پر بیراه نیست اگر تاریخ بسکتبال ایران در عصر نوین را به قبل و بعد از حضور حامد حدادی تقسیم کرد؛ ستاره دومترو ۱۸ سانتیمتری که با وزنی نزدیک به ۱۲۰ کیلو، هیولای مثالزدنی ورزش ایران شده بود. برای اسطورهبودن حامد، منهای ثبات دو دههای در تیم ملی، همین بس که اولین بازیکن ایرانی تاریخ انبیای، عالیترین سطح بسکتبال در دنیا، شد و سالها در آمریکا و در این عرصه فعالیت کرد. او درست در روزهایی پا به آمریکا گذاشت (سال ۲۰۰۸) که حضور درخشانی در المپیک پکن ثبت کرده بود؛ ولی آن روزها وقتی خبر رسید که ممفیس گریزلیز در انبیای حامد را میخواهد، بسیاری از همتیمیهایش با تعجب میپرسیدند مگر در ایران کسی بسکتبال هم بازی میکند!
حامد اولین سفیر ایران در آمریکا در دهههای اخیر است. او میگوید آمریکاییها تصور میکردند ایرانیها کفش ندارند، نمیدانند اتومبیل چیست، آپارتمان را نمیشناسند و شترسواری میکنند. او حتی پرده از این موضوع برداشت که بعضی از آمریکاییها در بدو ورود به این کشور از اینکه دیدهاند او کتوشلوار پوشیده، تعجب کردهاند. تصور آمریکا با توجه به عصر نهچندان دیجیتال آن دوره از ایرانیها، حامد را بر آن داشت تا در بازگشتش به ایران به سراغ دوربینهای فیلمبرداری برود و سعی کند ایران واقعی را به آمریکاییهای اطرافش بشناساند. او میگوید «یک دیویدی ضبط کردم و با خودم به آمریکا بردم، از تهران و محلههایش، سبک مردم و فرهنگ این کشور و ساختار شهریاش».
آنجا بود که نگاهها نسبت به ایران حامد حدادی به هم ریخت. او در حد توان امور مربوط به سفیر بودنش را ثابت کرد و بعد هم با حضور پنجسالهاش در ممفیس نشان داد تا چه حد، در دنیایی که ورزش دوستداشتنی آمریکاییهاست، تبحر دارد. البته ممفیس تنها تجربه آمریکایی حامد نبود؛ او چندصباحی برای فنیکس سانز هم بازی کرد تا ثابت کند توانایی رقابتکردن با ستارههای مشهور آن روزها را دارد.
همانقدرکه ظهور حامد در بسکتبال آمریکا عجیب به نظر میرسید، تولدش در دنیای ورزش حرفهای ایران هم جلب توجه میکرد. پسری قدبلند از اهواز خودش را بهعنوان پدیده لیگ به مربیان وقت تیم ملی تحمیل کرد. طولی نکشید که تبدیل به ستاره بیچونوچرای ایران زیر سبد شد. بازیکنی که میگوید قد بلندش را از پدر دومتری و مادر یکمتر و ۸۰ سانتیمتریاش به ارث برده، با سایز کفش عجیبش (۵۳، ۵۴) جا برای غافلگیری زیاد گذاشته بود. حامد برای درخشیدن در بسکتبال ایران نیاز به زمان داشت؛ البته نه آنقدر زمان که تصاویرش از سریال مختارنامه پخش شود. وقتی ۱۷ساله بود، برای رسیدن به شهرت پذیرفت نقشی در این سریال داشته باشد؛ ولی هرگز نمیدانست آن سریال قرار است ۱۰ سال بعد، وقتی خودش در اوج شهرت است پخش شود. اسطوره بسکتبال ایران بیدلیل تبدیل به ستاره نشده است؛ حامد تنها بازیکن نسل طلایی بسکتبال ایران است که دو دوره حضور در المپیک و چهار دوره حضور در جام جهانی بسکتبال را کسب کرده است.
او البته اولین قهرمانیها را هم برای بسکتبال ایران در آسیا رقم زده است؛ از فتح کاپ آسیا در سال ۲۰۰۷ تا قهرمانی در لیگ ملتهای آسیا و البته حسرت و اشکریختن برای نرسیدن به جام قهرمانی بازیهای آسیایی. برای شرحِ با جزئیات افتخاراتی که حامد با تیم ملی ایران به دست آورده، نیاز به صفحات بیشتری است؛ ولی میتوان آنها را در چند خط، بدون اینکه مشخص شود چقدر برایش عرق ریخته، خلاصه کرد: قهرمانی جوانان آسیا، امیدهای آسیا، جام ملتهای آسیا، کاپ آسیا، جام ویلیام جونز و نایبقهرمانی در بازیهای آسیایی و چهار دوره حضور در جام جهانی و دو دوره المپیک.
حامد در حالی تصمیم گرفت از تیم ملی بسکتبال ایران خداحافظی کند که در این دو دهه کسی به نزدیکیهای او هم نرسید. همین مورد، متفاوتبودن اسطوره بسکتبال ایران را بهتر ترسیم میکند. شاید دیگر کسی مثل حامد در بسکتبال ایران متولد نشود. او حتی همان روز آخر و بعد از بازی با لبنان هم که میخواست از تیم ملی خداحافظی کند، نتوانست جلوی بغضش را بگیرد. میگفت ناراحتم از اینکه تیم ملی را تنها میگذارم.
«من یک تجربه طولانیمدت در تیم ملی ایران داشتم و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ همه توانم را برای تیم ملی گذاشتم. حتی موقعی که خیلی آماده نبودم هم برای تیم ملی بازی کردم. تلاش من برای این بود که باعث پیشرفت خودم و تیم ملی ایران شوم. من خوبم؛ اما ناراحتم که تیم ملی و بسکتبال را تنها میگذارم». حامد نتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد. «من عاشق بسکتبال بازیکردن هستم و به بازیکردن در تیمهای باشگاهی ادامه خواهم داد. الان زمان برای نسل جوانتر است که برای تیم ملی بازی کنند تا استعدادشان رشد کند. من خوب هستم و به بازیکردن ادامه میدهم. بعد از ۲۰، ۲۵ سالی که برای تیم ملی بازی کردم، تصمیم سختی بود و تا آخرین لحظه هم دودل بودم. همتیمیها خبر داشتند؛ اما دودل بودم که الان خداحافظی کنم یا نه. تصمیم سختی بود؛ ولی نهایتا تصمیم گرفتم خداحافظی کنم. همیشه با تمام وجود برای تیم ملی تلاش کردم و دوست داشتم تیم ملی نتیجه بگیرد؛ ولی به هر حال یک روز باید رفت و آن چیزی که میماند، تیم ملی است. جوانان هستند و امیدوارم روی جوانان سرمایهگذاری کنیم تا این نفرات به نتیجه برسند. امیدوارم جوانان هم از فرصتی که دارند، استفاده کنند؛ چون قبلا تورنمنتی ندیده بودند و الان این فرصت فراهم است. امیدوارم جامعه بسکتبال صبور باشند تا به نتیجه برسیم. فقط صبور باشیم».