فلاحتپیشه گفت: در طول این چند روز اخیر، برخی از افراد، ادعاهای ویرانگری را مبنی بر نقش سردار زاهدی در هفت اکتبر مطرح کردندو برخی از افراد برای آنکه، خلاء برخورد ایران را بپوشانند، به تحریف تاریخی روی آوردند. هیچکسی در ایران اطلاعی از هفت اکتبر نداشته و غافلگیر شدند
به گزارش خبرآنلاین، چند روزی از حمله موشکی اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه و شهادت مستشاران نظامی ایران میگذرد. در این میان، تندروها انتقام فوری را از تریبونهای مختلف تکرار میکنند، در مقابل برخی مسئولان و سیاسیون و تحلیلگران تاکید بر «صبر استراتژیک» و پاسخ با تدبیر، هوشمندانه و با دقت دارند.
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس اسبق کمیسیون امنیتملی، بیان کرد: «هدف اسرائیل این است که در شرایطی که به جنگ نیاز است، ایران دچار این جنگ بیپایان شود. نتانیاهو میداند که در شرایط جنگی، آمریکا به دلیل وجود موافقتنامههای امنیتی، مجبور است که طرف اسرائیل را بگیرد.»
وی درباره منافع روسیه از کشیده شدن جنگ به داخل خاک ایران گفت: «منافع تمام بازیگران امروز منطقه این است که جنگ به ایران کشانده شود، در شرایط کنونی ایران یک کشور تنها است. کشور نباید در این تنهایی، دچار یک اشتباه استراتژیک شود. لذا، ضمن محکم شدن استحکامات دفاعی کشور، ایران نباید در دام و فتنهای که نتانیاهو ایجاد کرده، بیافتد.»
مشروح گفتگوی حشمتالله فلاحتپیشه، تحلیلگر مسائل بین الملل و رئیس اسبق کمیسیون امنیتملی، را میخوانید.
آقای فلاحتپیشه! بعد از حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران، دو نگاه در داخل ایجاد شده است، برخی معتقد به پاسخ فوری هستند و برخی معتقد به پاسخ هوشمندانه و با طمانینه و دقیق جمهوری اسلامی هستند، تحلیل شما از این دو نگاه چیست؟
موضوع حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران و تبعات بعد از آن نشان داد که سیاست خارجی سخنرانیمحور چه آسیبهایی را متوجه کشور کرده است. یکسری از افراد به یکباره، یک خواست عمومی را مبنی بر جنگ با اسرائیل در رسانه ملی شکل دادند و افراد غیر مسئولی آمدند و فضای تحریک را ایجاد کردند؛ غافل از آنکه سخنرانیهای تحریکآمیز در شرایط جنگ سرد منجر به آسیب زدن به استراتژی دفاعی کشورها میشود.
افرادی که در شرایط عادی سخنرانیها و بلوفهای سیاسی مختلفی را مطرح میکردند، هیچ زمانی شرایط این چند روز اخیر را تجربه نکرده بودند که یکباره سخنرانیها و بلوفهای سیاسی آنان منجر به یک فشار سیاسی بر استراتژیهای کشور شود.
همچنین مسئولان تلاش کردند تا در سخنرانیهای ائمهجمعه به گونهای این فضا را آرام کنند. لذا، اکثر ائمهجمعه در سخنرانیهای خود این جمله را تکرار کردند که نباید با این مسئله برخورد افراطی داشت. این همان جملهای است که بنده در روز ۱۳ فروردینماه و بلافاصله بعد این حمله موشکی بیان کردم. آنچه اسرائیل علیه ایران انجام میدهد جنگ نیست بلکه فتنه است.
هدف اسرائیل این است که در شرایطی که به جنگ نیاز است، ایران دچار این جنگ بیپایان شود. نتانیاهو میداند که در شرایط جنگی، آمریکا به دلیل وجود موافقتنامههای امنیتی، مجبور است که طرف اسرائیل را بگیرد. بسیاری از افراد این مسئله را تحت عنوان «ترس استراتژیک» مطرح کردند در حالی که این مسئله به معنی ترس نیست.
اگر ما در مرزهای کشور امنیت نداشتیم باید مانند برخی از جریانات دیگر و یا دشمنان ایران، شرایط تحریکآمیزی برای ایجاد جنگ را به وجود میآوردیم. اما افرادی که همواره کشور را از جنگ دور کردند، دلسوزان کشور هستند و متاسفانه تجربه نشان داده است که طالبان جنگ در ایران، همان کاسبان تحریم هستند، همان افرادی که نانِ زندگیشان در جنگ است.
تجربه اخیر نشان داد که اسرائیل در اوج مشکلات داخلی بهسر برده و روابط آن با آمریکا و کشورهای غربی دچار چالشهای جدی شده است. من معتقد هستم که اگر هفتم اکتبر اتفاق نمیافتاد، الآن چالشهای ویرانکنندهای در درون سرزمینهای اشغالی وجود داشت. در حال حاضر نیز بر این باورم که نتانیاهو بدون جنگ با ایران یک مرده سیاسی است، زیرا فشارهای بینالمللی برای آتشبس در غزه زیاد بوده و او سعی میکند شرایط جنگی را از طریق درگیری مستقیم با ایران حفظ کند. بنابراین، این جنگ نیست و فتنه است، کشور باید از ورود به فتنه بپرهیزد.
همچنین بر این باورم که ایران از توان نظامی لازم برای وارد آوردن ضربات جدی به اسرائیل برخوردار است، اما امروز شرایط جنگی نیست لذا، در این شرایط باید اوضاع را به گونهای کنترل کرد که تحولات شرایط طبیعی به خود بگیرد. اگر تحولات، شرایط طبیعی به خود بگیرد بخش عمدهای از این چالشها به قلمرو سرزمین اشغالی و روابط اسرائیل با آمریکا باز میگردد. متاسفانه سوءاستفادهی آتشبهاختیارها به حدی صورت گرفته است که عملا آتش به خرمن منافع ملی کشور افتاده است. بهطوری که افراد به خودشان اجازه میدهند در سیاست خارجی و استراتژی مواضعی را مطرح کنند که آسیبهای جدی را متوجه منافع ملی کند.
تجربه این روزها نشان میدهد که سیاست خارجی سخنرانیمحور، نتیجه عکس دارد و این مسئله باعث شده که دولت آقای رئیسی فرصتهای بسیاری را در تنش زدایی از بین ببرد. به عبارتی متاسفانه برخی از افراد بلوفهای سیاسی خود را باور کرده و فکر میکنند که تنشهای خارجی قابل مدیریت بوده، فرصت احیای برجام را از دست دادند و حوزه تنش زیادی را ایجاد کردند. بخش بزرگی از منافعی که در دنیای امروز در حال سوختن است، منافع ایران است.
به نظر میرسد روسیه و اسرائیل برای پرت کردن حواس جامعه جهانی از جنگ اوکراین و غزه تلاش دارند دامنه جنگ به ایران کشیده شود، تحلیل شما چیست؟
تداوم جنگ در خاورمیانه در راستای منافع روسیه ارزیابی میشود. مشاهده کردیم که روسها از یک طرف در تعهدات خودشان در تحویل سوخوهای ۳۵ و همکاری پدافندی با ایران در سوریه عمل نمیکنند، اما از طرف دیگر نماینده روسیه سخنان تند و تحریکآمیزی در شورای امنیت بیان کرد. غافل از اینکه در میان این سخنرانیها حتی یکبار اشارهای برای صدور بیانیه یا قطعنامه علیه اسرائیل نشد.
من معتقدم که جلسه شورای امنیت به نوعی وقتگذرانی و بازی بود که دستاوردی برای ایران نداشته و مانعی برای اسرائیل ایجاد نکرد. این واقعیت سیاسی است که با آن مواجه هستیم.
منافع تمام بازیگران امروز منطقه این است که جنگ به ایران کشانده شود، در شرایط کنونی ایران یک کشور تنها است. کشور نباید در این تنهایی، دچار یک اشتباه استراتژیک شود. لذا، ضمن محکم شدن استحکامات دفاعی کشور، ایران نباید در دام و فتنهای که نتانیاهو ایجاد کرده، بیافتد. دیگران فرصتطلبانه منتظر سوءاستفاده از اشتباه استراتژیک ایران هستند.
مبانی «صبر استراتژیک نظام» که این روزها در این موضوع تکرار میشود، از نگاه شما چیست؟
من عبارت صبر استراتژیک را به این معنا که گفته میشود، قبول ندارم. همین که ایران دچار اشتباهات استراتژیک نشود، تحولات منطقه مسیری را شکل میدهد که در این مسیر، آسیبهای کمتری شامل ایران میشود.
در طول این چند روز اخیر، برخی از افراد، ادعاهای ویرانگری را مبنی بر نقش سردار زاهدی در هفت اکتبر مطرح کردندو برخی از افراد برای آنکه، خلاء برخورد ایران را بپوشانند، به تحریف تاریخی روی آوردند. هیچکسی در ایران اطلاعی از هفت اکتبر نداشته و غافلگیر شدند.
حتی بخش سیاسی حماس در قطر نیز در قابل این عملیات غافلگیر شد. برخی از افراد برای اینکه تحلیلهای اشتباه خود را ادامه بدهند، آسیبهایی را متوجه منافع ملی کشور کرده و سعی میکنند در هر بحرانی ایران را در متن آن قرار بدهند. این افراد ید طولایی در کشاندن ایران به جنگهای مختلف در منطقه مانند اوکراین یا فلسطین دارند.
لذا، من معتقد هستم که همین که کشور در شرایط کنونی، یک اشتباه استراتژیک را مرتکب نشود، بهترین استراتژی است و باید از یکسری موضعگیریهای آشوبساز در کشور جرمانگاری شود. به طور مثال، یکنفر در چند روز اخیر در رسانه ملی حاضر شده و یکسری مواضع یهودستزانه مطرح میکند.
یهودستیزی یا دینستیزی منجر به مقابله جامعهجهانی علیه کشور میشود. سیاست کلی ایران، مخالفت با صهیونیسم است نه مخالفت با یهودی. چنین افرادی هستند که کشور را دچار آسیبهایی میکنند که این آسیبها متوجه میشود، اما سود و منافع این افراد، شکلدهی به موضوعات افراطی بوده و از قبال آن به نان و نوایی رسیدند. اما این کشور و مردم هستند که آسیبهای ناشی از این ویرانگری را تحمل میکنند.