روزنامه اطلاعات نوشت:در ماههای اخیر استفهام و اضطرابی در اخبار دانشگاه و احوال استادان پیش آمده که هیچ جای انکار و توجیه ندارد. مرتب و مکرر، و گاه در فهرستی مطول، از اسم و رسم استادان مطرود باخبر میشویم و نامهای آموزگارانی که از کار و تدریس محروم شده اند، منتشر میشود.
این اضطراب و ناهنجاری شایسته دانشگاه نیست. برای دانشگاه و هر محیط علمی و آموزشی، یک علامت برای سلامت وجود دارد و آن آرامش و از قدرت اندیشه و قوّتِ پژوهش و طرح آرا و نظریههای بدیع و تازه، که نویدبخش علم و خالق نگرش و طرحی نو در جهان گذرنده و درحال تحول و تکامل ماست.
اما اخبار اخیر، موضوعی فراگیر و پرگفتگوست که باید از شدت و حدّت آن بکاهیم و بر مبنای منافع ملت و حکت دولت و مصلحت این نهاد راه درست و پایداری برای اداره و ادامه آن بیندیشیم. شخصاً و به نام و نشان دوستان دانشوری را میشناسم که از خادمان دانش و یاوران پژوهش و بزرگان قلم و نگارش هستند. کسانی که در دوران تحصیل زبده و در عرصۀ تدریس خبره بوده و هستند و اینک به جای آنکه قدر بینند و در صدر نشینند، از دانشگاه بیرون، و از کلاس و درس محروم شده اند.
در حقیقت آنچه در عالیترین مراکز علم و دانش، پژوهش، آموزش، فرهنگ و هنر کشور روی داده و یا درحال رخ دادن است، بزرگان و دلسوزان را نگران ساخته، و صاحب نظران و دانایان را به ابرازِ انذار و هشدار واداشته است. دانشگاه نهادی است بااهمیت و بی نهایت ظریف. قدرت و استحکامش در همین ظرافت است. روابط و ضوابطی دارد که اگر در کشور ما یک سده سابقه دارد، در جهان حدود هفتصد سال و بیشتر از عمر و تاریخ آن میگذرد. این دستورالعملها و شیوهها را نسل اندر نسل، دانشمندان و نوابغی آزموده و جان و فکر خویش فرسودهاند تا به دست ما رسیده و از ثمراتش بهرهمند شده ایم. چرا باید آزمودههای ناگوار و راههای ناهموار را توصیه میکنیم و خود و مملکتی را دچار صدمه و هزینههای افزون و زاید میکنیم!
نهادی همچون دانشگاه در ارتباط با چهار عنصر حیاتی در جوامع جدید پیدا شده و اگر کسی میکوشد چنین وانمود کند که دانشگاه در عصر جدید پدید آمده و یک زائدۀ فرهنگِ غربی است، سخت در اشتباه است.
این چهار ویژگی ذاتی دانشگاه که هویت و حقیقت آن را ساخته اند عبارت است از: ۱. آزادی بحث و جدل و ضمانت از استقلال علم و فرهنگ و فکر و پژوهش و آزادی در پردازش و جویش و اشاعه علم و پرسش و فرهنگ، ۲. رابطه مستقیم با صنعت و مدیریت و بهینه سازی زندگی انسان از طریق اندیشه و آزمون و رهیافتها و اختراعات جدید، ایجاد ثروت و مهارت در نسل جوان و جویشگران نوجوان، ۳. اخلاقی بودن و احترام و کنش متقابل میان استاد و دانشجو و احراز صلاحیت علمی و برای استاد و اعضای هیئت علمی، به گونهای که تنها معیار اعتبار علم است و اخلاق و ضوابط تعیین شده توسط هیئت علمی دانشگاه، و ۴. صیانت از علم در برابر جهل و نگاهبانی از دانش در برابر خرافه و مبارزه با شبه علم.
تجربههای جهان بیانگر آن است که شکوفایی دانشگاه موجب شکفتگی جامعه خواهد بود و پژمردگی جوانان و مردمان یک مملکت رابطهای مستقیم و بی واسطه با افسردگی و واژگونگی ابتکار و اعتبار دانشگاه دارد.