داستان اسب تروآ یکی از مشهورترین داستانهای اساطیر یونان است. این داستان بخشی از اوج افسانه دراماتیک جنگ تروآ است. اما داستان این اسب چوبی چقدر با واقعیت مطابقت دارد؟
به گزارش فرادید، داستان اسب تروآ یکی از مشهورترین داستانهای اساطیر یونان است. این داستان بخشی از اوج افسانه دراماتیک جنگ تروآ است.
اما محققان نظرات متفاوتی در مورد اسب تروا و این که آیا اصلاً وجود داشته یا نه، دارند. این نظریهها چیستند و چه شواهدی برای حمایت از آنها وجود دارد؟
ابتدا اجازه دهید بگوییم اسب تروآ در اساطیر یونان دقیقاً چه بوده است. هومر شاعر بزرگ یونان باستان در کتاب «ادیسه» خود به آن اشاره میکند. اما شرح مفصلتری از آن در کتاب «اِنِئید» ویرژیل از قرن اول پیش از میلاد آمده است. آثار هنری یونان باستان نیز اسب تروآ را به تصویر کشیدهاند.
بر اساس این گزارشها، یونانیها اسب تروآ را ساختند، چون فکر میکردند این تنها راه برای پایان دادن به جنگ طولانی و طاقتفرسا علیه شهر تروآ است. این اسب یک مجسمه بزرگ بود که از چوب ساخته شده بود و داخل آن توخالی بود. این اسب به عنوان هدیه ارائه شد، اما در واقع تله بود.
داخل این مجسمه عظیم، سربازان یونانی پنهان شده بودند. وقتی ترویها اسب تروا را به داخل شهر آوردند، ظاهراً ارتش یونان آن نزدیکی کمین کرده بود. سربازان یونانی شبانه از درون اسب بیرون آمدند، دروازههای شهر را گشودند و ارتش یونان را به داخل راه دادند تا سرانجام دشمنان خود را شکست دهند.
نظریههای مختلفی وجود دارد که میگویند اسب تروآ غیر از آن چیزی است که مستقیماً در ادیسه و اِنِئید توصیف شده است. یکی از این نظریهها درست به دوران باستان بازمیگردد.
پاسانیاس در قرن دوم پس از میلاد نوشته است: «این که این کار در حقیقت تدبیری برای ایجاد شکاف در دیوار تروآ بود، برای هر کسی که حماقت مطلق را به فریگیها نسبت نمیدهد، روشن است.»
در اینجا، پاسانیاس مردمان تروآ را «فریگی» مینامد. به بیان دیگر، او میگوید اسب تروآ به معنای واقعی کلمه مجسمه اسب نبوده است. به نظر او اگر ما اینطور فکر کنیم به معنای سادهلوح بودن مردمان تروآ است. به بیان دقیقتر، از نظر او اسب تروآ استعارهای از نوعی «تدبیر برای ایجاد شکاف در دیوار تروآ» است.
بر این اساس، برخی محققان گفتهاند این استعارهای از (یا شاید خاطره تحریفشدهای از) یک دژکوب است. شواهدی هست که نشان میدهد دژکوبهای آشوری برای محافظت در برابر تیرهای شعلهور از پوست اسب مرطوب پوشانده میشدند؛ بنابراین استفاده از پوست اسب برای پوشاندن دژکوب در کنار شکل کلی دژکوب، سبب شده که از آن به عنوان یک اسب چوبی یاد کنند.
اگر چه تئوری دژکوب بسیار محبوب است، اما اشکالات قابل توجهی دارد. از یک سو، هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم دژکوبهای آشوری در جنگ تروآ هم وجود داشتند. طبق بیشتر گاهشماریها، رویداد اسب تروآ قرنها قبل از اینکه آشوریها در هر نقطه دوردست نزدیک تروآ فعال باشند رخ داده است.
حتی با در نظر گرفتن شواهدی دال بر وقوع جنگ تروآ در اواخر قرن هشتم قبل از میلاد، این نظریه باز هم پشتیبان ندارد. تنها نوشتههای یونان باستان که از آشوریها در ارتباط با جنگ تروآ یاد میکند، آنها را متحدان مستقیم تروآ میداند. بنابراین، از دژکوب آشوری علیه تروآ استفاده نشده است. این امر تنها در صورتی اتفاق میافتاد که آشوریها کنار یونانیها بودند، اما این ایده هیچ پشتیبانی ندارد.
در خصوص خود یونانیان، هیچ مدرکی دال بر استفاده از دژکوب تا قرن پنجم قبل از میلاد وجود ندارد. این بازه، یک مدتزمان طولانی پس از جنگ تروآ است. بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم اسب تروآ دژکوب بوده است.
گلدان میکونوس مربوط به ۲۶۷۵ قبل: خمرههای تزئینشدهای که در میکونوس یونان یافت شدند یکی از نخستین نمونههای شناختهشدهای هستند که اسب تروآ را به تصویر کشیدهاند.
نظریه دیگری که شاید از نظریه قبلی محبوبتر باشد این است که اسب تروآ کشتی بوده است. این نظریه به داستان واقعی اسب تروآ بسیار نزدیکتر است. بر این اساس این نظریه، یونانیها کشتی مخصوصی را به عنوان پیشکش ساختند. درست مانند روایتهای باستانی، مردمان تروآ کشتی را به داخل آوردند، اما سربازان یونانی داخل بدنه کشتی پنهان شده بودند.
مبنای این نظریه این است که یونانیان باستان گاهی کشتیها را به صورت مجازی «اسب» مینامیدند. برای مثال، ما عبارت «اسبهای دریایی» را در ادیسه داریم. افزون بر این، فنیقیها نوعی کشتی به نام اسب آبی ساختند. قسمت جلوی کشتی طوری طراحی شده بود که شبیه سر اسب باشد. این گرایش از حدود هزار سال قبل از میلاد رایج بود.
برخی محققان استدلال میکنند توصیف هومر از سوار شدن سربازان بر اسب تروآ بسیار شبیه توصیف یونانیان باستان از افرادی است که از کشتی بالا میروند. بر این اساس، برخی استدلال میکنند که هومر در واقع قصد داشته یک کشتی را توصیف کند، اما از سخنان او اشتباه برداشت شده است.
یکی مشکل عمده این نظریه، گلدان میکونوس است. روی این گلدان، اسب تروآ به شکل یک مجسمه واقعی اسب با افراد درون آن به تصویر کشیده شده است، درست مطابق با درک سنتی. تاریخ این اثر ۶۷۵ قبل از میلاد است، تقریباً چندین دهه قبل از نوشتن ادیسه هومر. بنابراین، این مدرک بر کلام هومر ارجحیت دارد.
یک نظریه نهایی این است که اسب تروآ دقیقاً همان چیزی است که داستان، آن را به عنوان یک مجسمه اسب چوبی بزرگ نشان میدهد. این نظریه تقریباً تمام شواهد مربوط به دوران باستان، از جمله تصویر روی گلدان میکونوس را دارد. تنها مدرکی که علیه آن وجود دارد، شهادت پاسانیاس است، اما این صرفاً نظر شخصی او بود.
بسیاری از محققان امروزی، مشابه پاسانیاس، احساس میکنند اسب تروآ نمیتوانسته واقعی باشد، چون مردمان تروآ اگر چنین چیزی را وارد شهرشان کردند، بسیار احمق بودند. با این حال، هیچ دلیلی وجود ندارد «حماقت مطلق» را به آنها نسبت ندهیم.
واقعیت این است که در طول تاریخ، استراتژیهای مشابه زیادی در جنگها استفاده شده است. ما در طول تاریخ باستان و معاصر با چنین نمونههایی مواجه هستیم. یکی از این موارد، تصرف جاپا است، رویدادی که در قرن پانزدهم قبل از میلاد رخ داد.
افزون بر این، گلدان میکونوس گواه وجود اسب تروآ حداقل در ۶۷۵ ق. م است. با توجه به این مدرک، برخی محققان مدرن معتقدند جنگ تروا ممکن است در قرن هشتم قبل از میلاد رخ داده باشد، در نتیجه گلدان میکونوس به منبعی تقریباً معاصر تبدیل میشود.