در سالهای پس از این حادثه، سایه تروریسم بر سر دنیا سنگینی میکرد. جنگهای افغانستان و عراق آغاز شدند و خاورمیانه به کانون آشوب و تنش تبدیل شد که تاثیرات بسیار ناگواری از جنبههای مختلف بر کسب و کارهای بومی و جهانی گذاشت.
به گزارش دنیای اقتصاد، اول، به دلیل بی ثباتی سیاسی در خاورمیانه، این منطقه از جهان با کاهش سرمایهگذاری چشمگیری روبه رو شد. دوم، از پیامدهای جنگهای خاورمیانه میتوان به افزایش هزینههای تولید به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه و اختلال در زنجیره تامین اشاره کرد. در نهایت، جنگهای خاورمیانه باعث بروز محدودیتهای متعدد تجاری از قبیل تحریمهای اقتصادی کشورهای درگیر جنگ و محدودیتهای صادرات و واردات شد که به دشواری تجارت با آنها انجامید و آسیبهای متعددی بر پیکره کسب وکارها وارد کرد.
اما این فقط آغاز توفان بود. در سال ۲۰۰۸، بحران مالی جهانی مانند سونامی به سواحل اقتصاد جهان کوبید. بانکها ورشکست شدند، بازارهای مالی سقوط کردند و هزاران نفر شغل خود را از دست دادند. در پی این بحران، رکود اقتصادی سایه سنگین خود را بر بسیاری از کشورهای بزرگ دنیا انداخت و کسب و کارهای بسیاری در سراسر جهان طعم تلخ بحران را چشیدند. تقاضا برای کالاها و خدمات به شدت کاهش یافت و رکود اقتصادی، به افزایش بیکاری و از دست رفتن شغلها منجر شد. همچنین به دلیل کاهش نقدینگی، بسیاری از کسب وکارها به تعطیلی کشیده شدند و بانکها تمایل کمتری به ارائه وام داشتند.
در اواخر سال ۲۰۱۹، ویروسی ناشناخته شیوع پیدا کرد و به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت و به یک پاندمی تبدیل شد. قرنطینههای گسترده و محدودیتهای اجتماعی، زندگی میلیونها انسان را تحتتاثیر مستقیم و غیرمستقیم خود قرار داد. بسیاری از کسبوکارها، بهویژه در بخشهای گردشگری، هتلداری، رستوران داری، و خرده فروشی مجبور به تعطیلی شدند. تقاضا برای کالاها و خدمات، بهویژه در بخشهایی که به تعاملات اجتماعی وابسته بودند، به شدت کاهش یافت. کسب و کارها برای تطبیق با شرایط جدید، مانند دورکاری و رعایت پروتکلهای بهداشتی، متحمل هزینههای اضافی قابلتوجهی شدند.
پاندمی کرونا منجر به رکودی عمیق در جهان شد و بسیاری از افراد شغل خود را از دست دادند، زنجیرههای تامین جهانی و بومی دچار اختلالات متعددی شدند، بازارهای مالی با نوسانات زیادی روبه رو شده و بسیاری از سرمایهگذاران متحمل ضرر و زیان هنگفتی شدند. علاوه بر این، رفتار مصرفکننده به طور کاملا محسوسی تغییر کرد، که از جمله آنها میتوان به افزایش تمایل به خرید آنلاین و استفاده از خدمات دیجیتال اشاره کرد.
بحرانهای انسانی مانند جنگ ها، بلایای طبیعی، و پاندمی ها، چالشهای غیرقابل پیشبینی و پیچیدهای را برای کسب و کارها ایجاد میکنند. این مقاله به بررسی بحرانهای انسانی، چالشهای پیش روی کسب و کارها در بحران، تجربه آنها در مواجهه با این چالش ها، و نقش مشاوره مدیریت در یاری رساندن به آنها در این شرایط دشوار میپردازد که قرار است در ادامه در چهار بخش مورد بررسی قرار گیرد.
بحرانهای انسانی را میتوان به عنوان رویدادهایی ناگوار تعریف کرد که به طور ناگهانی یا تدریجی، زندگی انسانها را در یک جامعه یا منطقه تحتتاثیر قرار میدهند. به طور کلی میتوان بحرانهای انسانی را بر اساس نوع و منشأ آن به دستههای مختلفی مانند بلایای طبیعی، بیماریهای همهگیر و جنگها تقسیم بندی کرد.
این بحرانها در طول تاریخ از جنبههای مختلف اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تاثیرات مخربی بر جوامع بشری داشته اند. به گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) بحران پاندمی کووید-۱۹ تا سال ۲۰۲۱ حدود ۲۲ میلیون شغل را در کشورهای پیشرفته از بین برده است. طبق گزارش آژانس پناهندگان سازمان ملل، در حال حاضر بیش از ۱۱۰ میلیون نفر در سراسر جهان به دلیل جنگها و مناقشات مختلف مجبور به ترک خانه خود شده و آواره گشته اند. بر اساس گزارش دولت جمهوری هائیتی درباره زلزله ۷ ریشتری سال ۲۰۱۰ این کشور، مجموع قربانیان این بحران انسانی عظیم بیش از ۳۱۶هزار نفر بوده و حدود ۶۰درصد از زیرساختهای اقتصادی و اداری کشور هائیتی از بین رفته است. اینها تنها نمونههای کوچکی از تاثیرات فجیع بحرانهای انسانی بر ابعاد مختلف زندگی جوامع بشری است.
از منظر کسب و کار، بحرانهای انسانی، همچون امواج برق آسای سونامی، میتوانند اثرات مخرب و جبران ناپذیری بر پیکره کسب و کارها برجای بگذارند. این اثرات را میتوان به دو دسته اثرات ناشی از بحرانهای مستقیم و غیرمستقیم دسته بندی کرد. در بحرانهای مستقیم، کسب و کارهای کشور بحران زده تحت اثرات مستقیم ناشی از بحران هستند:
کاهش تقاضا: در شرایط وقوع بحران، تقاضا برای کالاها و خدمات غیراساسی به طور قابل توجهی کاهش مییابد. این اتفاق میتواند به ضرر کسب و کارهایی باشد که در این زمینهها فعالیت میکنند.
اختلال در زنجیره تامین: بحرانها میتوانند زنجیرههای تامین کشور بحران زده را مختل کرده و دسترسی به مواد اولیه و کالاهای واسطهای را دشوارتر کنند. این اختلال میتواند تولید و توزیع محصولات را با مشکل مواجه کند.
افزایش هزینه ها: بحرانها میتوانند به افزایش هزینههای تولید، حمل و نقل و بیمه منجر شوند. این امر میتواند سودآوری کسب و کارهای بومی را به شدت تحتتاثیر قرار دهد.
تخریب زیرساخت ها: بحرانهایی همچون جنگ و بلایای طبیعی میتوانند به طور مستقیم به زیرساختهای حیاتی یک کشور مانند جاده ها، پل ها، بنادر و خطوط برق آسیب برسانند. این امر میتواند تردد کالاها و خدمات را مختل کرده و به کسب و کارهای بومی آسیب جدی وارد کند.
از نمونههای واقعی اثرات بحرانهای مستقیم بر کسب و کارها میتوان به بحران اقتصادی در یونان و بحران داخلی لیبی اشاره کرد.
در بحرانهای غیرمستقیم، کسب و کارهای حاضر در کشورهای غیر درگیر به طور غیرمستقیم از بحران کشورهای بحران زده تاثیر میپذیرند:
نوسانات بازارهای مالی: بحرانهای انسانی میتوانند به نوسانات شدید در بازارهای مالی کشورهای غیردرگیر منجر شده و سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی را با چالشهای جدی روبه رو کنند. این امر میتواند بر قیمت ارز، سهام و سایر داراییها تاثیر گذاشته و به ضرر کسب و کارها باشد. همچنین، در شرایط وقوع بحران، اعتماد به نفس سرمایهگذاران از بین رفته و سرمایهگذاریهای جدید به طور قابلتوجهی کاهش مییابد.
محدودیتهای تجاری: بحرانهای انسانی میتوانند به اعمال محدودیتهای تجاری مانند تحریمها و تعرفهها منجر شوند. این اتفاق میتواند تجارت بینالمللی را مختل کرده و به ضرر کسبوکارهایی باشد که در این زمینه فعالیت میکنند.
از نمونههای واقعی اثرات بحرانهای غیرمستقیم بر کسب و کارها میتوان به بحران تایوان (اختلال در تامین قطعات الکترونیک که به کمبود جهانی دامن زد) اشاره کرد.
همانطور که دیدیم، بحرانهای انسانی، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، میتوانند تبعات مخربی برای کسب و کارها داشته باشند. در چنین شرایطی، دارا بودن راهکارهای مدیریتی و استراتژیهای کسب و کار مناسب، نقشی حیاتی در آمادگی برای مواجهه با بحران، عبور موفق از آن، و بازگشت به مسیر رشد و توسعه پس از آن ایفا میکند. بر این اساس، میتوان رویکردهای کلیدی مواجهه با بحران را به سه رویکرد زیر تقسیم بندی کرد:
۱-توانمندسازی پیش از بحران: این رویکرد به معنای تجهیز و آماده سازی کسب و کارها برای مواجهه با بحران هاست. کسب و کارها باید همواره برای وقوع بحرانهای مختلف، آمادگی لازم را داشته و با داشتن استراتژیهای مناسب برای هر سناریو، قابلیت مواجهه با آن را به بهترین شکل داشته باشند تا بتوانند اثرات آن را به حداقل برسانند. برخی از مهمترین ابزارهای این رویکرد عبارتند از:
-رصد و تحلیل مستمر محیط داخلی و خارجی کسب و کار، به منظور شناسایی و ارزیابی ریسکهای بالقوه محتمل و پیشبینی احتمال وقوع بحرانهای مختلف در کوتاه مدت، میان مدت، و بلند مدت.
-تهیه برنامههای مدون و استراتژیهای مناسب مواجهه با بحرانها در سناریوهای مختلف.
-ایجاد و ذخیره سازی منابع حیاتی مورد نیاز کسبوکار به منظور تضمین تداوم فعالیتهای کسب و کار در شرایط وقوع بحران.
۲-بقا در بحران: این رویکرد به معنای زیست عقلانی در بحران با هدف حفظ هسته اصلی کسبوکار و جلوگیری از تعطیلی آن است. کسبوکارها باید در زمان وقوع بحران آمادگی لازم را برای مقابله با آن داشته باشند تا بتوانند با اتخاذ استراتژی درست و به موقع، بقای خود را در وضعیت بحرانی تضمین کرده، در آن زیست کرده و به سلامت از آن عبور کنند. این امر مستلزم اتخاذ راهبردهای مناسب و قابل اجرای مدیریتی و استراتژیک بوده که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
•اتخاذ استراتژیهای مناسب و قابل اجرا و تصمیمگیری به موقع، سریع و قاطع توسط رهبران کسب و کارها در شرایط وقوع بحران، با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با کمترین خطا.
•تمرکز بر فعالیتهای حیاتی با اولویت بندی وظایف و تمرکز منابع و تلاشها بر فعالیتهای ضروری برای حفظ بقای کسب و کار.
•انعطاف پذیری و سازگاری با شرایط بحرانی به کمک دارا بودن مدل کسب و کاری منعطف و چابک به منظور تطبیق آن با شرایط بحرانی و حفظ تداوم کسب و کار.
•برقراری ارتباط شفاف و موثر از طریق اطلاع رسانی دقیق و به موقع به ذینفعان مختلف، اعم از مشتریان، کارکنان، سهامداران و جامعه، در خصوص وضعیت بحران و اقدامات انجام شده.
۳-بازسازی و توسعه پس از بحران: بخش اول این رویکرد به معنای ترمیم بخشهای آسیب دیده کسب و کار پس از بحران است. این امر میتواند شامل موارد مختلفی مانند بازسازی زیرساختهای فیزیکی و منابع انسانی، سیستمها و فرآیندها، و همچنین جبران خسارات مالی و انسانی باشد. بخش دوم این رویکرد به معنای توسعه کسب و کار است به نحوی که در برابر بحرانهای آینده تاب آورتر باشد. این امر مستلزم سرمایهگذاری در اقداماتی برای ارتقای توانمندسازی، چابکی و انعطاف، و تاب آوری کسب و کار است. پس از اتمام بحران، رهبران کسب و کارها باید از درسهایی که در زمان وقوع بحران آموخته اند بهترین استفاده را برده و بر اساس آنها به بازسازی و توسعه کسب و کار خود بپردازند. در ادامه به برخی از مهمترین ابزارهای این رویکرد اشاره خواهیم کرد:
•استفاده از فرصتهای به وجود آمده برای نوآوری و بازنگری در استراتژیهای کسب و کار، با در نظر گرفتن تجربیات و درس آموختههای حاصل از بحران، به منظور تطبیق با شرایط جدید و ارتقای تاب آوری در برابر بحرانهای آینده.
•سرمایهگذاری در فعالیتهایی که به افزایش تاب آوری کسب و کار در برابر بحرانهای احتمالی در آینده منجر میشود.
•بررسی و شناسایی فرصتهای جدید از جنبههای مختلف در دوران پس از بحران به منظور توسعه کسب و کار.
در این بخش به معرفی نمونههایی از تجربههای موفق و ناموفق کسب و کارها در مواجهه با دو بحران معروف دهههای اخیر، یعنی بحران مالی ۲۰۰۸ و پاندمی کووید-۱۹ میپردازیم تا دریابیم که مهمترین عوامل موثر بر موفقیت یا شکست آنها چه بوده است.
۱) بحران مالی ۲۰۰۸: این بحران مانند امواج مرگبار سونامی، خود را بر پیکره بهت زده کسب وکارها کوبید و زخمهای عمیق وحشتناکی بر جا گذاشت. دو نمونه از کسب و کارهایی که در مواجهه با این بحران موفق و ناموفق عمل کردند عبارتند از:
•نمونه موفق: شرکت جی پی مورگان که بزرگترین بانک در ایالات متحده است، در بحران مالی سال ۲۰۰۸ با اتخاذ تصمیمات به موقع و استراتژیهای مناسب بحران مانند تمرکز بر اکتسابات استراتژیک (به عنوان مثال، اکتساب شرکت Bear Stearns) توانست سهم بازار و ثبات مالی خود را حفظ کرده و از این بحران به سلامت عبور کند.
•نمونه ناموفق: شرکت لمن برادرز که تا سال ۲۰۰۷ چهارمین بانک بزرگ سرمایهگذاری در ایالات متحده بود، در بحران مالی سال ۲۰۰۸، به دلایل متعددی مانند عدمپیشبینی ریسک بالای اوراق قرضه با پشتوانه رهنی و سرمایهگذاری بیش از حد در آن، در کمال ناباوری اعلام ورشکستگی کرد که به انحلال شرکت، تحمیل ضرر و زیان هنگفت به سهامداران و طلبکاران، و از دست رفتن حدود ۲۵۰۰۰ شغل منتج شد.
۲) پاندمی کووید-۱۹: همانطور که پیشتر ذکر شد، بحران پاندمی کووید-۱۹ که حتی خوشبینترین افراد نیز پایان نزدیکی برای آن متصور نبودند، اثرات جبرانناپذیری بر کسب و کارهای جهانی وارد کرد. دو نمونه از کسب و کارهایی که در مواجهه با این بحران موفق و ناموفق عمل کردند عبارتند از:
•نمونه موفق: شرکت Zoom که یک شرکت فناوری ارتباطات در ایالاتمتحده است، با اتخاذ تدابیری متناسب با شرایط پاندمی و تصمیمات به موقع مانند ارائه خدمات ویدئو کنفراس با کیفیت بالا و قیمت مناسب، تمرکز بر توسعه و ارتقای پلتفرم خود، و افزایش ظرفیت و زیرساختهای خود برای پاسخگویی به تقاضای بالا توانست جدای از بقا در بحران، به رشد و توسعه کم سابقهای دست پیدا کند که میتوان به افزایش تعداد کاربر روزانه و درآمد سالانه به ترتیب از ۱۰ میلیون کاربر و ۰.۶۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ به ۳۰۰ میلیون کاربر و ۲.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ اشاره کرد.
•نمونه ناموفق: شرکت جی سی پنی که یک شرکت خرده فروشی آمریکایی است، به دلیل اتخاذ تصمیمات نادرست و استراتژیهای نامناسب در زمان بحران کرونا، مانند عدمسرمایهگذاری در تجارت الکترونیک و عدمتطبیق با روند رو به رشد خرید آنلاین، حدود ۱۵۴ شعبه خود را در سال ۲۰۲۰ تعطیل و در همان سال اعلام ورشکستگی کرد.
با بررسی و موشکافی مجموعه بزرگی از نمونههای کسب و کارهای موفق و ناموفق در مواجهه با بحرانهای انسانی، که پیشتر تنها تعداد اندکی از آنان ذکر شد، در مییابیم که کسب و کارهای موفق با اتخاذ راهکارهای مدیریتی و استراتژیهای مناسب براساس رویکردهای توانمندسازی پیش از بحران (مانند تنوع زنجیره تامین، تمرکز بر بازارهای جدید و انباشت ذخایر) و بقا در آن (مانند تصمیمگیریهای به موقع و قاطع، کاهش هزینه ها، تمرکز بر فعالیتهای با سوددهی بالا، و خلاقیت و نوآوری) در رویارویی با بحرانهای انسانی چابکی و انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان داده، توانستند به سرعت خود را با شرایط جدید وفق داده و به فعالیت خود ادامه دهند.
در مقابل، کسب و کارهایی که فاقد آمادگی لازم برای مواجهه با بحران بودند و در زمان آن، راهکارهای مدیریتی و استراتژی نامناسب اتخاذ کردند، در بحرانهای انسانی با چالشهای متعددی روبه رو شده و در بسیاری موارد اعلام ورشکستگی کرده و مجبور به تعطیلی فعالیت خود شدند. نکته قابلتوجه اینکه، حتی کسب و کارهای موفق نیز در بحران با ضرر و زیان و چالشهایی روبهرو میشوند، اما توانمندشدن آنها از جنبههای مختلف پیش از وقوع بحران و دارابودن استراتژیهای مناسب با هدف حفظ بقا در بحران به آنها کمک میکند تا به سلامت از آن عبور کرده و به مسیر رشد و توسعه خود بازگردند. در نهایت، بازسازی و توسعه پس از بحران (مانند بازنگری در استراتژی ها، بازسازی زنجیره تامین، سرمایهگذاری در توسعه، و جلب مجدد اعتماد مشتریان) فرصتی برای کسب و کارهاست تا با درس آموزی از تجارب گذشته، خود را قویتر و تابآورتر در برابر چالشهای آینده آماده کنند.
بحرانهای انسانی مانند جنگ ها، بلایای طبیعی، حملات تروریستی، و پاندمیها چالشهای غیرقابل پیشبینی و پیچیدهای را برای کسب و کارها ایجاد میکنند. در چنین شرایطی، اتخاذ تصمیمات درست و به موقع و اجرای استراتژیهای مناسب برای حفظ بقا و ادامه فعالیت امری حیاتی است. کسب و کارها در بحران با چالشهای متعددی مانند عدمقطعیت بالا، کمبود اطلاعات، اضطراب و فشار روانی، و محدودیت منابع روبه رو هستند. این چالشها میتوانند توانایی آنها را در تصمیمگیری و اقدام درست مختل کنند. در اینجاست که مشاوره مدیریت به عنوان یک تخصص، به واسطه تجربه و دانش عمیق خود در زمینههای مختلف مدیریتی، میتواند در شرایط بحرانی یاری گر کسب و کارها باشد. در شرایط بحرانی، که چالشهای فراوانی پیش روی کسب و کارها بوده و خطرات متعددی آنها را تهدید میکنند، مشاوره مدیریت میتواند نقشی حیاتی در کمک به آنها برای عبور از بحران و دستیابی به موفقیت ایفا کند. به دلایل متعددی، مشاوره مدیریت میتواند بهترین یاری گر کسب و کارها در یافتن راهکارهای مدیریتی و استراتژیهای مناسب و قابل اجرا در مواقع بحرانهای انسانی باشد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها میپردازیم:
تخصص و تجربه: بحرانهای انسانی پدیدههایی نادر بوده که بسیاری از کسب و کارها تجربه مقابله با آنها را ندارند. مشاوران مدیریت به واسطه تعامل با کسب و کارهای مختلف و حل مسائل گوناگون آنها از تخصص، تجربه و خرد عمیقی در حوزههای مختلف مدیریتی برخوردار هستند. به همین دلیل، آنها میتوانند به کسب و کارها در شناسایی و ارزیابی ریسک ها، تدوین برنامههای مقابله کننده پیش از بحران، اتخاذ تصمیمات درست و به موقع در زمان بحران، و بازسازی و توسعه پس از بحران کمک کنند.
نگاه بیرونی و بیطرفانه: در زمان بحران، افراد درگیر در کسب و کار ممکن است به دلیل اضطراب و فشار روانی، دیدگاه شفافی نسبت به وضعیت نداشته باشند. مشاوران مدیریت به عنوان یک ناظر بیرونی، میتوانند به مسائل و چالشهای کسب و کارها از زاویهای متفاوت نگاه کنند. این نگاه بیرونی و بی طرفانه، به آنها کمک میکند تا ریشه مشکلات را به طور دقیق شناسایی کرده و راه حلهای مناسب به رهبران کسب و کارها ارائه دهند.
دسترسی به منابع و ابزارهای تخصصی: مشاوران مدیریت به طیف وسیعی از منابع و ابزارهای تخصصی دسترسی دارند. آنها میتوانند از این منابع و ابزارها برای ارائه راه حلهای خلاقانه و اثربخش به کسب و کارها در مواقع بحران استفاده کنند.
ارتباطات موثر: مشاوران مدیریت در زمینه برقراری ارتباطات موثر با افراد در سطوح مختلف تخصص، تجربه و مهارت عمیقی دارند. آنها میتوانند با ذینفعان مختلف کسب و کارها، از جمله کارکنان، مشتریان، و سهامداران، به طور موثر ارتباط برقرار کرده و آنها را در جریان روند حل بحران قرار دهند.
با توجه به دلایل ذکر شده، مشاوران مدیریت میتوانند نقش کلیدی در کمک به کسب و کارها در عبور از بحرانهای انسانی ایفا کرده و براساس سه رویکرد توانمندسازی پیش از بحران، بقا در بحران، و بازسازی و توسعه پس از بحران، یاری گر کسب و کارها باشند. به عنوان مثال، در رویکرد توانمندسازی پیش از بحران، مشاوران مدیریت به کسب و کارها در شناسایی و ارزیابی ریسک ها، تدوین استراتژیهای مناسب برای هر سناریو، ایجاد فرهنگ سازمانی انعطاف پذیر، و سرمایهگذاری در فناوری و نوآوری کمک میکنند. در رویکرد بقا در بحران، مشاوران مدیریت به کسب و کارها در اتخاذ تصمیمات به موقع و سریع و استراتژیهای مناسب بحران، کاهش هزینهها و حفظ منابع، و حفظ ارتباط با مشتریان و ذینفعان یاری میرسانند. در رویکرد بازسازی و توسعه پس از بحران، مشاوران مدیریت به کسب و کارها در بازنگری در استراتژیها و مدلهای کسب و کار، استفاده از فرصتهای جدید، و بازسازی و تقویت زنجیره تامین خود کمک میکنند.
بحرانهای انسانی، با ماهیت غیرقابل پیشبینی و پویای خود، شرایطی بغرنج و پرمخاطره برای کسب و کارها ایجاد میکنند. اتخاذ راهکارهای مدیریتی و استراتژیهای مناسب توسط کسب و کارها در چنین شرایطی، به دلیل پیچیدگیها و ظرافتهای خاص، با چالشها و موانع متعددی روبه رو میشود. در این بخش، به بررسی برخی از این چالشها و موانع و نقش مشاوره مدیریت در حل آنها میپردازیم:
عدمقطعیت بالا: یکی از بارزترین ویژگیهای بحرانهای انسانی، عدمقطعیت بالا و دشواری پیشبینی دقیق وقوع، شدت و تداوم آنهاست. این امر، برنامه ریزی و اتخاذ تصمیمات استراتژیک را با چالشهای جدی روبه رو میکند. مشاوران مدیریت با اتکا به تخصص و تجربه خود که از تعامل با کسب و کارها در پروژههای متعدد طی سالیان متمادی (به خصوص در بحرانهای مختلف) به دست آمده، میتوانند به کسب و کارها در تدوین سناریوهای مختلف وقوع بحران، توسعه استراتژی مناسب برای هرکدام، و برنامهریزی برای تداوم فعالیت کمک کنند.
فشار روانی و اضطراب: فشار روانی، اضطراب و کمبود اطلاعات در شرایط بحرانی، میتواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست یا تاخیر در تصمیمگیری درست شود. این رخداد میتواند صدمات جبران ناپذیری به کسب و کارها وارد کند. به این منظور، مشاوران مدیریت با آموزش مدیران کسب و کار برای تصمیمگیری در شرایط بحرانی، ایجاد یک سیستم تصمیمگیری سریع و کارآمد، و استفاده از ابزارها و تکنیکهای تصمیمگیری، به آنها در غلبه بر اضطراب و اتخاذ تصمیمات درست یاری میرسانند.
فقدان بلندنظری و برنامه ریزی بلندمدت: تمرکز صرف بر سود کوتاه مدت و عدمتوجه به برنامه ریزی بلندمدت، یکی از اشتباهات رایج کسب و کارهاست. این دیدگاه، آنها را در برابر بحرانهای احتمالی غافلگیر میکند، چرا که آمادگی لازم برای مقابله با آنها را ندارند. از این رو، مشاوران مدیریت با ترویج فرهنگ سازمانی بلندمدت و سرمایهگذاری در برنامه ریزیهای بلندمدت و آمادگی برای بحران، به کسب و کارها در ارتقای تاب آوری در برابر بحرانهای احتمالی کمک میکنند.
محدودیت منابع: بحرانهای انسانی میتوانند منابع مالی و انسانی کسب و کارها را به شدت تحت الشعاع قرار دهند. مشاوران مدیریت با ارائه راهکارهای عملی برای مدیریت منابع و استفاده بهینه از آنها، به کسب و کارها در عبور از بحران با حداقل ضرر و زیان یاری میرسانند.
مقاومت در برابر تغییر: برخی از رهبران کسب و کارها در برابر تغییر، بهویژه در شرایط بحرانی مقاومت نشان میدهند که میتواند زخمهای کاری جبران ناپذیری بر پیکره کسب و کار وارد کند. مشاوران مدیریت با آموزش و توانمندسازی مدیران، ایجاد فرهنگ سازمانی انعطاف پذیر و جلب مشارکت ذینفعان، به کسب و کارها در غلبه بر مقاومت در برابر تغییر کمک میکنند.
بحران انسانی، موجی سهمگین است که میتواند هر کسب و کاری را در خود غرق کند. اما تاب آوری، مهارتی برای مقابله با این موج است. مشاوران مدیریت، مربیان ماهری در آموزش این مهارت هستند. آنها با دانشی عمیق و تجربهای گران بها، به کسب و کارها کمک میکنند تا:
•پیش از بحران، با برنامه ریزیهای دقیق، آمادگی لازم را برای هر نوع موج احتمالی داشته باشند.
•در حین بحران، با انتخاب استراتژیهای مناسب و تصمیمگیریهای سریع و به موقع، موج را مهار کنند.
•پس از بحران، با بازسازی و توسعه به سوی قلههای جدید گام بردارند.
مشاوره مدیریت، نه یک راهحل جادویی، بلکه چراغی روشن در تاریکی بحران است که با در دست داشتن آن، کسب و کارها میتوانند تاب آوری را در تار و پود خود تنیده، به سلامت از ظلمات بحران عبور کرده، و در مسیر رشد و توسعه گام بردارند. با اتکا به مشاوره مدیریت، کسب و کارها میتوانند در موجهای غول آسای بحران مهارت خود را به کار گرفته و در دل چالش ها، فرصتهای جدیدی برای پیشرفت و تعالی بیابند. بحران، پایان نیست، بلکه فرصتی برای آغازی دوباره است و مشاوران مدیریت، همراهانی امین و قابل اتکا در این سفر پرفراز و نشیب هستند.