها را پاسخ بدهد، وقت خودش گرفته میشود؛ و من توصیه میکنم آقای پزشکیان تا میتواند از حواشی که در مناظرات ایجاد میشود، خودش را کنار بکشد که مشکل کمبود وقت پیدا نکند.
به هر حال عملا شورای نگهبان یک رقابت نابرابر را برای اصلاحطلبان فراهم کرده است. یعنی اینها بر سر دوراهی بودند؛ یا باید تحریم میکردند و میگفتند ما سیاست عدم حضور داریم، ولی وقتی دیدند پزشکیان گزینه قابل اطمینانی است که گفته میشود با نظر حاکمیت هم تأیید شده، قاعدتا به مشارکت رسیدند. این هم از عجایب است که شورای نگهبان صلاحیت آقای پزشکیان را برای مجلس رد میکند، ولی در یک برخورد کلی صلاحیتش را برای ریاست جمهوری تأیید میکند. به نظر من شورای نگهبان حتما باید در سازوکارهای خودش تجدیدنظر کند.
البته برای مردمی که میخواهند تماشاچی نباشند و احتمالا با صندوقها آشتی کنند، علامتی است که بیایند. چون معمولا مردم ایران طرف کسی قرار میگیرند که احساس میکنند به شکلی دچار ظلم و تبعیض شده است. همین اتفاق برای آقای خاتمی افتاد؛ ناطق که اول فامیلی او «ن» بود را در لیستها اول اعلام میکردند و آقای خاتمی که اول فامیلی او «خ» بود را چهارم اعلام کردند. صرف نظر از اینکه برخی فقهای شورای نگهبان عملا در یزد و جاهای دیگر علیه خاتمی سخنرانی کردند؛ و آن تشتی بود که از بام افتاده است.
در مجموع به نظر من اولین ویژگی این انتخابات دوقطبی بودن است. قطعا یک ضلع این دوقطبی اصلاحطلبان هستند که البته معتلین میتوانند پشت سر آنها قرار بگیرند؛ و مناظرات هم تعیینکننده است. قاعدتا آقای پزشکیان دارد در مناظرات و گفتگوها پختهتر میشود و من فکر میکنم در مناظرات اصلی از این جهت جای نگرانی نیست. برای اینکه بخشی از جمعیت ساکت و تماشاچی صندوقهای رأی را پای صندوقهای رأی میکشاند و اصلاحطلبانی که میرفتند تا تماشاچی باشند را تأیید صلاحیت ایشان به صحنه آورد.
شما تأکید داشتید که این انتخابات دو قطبی است. ولی نظر اکثر کارشناسان این است که اختلافنظرهای جدی بین آن پنج نفر هست، معتقدند که این انتخابات حداقل سه ضلع دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
بحث ضلع با قطب فرق میکند. ما دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا داریم؛ و جریان مستقل نداریم. حتی جامعه روحانیت مستقل نیست؛ چون یک بار هم از گزینه اصلاحطلبان حمایت نکرده است؛ بنابراین خود به خود آقای پورمحمدی هم جزء اصولگرایان تلقی میشود. اگر بخواهیم بحث ضلع انجام بدهیم، آقای جلیلی هم هست. تصور من این است که آقای زاکانی، قاضیزاده هاشمی و حتی پورمحمدی انتهای جدول قرار خواهند گرفت و در این دور نمیتوانند خودشان را نشان بدهند. رقابت اصلی بین قالیباف، جلیلی و پزشکیان است. اینجا دو قطبی است و قطب آنها دو ضلع دارد.
ولی من شانسی برای آقای جلیلی نمیبینم و آقای قالیباف هم به قدر کافی حاشیه و آسیبها متوجهش هست که اگر در مناظره مثل کاری که آقای روحانی یک موردش را بیان کرد و ایشان را از بالا به پایین کشاند و در نظرسنجیها افت کرد، آقای پزشکیان اخلاق به خرج ندهد و یکی دو مورد این طوری را مطرح کند، قاعدتا رأی قالیباف هم برای پزشکیان تهدیدکننده نیست. من فکر نمیکنم انتخابات با این دوقطبی به دور دوم کشیده میشود.
یعنی نظر شما این است که در همان دور اول تکلیف انتخابات مشخص و آقای پزشکیان پیروز میشود؟
من پیشبینی پیروزی نمیکنم؛ ولی تصورم این است که پزشکیان تازه نفس، سالم و بیحاشیه است و بستگی دارد که چقدر بتواند با قدرت بیان خودش در مناظرات قوی ظاهر و پیروز شود. من نمیتوانم پیشبینی کنم، ولی با آمدنش جوّی ایجاد شد و من شنیدهام که رأی اکثریت قریب به اتفاق استانهای ترک نشین به ایشان است؛ در کردستان اکثریت برای ایشان است و احتمالا در جاهای دیگر هم هست و ایشان میتواند تمام کننده اول باشد. به خصوص اینکه کسانی مثل آقای خاتمی، ظریف، جهانگیری و چهرههای مطرح اصلاحطلب و به خصوص جبهه اصلاحات پشت سر ایشان ایستادهاند.
با اینکه آقای پزشکیان نه برای ثبتنام مشورت کرد و نه جزء گزینههای اولیه اینها بود؛ البته در میان سه نفر بود و بعد به جمعبندی رسیدند.
اشاره داشتید به اینکه آقای پزشکیان در برنامههای تلویزیونی که تاکنون پخش شده بیشتر سعی دارند که اخلاق را رعایت کنند، حاشیهسازی ندارند و رقبا را تخریب نمیکنند. برخی کارشناسان معتقدند که اگر آقای پزشکیان بخواهد با همین سبک و سیاق برنامههایش را پیش ببرد، ممکن است شانس ایشان کاهش پیدا کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من فکر میکنم آقای پزشکیان رگههایی از اخلاقمداری را دخالت میدهد و این به نفعش نیست. علیرغم اینکه رهبری هم در حرم امام گفتند اینها خیلی به هم چنگ نزنند، تحلیل من این است که آقای پزشکیان باید یک مقداری جسورتر به حواشی هم بپردازد. صرف نقد عملکرد کافی نیست و به نظر من ایشان باید از این گام فراتر برود؛ اصلا جذابیت مناظرات به همین حواشی است. اگر بخواهند با عدد و رقم حرف بزنند، برای مخاطب جذاب نیست. چون قابل اثبات نیست، همه عددها را میشنود و نمیتواند نظر مثبت و منفی بدهد.
نظر من این است که ایشان ضمن حفظ معیار اخلاق، باید جنبه محافظهکارانه خودش را کمتر کند. مثلا امروز بر سر قبر آیتالله منتظری حاضر شد که بسیار کار خوبی بود.
به نظر شما سفرهای استانی در این دوره کمتر از حالت معمولی نیست؟
دوره فعلی ویژگیهایی دارد. چون مملکت یک دفعه وارد این شرایط شد، عملا فرصت ندارند. من چند روز پیش خراسان بودم و با وجود اینکه از شش کاندیدا، سه نفر اهل خراسان هستند، یک بنر هم در سطح شهر مشهد ندیدم و تهران هم مطلبی ندیدهام. البته فضای مجازی دارد کار تبلیغاتی محیطی و پیرامونی را انجام میدهد، اما به هر حال ویترین شهر هم باید آکنده از تبلیغات باشد.
به نظر من یکی از وجوه تفاوت این انتخابات نسبت به دورههای قبلی این دو مسأله است؛ یکی اینکه کاندیدای اصلاحطلب یک نفر است و دو اینکه فرصت تبلیغات شهری برای نامزدها خیلی زیاد نیست و قاعدتا اینها ترجیح دادهاند از فضای مجازی استفاده کنند. من فکر میکنم همه مردم در فضای مجازی نیستند؛ هرچند الآن هر کسی موبایل دارد عملا خودش را در این جهان وارد میکند، ولی به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها باید تبلیغات محیطی و پیرامونی را بیشتر کنند. این مسأله میتواند روی اقبال مردم به انتخابات اثرگذار باشد.
در دورههای قبل شاهد بودیم که کاندیداهای مختلف از جمله آقای روحانی و شهید رئیسی به استانهای مختلف سفرهای انتخاباتی داشتند که توانست در شهرهای مختلف کشور شور و شوق انتخاباتی ایجاد کند. ولی این دوره نه تبلیغات محیطی در شهرها شاهد هستیم و نه کاندیداها تمایل دارند که به استانهای مختلف سفر انتخاباتی داشته باشند و مردم را به مشارکت در انتخابات ترغیب کنند. با توجه به اینکه عدهای از مردم شهرهای کوچک و روستاها در فضای مجازی فعالیت ندارند، به نظر شما این نوع تبلیغات نمیتواند رأی کاندیداها و در مجموع مشارکت را با چالش جدی مواجه کند؟
حتما مؤثر است، ولی ما نباید فراموش کنیم که بهبود شاخصهای اقتصادی مثل ارز و مسکن و حتی سیاست خارجی را در دولت سیزدهم شاهد نبودهایم و البته توفیقهای این دولت مثل راهاندازی کارخانههای راکد هم بوده است. به نظر من اینها اکثر گذاشته در اینکه مردم احساس کنند به هر دولتی رأی بدهند کار چندانی برای معیشت آنها نمیشود و سفره آنها کماکان محدودتر، خلوتتر و کوچکتر میشود. به نظر من سفرهای استانی باید این آسیب جدی را از بین ببرد یا دچار محدودیت کند.
چون سبد رأی اصلاحطلبانی که میخواهند بر خلاف جریان موجود شنا کنند، از سه قشر تشکیل شده است. یکی اعضا و طرفداران احزاب اصلاحطلب هستند که قبلا هم رأی دادهاند، دوم قشر خاکستری که پخته و تجربهدار است، ولی سیاسی نیست و نگاه میکند که کدام نامزد حرفش را میزند و به او رأی میدهد، کما اینکه سال ۷۶ به خاتمی و سال ۸۴ به احمدینژاد رأی دادند و به آقای روحانی هم رأی دادند، چون آقای خاتمی و آقای هاشمی پشت سر ایشان بودند. الآن باید این تصور در قشر خاکستری ایجاد شود که آقای پزشکیان گزینه حاکمیتی نیست و اگر این طور باشد، ممکن است درصدی از مردم بیایند و با صندوق رأی آشتی کنند.
قشر سوم سبد رأی اصلاحطلبان که هم به لحاظ فراوانی و هم به لحاظ مشخصات بسیار مهم است، دهه هشتادیها هستند که غالبا به نسل «Z» تعبیر میشود. اینها اساسا نه دغدغه سیاست و نه دغدغه شریعت دارند و به فکر رفاه خودشان هستند و در دولتهای پیشین نتوانستهاند آمار خودشان را ببینند. قشر زیادی از کسانی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند، همین دهه هشتادیها هستند. یعنی قشر خاکستری در کشور مانده و دارد با ناملایماتی زندگی خودش را پیش میبرد، اما دهه هشتادیها مصلحت را در رفتن میدانند.
بنابراین، اصلاحطلبان اگر بخواهند در این انتخابات موفق شوند باید روی این دو قشر کار کنند. اولا تردید قشر خاکستری را از بین ببرند و با حرفهایی که میزنند و برنامههایی که پیشبینی میکنند، آنها را با صندوقها آشتی بدهند. حتما حرف جدیدی هم برای دهه هشتادیها داشته باشند؛ که البته بسیار سخت است.
برخی کارشناسان معتقدند که این آرایش یک به پنج، اتفاقا به نفع آقای پزشکیان است؛ چون اگر اصولگرایان به کاندیدای واحد نرسند، که به دلیل تفاوت سلیقه و دیدگاههای آنها بسیار بعید است به کاندیدای واحد برسند، رأی آنها شکسته خواهد شد. آیا این موضوع باعث افزایش شانس پیروزی آقای پزشکیان نمیشود؟
تنها عامل شکست اصولگرایان این نیست؛ میتواند یکی از عوامل باشد. به نظر من حرفهایی که اصولگرایان باید بزنند و نمیتوانند بزنند، مثل طرح نور یا مذاکره با آمریکا، دست آقای پزشکیان بازتر است و رهاتر صحبت میکند. وقتی جامعه میبیند که این راحتتر و رهاتر صحبت میکند و اینها دست به عصا میروند، راجع به مسائل اینترنتی آقای پزشکیان شجاعانهتر ظاهر میشود و اینها دست به عصاتر ظاهر میشوند یا بعضا حرفهایی زدهاند که مثلا در تأیید محدود کردن آزادیهای اینترنتی بوده، قاعدتا این را به نفع پزشکیان میتوانیم محاسبه کنیم.
بنابراین، تعدد دلیل آسیبپذیری آنها نیست و جنس حرفهای آنها میتواند دلیل دیگری باشد که روی رأی مردم اثر خودش را دارد؛ به خصوص در قشر خاکستری. دقت کنید که اصولگرایان یک رأی ثابت سنتی و تکلیفی دارند که در هر شرایطی پشت سر مدیران اصولگرا میآیند، اما رأی خاکستری که ممکن است بین دو طرف شناور و در تغییر باشد، وقتی این عدم موضع اصولگرایان را میبیند، با آسودگی خاطر بیشتری به پزشکیان رأی میدهد و حرفهای متفاوت پزشکیان میتواند بخشی از قشر خاکستری و دهه هشتادیها را به صندوقهای رأی اضافه کند.