![آیا ترامپ اوکراین را قربانی میکند؟ آیا ترامپ اوکراین را قربانی میکند؟](https://cdn.fararu.com/files/fa/news/1403/11/30/2448347_459.png)
دونالد ترامپ پس از آغاز دورهٔ دوم ریاستجمهوری خود، با صدور مجموعهای از فرمانهای اجرایی بحثبرانگیز، تغییرات گستردهای در سیاست داخلی و خارجی آمریکا ایجاد کرد. این اقدامات شامل بازنگری یا لغو بسیاری از سیاستهای دولت بایدن، کاهش حمایت از سازمانهای بینالمللی، تأکید بر حمایت از اسرائیل، و تلاش برای جابهجایی اجباری فلسطینیان در غزه بود. همزمان، مخالفتها با محدودیتهای آزادی بیان و تصمیمات جنجالی او در سیاستهای تجاری و کمکهای خارجی ادامه یافت.
فرارو- خلیل الجهشان مدیر اجرایی مرکز پژوهشهای عرب در واشنگتن دی سی.
به گزارش فرارو به نقل از نیوعرب، همانگونه که دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی خود اعلام کرده بود، دست به صدور مجموعهای از فرمانهای اجرایی زد که هدف اصلی آنها لغو یا بازبینی شمار قابلتوجهی از اقدامات دولت بایدن بود. دونالد ترامپ که این تصمیمات را بخشی از «تاکتیکهای شوک و سردرگمی» میخواند، بیش از هشتاد فرمان اجرایی دولت پیشین را مورد بازنگری یا لغو قرار داد و تلاش کرد مسیر سیاستگذاری کشور را مطابق با تعهدات انتخاباتی خود تغییر دهد.
دونالد ترامپ با سرعتی قابلتوجه دست به اقداماتی بحثبرانگیز زد که شامل بازنگریهای گسترده در ساختار دولت فدرال میشد. هدف او، کوچک کردن بدنهٔ سازمانهای دولتی، محدودسازی نیروی کار فدرال، مقابله با چیزی که خودش از آن بهعنوان «دولت در سایه» یاد میکرد و تقویت امنیت مرزهای ایالات متحده بود. این اقدامات، بازتابدهندهٔ شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کن» (MAGA) و در راستای بازگشت به سیاستهایی بود که او در دورهٔ اول ریاستجمهوریاش معرفی و ترویج کرده بود.
در این میان، وبسایت رسمی کاخ سفید که بهتازگی بازطراحی شده، از «بازگشت آمریکا» استقبال کرده و این پیام را مخابره میکند که تحت رهبری ترامپ، کشور بار دیگر در مسیر «بزرگ شدن» گام برمیدارد. اما دو ویژگی کلیدی در این مجموعه اقدامات به چشم میخورد. اول، ماهیت عمدتاً تبلیغاتی این فرمانهای اجرایی، که بیشتر بهمنظور جلب توجه گروههای خاصی از حامیان پرشور شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کن» (MAGA) طراحی شدهاند. دوم، واکنش کمرنگتر بخش عمدهای از افکار عمومی نسبت به این دستورات است. بر اساس نظرسنجی رویترز/ایپسوس که در اواخر ژانویه برگزار شد، تنها ۴۵٪ از آمریکاییها عملکرد اولیه ترامپ بهعنوان رئیسجمهور را تأیید کردند که نسبت به نرخ ۴۷٪ در پی مراسم تحلیف، اندکی کاهش یافته است.
نکتهٔ دوم این است که، هرچند ترامپ بهصراحت اعلام کرده بود که میراث دورهٔ دوم ریاستجمهوری خود را در پشت این فرمانهای اجرایی میگذارد، اما در این مرحلهٔ ابتدایی، به نظر نمیرسد که حمایت یا تعهد ایدئولوژیک پایداری نسبت به تمام این اقدامات وجود داشته باشد. هیچ تحلیلگر سیاسی که با دقت روند سیاست آمریکا را دنبال کند، از کنار گذاشتن تدریجی یا کاهش برخی از این فرمانها توسط خود دولت تعجب نخواهد کرد.
بهعنوان نمونه، تعرفههای تجاری یکی از محوریترین وعدههای اقتصادی ترامپ در کارزار انتخاباتی بود. اما تنها چند روز پس از آغاز جنگ تعرفهای و اعمال مالیاتهای سنگین بر کالاهای وارداتی از کانادا و مکزیک، کاخ سفید ظاهراً تحت فشارهای شدید گروههای تجاری، جوامع آسیبدیده داخلی و بازارهای مالی ناآرام، اجرای این تعرفهها را به تأخیر انداخت. این عقبنشینی باعث شد که برخی از مفسران سیاسی، ترامپ را به شکست در جنگ تجاری حتی قبل از آغاز آن متهم کنند.
از دیدگاه یک تحلیلگر سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه، جالب توجه است که ترامپ در میان فرمانهای اجرایی اولیهٔ خود، توجه ویژهای به این منطقه داشته است. بهطور مشخص، حدود یکچهارم از فرمانهایی که در دو هفتهٔ نخست ریاستجمهوریاش امضا کرد، به موضوعات اسرائیل، فلسطین و خاورمیانه اختصاص داشتند. از جمله میتوان به لغو تحریمهایی اشاره کرد که دولت بایدن علیه شهرکنشینان یهودی افراطی اعمال کرده بود؛ تحریمهایی که بهخاطر مشارکت در خشونتهای علیه غیرنظامیان فلسطینی در کرانهٔ باختری اشغالی وضع شده بودند. با این حال، ترامپ با آشکار کردن بیاعتنایی خود نسبت به این خشونتها، توانست حمایت دولت راستگرای افراطی اسرائیل را بهدست آورد. این دولت نیز بهسرعت اقدامات لجستیکی لازم برای اجرای پیشنهادهای ترامپ دربارهٔ جابهجایی جمعیت فلسطینی را آغاز کرد؛ حرکتی که به انتقادهای شدید بینالمللی منجر شد.
یکی دیگر از فرمانهای اجرایی ترامپ، تعلیق موقت تمامی برنامههای کمک خارجی ایالات متحده به مدت ۹۰ روز بود، بهجز کمکهایی که مستقیماً برای اسرائیل و مصر در نظر گرفته شده بودند. ترامپ این برنامهها را بیارتباط با منافع و ارزشهای آمریکایی میدانست، مگر اینکه منافع دولت اسرائیل در میان باشد. با این حال، استدلال او مبنی بر اینکه کاهش این کمکها منجر به صرفهجویی چشمگیر در بودجه خواهد شد، با توجه به اینکه کمکهای خارجی تنها ۱.۱۷٪ از بودجه فدرال را تشکیل میدهد، به نظر میرسد که بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت.
علاوه بر این، در ادامه صدور دستورات جنجالی، ترامپ فرمانی صادر کرد که ارتش ایالات متحده دوباره عرضه بمبهای ۲٬۰۰۰ پوندی ساخت آمریکا به اسرائیل را از سر بگیرد. این بمبها در زمان دولت بایدن به دلیل نگرانیهای انسانی، بهویژه تلفات غیرنظامیان در نبردهای شهری و خطر استفاده از این تسلیحات علیه مناطق پرجمعیت مانند رفح جنوبی در غزه، محدود شده بودند.
در قالب آنچه دونالد ترامپ از آن بهعنوان «مبارزه با یهودستیزی جهانی» و «محافظت از شهروندان آمریکایی» یاد کرد، فرمان اجرایی دیگری صادر شد که بهشکل قابلتوجهی فعالیتهای دانشگاهی منتقد سیاستهای اسرائیل در غزه را محدود میکرد. این فرمان آزادی بیان در محیطهای دانشگاهی را تحت فشار قرار داده و حتی تهدید کرد که دانشجویان بینالمللی و غیرشهروندانی که از فلسطین حمایت کرده یا علیه جنگ اعتراض میکنند، ممکن است از ایالات متحده اخراج شوند.
این اقدام با واکنش گستردهٔ گروههای حقوق مدنی در سراسر کشور روبهرو شد. این گروهها، ضمن اعتراض شدید به این تصمیم، هشدار دادند که محدودیتهای اعمالشده بر آزادی بیان، که در قانون اساسی آمریکا تضمین شده است، غیرقابل قبول است. آنها همچنین اعلام کردند که این دستور اجرایی را از طریق نظام قضایی به چالش خواهند کشید.
اندیشهٔ «اول آمریکا»ی ترامپ، همراه با سیاستهای آشکار ضد فلسطینی، به قطع تأمین مالی برخی نهادهای سازمان ملل انجامید. این تصمیمات شامل پایان حمایت از سازمانهایی بود که به دفاع از حقوق فلسطینیان میپرداختند، سیاستهای اشغالگرانهٔ اسرائیل را مورد انتقاد قرار میدادند یا به زعم ترامپ، مغایر با منافع ملی آمریکا بودند. ترامپ بهسرعت ایالات متحده را از سازمان بهداشت جهانی خارج کرد و خواستار نظارت بیشتر بر شورای حقوق بشر سازمان ملل، یونسکو و آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی شد.
علاوه بر این، ترامپ با امضای فرمان اجرایی دیگری دیوان کیفری بینالمللی را به «نامشروع بودن» و اتخاذ رویکردی «بیاساس» علیه ایالات متحده و اسرائیل متهم کرد. او مدعی شد که این دادگاه از اختیارات خود سوءاستفاده کرده و بهویژه به دلیل صدور احکام بازداشت علیه بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت وزیر دفاع پیشین اسرائیل دست به اقدامات «ناعادلانهای» زده است.
کاخ سفید نیز تهدید کرد که «پیامدهای ملموس و قابلتوجهی» علیه دیوان کیفری بین المللی اعمال خواهد کرد تا از نفوذ بینالمللی این دادگاه بکاهد و نقش دادستان برجستهٔ آن را محدود کند. ناظران سیاسی بر این باورند که دورهٔ دوم ریاستجمهوری ترامپ همان مسیر دورهٔ اول را دنبال میکند، اما این بار بدون محدودیتهایی که پیشتر وجود داشت. عملکرد ترامپ اغلب به یک نمایش تئاتری بیپایان تشبیه شده است؛ ترکیبی از رفتارهای قابلپیشبینی و بداههپردازیهای غیرمنتظره. فرمانهای اجرایی او همچون ضربآهنگی سنگین، صحنه را برای پایانی جنجالی آماده میکنند.
این پایان، با دیدار بنیامین نتانیاهو از کاخ سفید و پیگیری توافق آتشبس میان حماس و اسرائیل، به نقطهٔ اوج رسید. در حالی که هدف رسمی این اجلاس، تثبیت آتشبس و پیشبرد روند عادیسازی روابط منطقهای بود. دونالد ترامپ بهجای تمرکز بر این اهداف، خواستهٔ خاص نتانیاهو را در اولویت قرار داد: طرحی برای جابهجایی اجباری فلسطینیان غزه با رهبری و پشتیبانی ایالات متحده. بنیامین نتانیاهو که در بحبوحهٔ فشارهای قانونی و سیاسی به واشنگتن آمده بود، در نهایت با یک وعده از سوی ترامپ به اسرائیل بازگشت: تبدیل نوار غزه به یک منطقهٔ تحتنفوذ مستقیم ایالات متحده؛ طرحی که از سوی او بهعنوان نخستین گام برای ایجاد یک «ریویرا خاورمیانه» توصیف شد.