روزنامه فرهیختگان نوشت: درباره شکل تخریب بار دیگر یکی از مالکان همان ساختمانهای تخریبشده میگوید: پیکور آمد و پایههای این ستون را زد و ستون فقط روی میلهگرد ماند. سیم بکسل را روی بلدوزر بزرگ بست و کشید و بدون اصول، با وجود ماموران، ساختمان را کشیدند.
ملت اینجا ریخته بودند که چرا پیش از این برای اخطار نیامده بودید و حالا یکباره برای تخریب آمدید؟ مگر میشود یکباره همه را خراب کنید؟ از ما تعهد گرفتند که طبقات را پایین بیاورند تا کامل تخریب نکنند. ما هم تعهد دادیم. ستون را کشیدند، به ستون بعدی خورد و تمام این ساختمانها تخریب شدند و کوچه هشت متری بسته شد.
حالا من روی پاهایم ایستادهام. مثلا یک پایم را بزنند، من نمیتوانم روی پای دیگرم بایستم. اینها هم اینگونه تخریب کردند. اینجا همه ستونها را تخریب کرده بودند. توی ستونها مواد ریخته بودند و ستونها برای تخریب سست شده بود.
مالک یک ساختمان دیگر: میگویند موج باعث ریزش ساختمان شده، اما ریزشی در کار نبود. بعضی از ستونها را از پایین میبریدند و در ستون بعضی ساختمانها مواد ریختند تا آهن را ذوب کنند و سست شود. سیمبکسل به یکی از ساختمانها بستند و سیم را که کشیدند، به همین ستونها برخورد کرد و سازهها آوار شد. هیچکدام از سازهها بهتنهایی سست نبود.
ستون و تیرچهها را میبریدند، مواد میریختند بعد با سیمبکسل بستند و با بلدوزر کشیدند. از طرفهای ساعت ۴ صبح همراه با مامور و نیروهای آتشنشانی در منطقه بودند، اما تخریب اصلی از ساعت هشت و نیم شروع شد. شما خودتان قضاوت کنید. یک ساختمان ده طبقه؛ شبانه، یکماهه یا دوماهه ساخته میشود؟ حداقل سازه بتنی ده طبقهای که بخواهد بالا برود، شش ماه است.
خب این شش ماه کجا بودند؟ طبقه اول که ساخته میشد، همین تخریب را شهرداری میآمد و انجام میداد. چرا کاری کرد که یک ساختمان ده طبقه بالا برود و بعد بیایید تخریب کند؟