bato-adv
کد خبر: ۶۴۹۲۲۸

آمار نگران‌کننده خودکشی در کشور

آمار نگران‌کننده خودکشی در کشور
روزنامه اعتماد نوشت: آمار رسمی منتشر شده در نیروی انتظامی نشان می‌دهد؛ در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹؛ هر سال به‌طور متوسط ۴ هزار و ۱۸۳ نفر در ایران به دلیل خودکشی جان‌شان را از دست داده‌اند. با این حساب نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی ۵/۱ مورد به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ - ۲۲ تير ۱۴۰۲

روزنامه اعتماد نوشت: شنبه ۱۰ تیرماه جاری در فضای مجازی خبری تکان‌دهنده وایرال شد مبنی بر اینکه در شهرستان دورود استان لرستان مادری به همراه سه فرزندش به دلیل مشکلاتی که داشته دست به خودکشی زده است.

پیگیری‌های اعتماد از بستگان و یکی از شاهدان عینی صحنه نشان می‌دهد؛ مادر خانواده به خاطر «اختلافات خانوادگی و مشکلات اقتصادی» دست به این اقدام غم‌انگیز زده است. حسن، حسین و فاطمه فرزندان خردسال خانواده پس از این اقدام جان باختند، اما مادر خانواده به بیمارستان «هفت‌تیر» منتقل و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شده است. پس از این حادثه تلخ با دستور بازپرس پرونده اجساد قربانیان به پزشکی قانونی منتقل می‌شود تا بعد از معاینات و آزمایش‌های لازم نوع داروی مصرفی منجر به مرگ مشخص شود، اما تاکنون خبری مبنی بر جزییات پرونده ارایه نشده است.

حتی «اعتماد» درباره جزییات این پرونده با «گودرز امرایی»، دادستان شهرستان دورود تماس می‌گیرد، اما دادستان از اطلاعات در مورد پرونده پرهیز می‌کند و به «اعتماد» می‌گوید: «نمی‌توانم جزییات پرونده را شرح دهم.»، اما پیگیری‌های «اعتماد» از یکی از شاهدان عینی نشان می‌دهد که مادر خانواده به وسیله نوعی قرص آرام‌بخش و خواب‌آور این اقدام هولناک را انجام داده است.

یکی از کانال‌های محلی شهرستان دورود مدعی است این حادثه مربوط به هشتم تیر ماه است و عنوان می‌کند: «ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه روز حادثه اعضای یک خانواده را به بیمارستان هفت‌تیر شهرستان دورود منتقل می‌کنند. دختر سه ساله و دو پسر دوقلوی ۵ ساله این خانواده فوت می‌کنند، ولی مادر خانواده در بیمارستان بستری شده است. شبهات زیادی در مورد این فاجعه تلخ وجود دارد.»

«محسن آدینه‌وند»، رییس اورژانس پیش بیمارستانی لرستان نیز در واکنش به این خبر می‌گوید: «در پی اعلام گزارشی مبنی بر مسمومیت دارویی اعضای یک خانواده در دورود نیرو‌های اورژانس به منطقه مورد نظر اعزام می‌شوند. سه کودک خانواده بر اثر مسمومیت دارویی جان خود را از دست داده بودند. مادر این کودکان نیز که دچار مسمومیت دارویی شده بود پس از معاینه به دلیل داشتن نبض توسط عوامل اورژانس احیا و به بیمارستان هفت‌تیر دورود منتقل می‌شود. این مادر هم‌اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه بستری است و وضعیت مناسبی ندارد. هنوز علت این حادثه مشخص نیست و توسط کارشناسان در دست بررسی است.»

یک مقام انتظامی نیز در خصوص این حادثه اعلام کرده است: «زن جوان مدتی قبل با همسر خود اختلافات خانوادگی داشت که حتی منجر به باز شدن پرونده قضایی میان آن‌ها شده بود. به دنبال این اختلافات زن جوان اقدام به مسموم کردن مرگبار فرزندان خود کرد و سپس قصد خودکشی داشت که موفق نشد و اقدامش نافرجام ماند و در نهایت او جان سالم به در برده است. رسیدگی به این پرونده در روال قضایی قرار دارد و بعد از اعلام نتیجه پزشکی قانونی در مورد نوع داروی مصرفی اظهارنظر می‌شود. همچنین تنها متهم پرونده تحت بازجویی قرار خواهد گرفت تا علت و انگیزه اصلی او از این اقدام وحشتناک مشخص شود.»

یکی از منابع محلی درباره این اتفاق به «اعتماد» می‌گوید: «این خانواده قبلا اختلافات خانوادگی داشتند. ما شنیدیم همسر این زن مشکل روحی و روانی دارد. حتی قبل از این اتفاق این زن می‌خواسته از شوهرش جدا شود و مدتی به خانه پدری‌اش رفته، اما، چون خانواده او از این زن حمایت نکردند، مجبور شده به همان خانه شوهرش بازگردد. وقتی هم که برمی‌گردد، مرتکب این اقدام غم‌انگیز می‌شود. باید منتظر ماند تا مادر خانواده توضیحات لازم را در مورد اقدامش بدهد.»

پیگیری‌های دیگر  نشان می‌دهد این خانواده از یک طایفه بزرگ در لرستان بودند. یکی از افرادی که از این طایفه است درباره علت حادثه به «اعتماد» توضیح می‌دهد که مادر خانواده به خاطر فقر مالی و عدم توان پرداخت هزینه‌های مربوط به فرزندان‌شان این اقدام را انجام داده است.

یکی از شاهدان عینی نیز به «اعتماد» می‌گوید: «این خانواده در منطقه فرهنگیان شهرستان دورود زندگی می‌کردند و مستاجر بودند. شنیدیم که شوهر این خانم در خانه بدرفتاری می‌کرده و مشکلات اقتصادی زیادی هم داشتند که در نهایت مادر خانواده این اقدام را انجام داده است. شوهر این خانم شب‌ها سرکار می‌رفت و وقتی آن روز صبح به خانه برمی‌گردد با این صحنه دردناک مواجه می‌شود. به همسایه‌ها خبر می‌دهد و آن‌ها هم به پلیس و اورژانس اطلاع می‌دهند. این اتفاق بازتاب گسترده‌ای داشت و اهالی لرستان را به شدت تحت تاثیر قرار داد. حدود ۱۴ روز است که از حادثه می‌گذرد، اما هنوز نتوانستم صحنه دردناکی که دیدم را فراموش کنم. وارد خانه که شدیم ورق‌های خالی قرص‌ها روی کانتر آشپزخانه افتاده بود و خودش هم در حالی که یکی از فرزندانش را در آغوش گرفته بود، روی زمین نشسته و از هوش رفته بود. موضوعی که از ذهنم پاک نمی‌شود این است؛ وقتی جنازه‌های کودکان را از خانه به بیرون منتقل می‌کردند، شوهر این خانم اصلا ناراحت نبود و برایش اهمیت نداشت که سه فرزندش را از دست داده است.»

گاهی افراد تحت تاثیر بحران‌ها رفتار‌های بیمارگونه از خود نشان می‌دهند

«حمید فرزادی»، روانشناس بالینی در مورد وضعیت روحی و روانی این زن که حالا زنده مانده، ولی سه فرزندش را از دست داده به «اعتماد» می‌گوید: «این مادر ابتدا باید مورد معاینه دقیق روانشناسی و روانپزشکی قرار گیرد تا بتوان در خصوص آسیب‌شناسی و علت‌شناسی خودکشی او اظهارنظر کرد. در مورد رفتار خودکشی او نیز نمی‌توان پیشداوری کرد مگر اینکه مورد مصاحبه روانپزشکی و مصاحبه روانشناسی بالینی قرار بگیرد، اما در حال حاضر این مادر بسیار مرحله سختی را می‌گذراند و حتی در معرض خطر است و پس از اینکه از شوک خارج شود، احتمال دارد دوباره به رفتار خودکشی آن هم به شکل‌های مختلف اقدام کند. معمولا افرادی که سابقه افکار یا اقدام خودکشی دارند اگر اقدام‌شان موفقیت‌آمیز نباشد، اقدام به خودکشی در رفتار آن‌ها هر بار بیشتر می‌شود. در مورد این مادر هم مسلما وقتی از شوک خارج و متوجه شود تنها خودش زنده مانده و فرزندانش را از دست داده، امکان دارد مجدد اقدام به خودکشی کند.

چند فرضیه در مورد اقدام این مادر وجود دارد؛ افسردگی شدید و تعارضات خانوادگی که می‌تواند با فقر اقتصادی، مشکلات خانوادگی و مسائل متعدد دیگر در ارتباط باشد، اما افراد باید به این موضوع دقت کنند که اگر فردی دچار مشکلات اقتصادی است لزوما اقدام به آسیب زدن خود یا دیگران نمی‌کند. ممکن است این فرد دچار بحران‌های اقتصادی یا بحران‌های عاطفی بوده باشد، ولی صرفا هر کدام از این بحران‌ها دلیلی بر خودکشی یا دیگرکشی نمی‌تواند باشد. از منظر روانشناسی وقتی در مورد اختلالات روانپزشکی صحبت می‌کنیم، عموما آسیب‌های فرد را چند عاملی می‌دانیم. یعنی عوامل روانی، اجتماعی، بیماری‌شناسی را نیز بررسی می‌کنیم. گاهی هم افراد تحت تاثیر بحران‌ها، رفتار‌های بیمارگونه‌ای از خود نشان می‌دهند. مثلا یک نوجوان تحت تاثیر بحران‌های عشقی اقدام به این عمل می‌کند یا پدری از فرط مشکلات اقتصادی اقدام به خودکشی می‌کند...

مجموعه‌ای از این عوامل می‌تواند باعث شود فرد به مرحله‌ای برسد که راهی برایش باقی نماند و در نتیجه این اقدام را انجام دهد. به همین دلیل بعضی از خودکشی‌ها از نوع خودکشی‌های روانپریشانه است که ناشی از توهم، هذیان و... می‌شود، ولی بعضی از خودکشی‌ها از نوع خودکشی‌های روان‌نژندانه است که با بحران‌های عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، فردی و... در ارتباط است و باعث می‌شود فرد افکار سالم را از دست بدهد و تحت تاثیر خلق افسرده اقدام به رفتار خودکشی کند. از نظر روانشناسی حتی صحبت افراد در مورد خودکشی هم به اورژانس روانپزشکی نیاز دارد. یعنی حتی اگر فردی به‌طور نمایشی هم در مورد خودکشی صحبت کند اطرافیان آن فرد باید نسبت به این تهدید حساس شوند و آن را جدی فرض کنند. مداخله روانپزشکی خط اول درمان است و مداخلات روانشناسی در خط دوم قرار می‌گیرد.»

بعضی نشانه‌ها می‌تواند ظهور افکار خودکشی را تقویت کند

«علیرضا بذرافشان»، روانشناس بالینی در مورد خودکشی نیز به «اعتماد» می‌گوید: «خودکشی موضوعی حساس، پیچیده و یکی از اورژانس‌های روانپزشکی است. ضروری است که متخصصان حوزه‌های مختلف سلامت روان، آحاد جامعه، رسانه‌ها و سیاستگذاران در این زمینه به فراخور نیاز آموزش‌های لازم را فرا گیرند و از بازماندگان آن حمایت کنند. خودکشی یکی از نگرانی‌ها و موضوعات مهم حوزه سلامت است که سازمان بهداشت جهانی نیز نگاه ویژه‌ای به این مقوله دارد. طبق آمار رسمی WHO، سالانه نزدیک به ۸۰۰.۰۰۰ نفر در سراسر جهان بر اثر خودکشی از بین می‌روند که این آمار خودکشی را تبدیل به یکی از علل اصلی مرگ و میر در دنیا می‌کند. شیوع آن در کشور‌های مختلف دنیا متفاوت است و عوامل مختلفی در سبب‌شناسی این پدیده مطرح هستند. مهم‌ترین عوامل خطر؛ اختلالات روانپزشکی از جمله افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی، برخی اختلالات شخصیت، اختلال مصرف مواد و... هستند.

از دیگر عواملی که می‌تواند ریسک خودکشی را افزایش دهد؛ سابقه قبلی اقدام به خودکشی، سابقه آسیب رساندن به خود مثل ضرب و جرح بدن، سابقه خودکشی در خانواده، انزوای اجتماعی و احساس تنهایی، دسترسی به وسایل و مواد کشنده از قبیل سلاح گرم یا برخی دارو‌ها و تجربه رویداد‌های آسیب‌زا همچون آزار و اذیت جنسی و... است. علاوه بر این، برخی نشانه‌ها نیز وجود دارند که توجه به آن‌ها حایز اهمیت است و می‌تواند زمینه را برای ظهور افکار خودکشی و نهایتا اقدام به آن تقویت کند مثل؛ احساس ناامیدی، صحبت در مورد خودکشی یا مرگ، کناره‌گیری از دوستان و فعالیت‌هایی که فرد سابقا به آن‌ها علاقه داشته، تغییرات ناگهانی خودکشی، بخشش ناگهانی قسمت بزرگی از دارایی‌های فرد، درگیر شدن در رفتار‌های مخاطره‌آمیز یا ابراز بی‌هدفی. در مورد اقدام به خودکشی مادر و فرزندانش در لرستان بر خلاف باور رایج عموم باید گفت؛ فعل خودکشی یک‌باره اتفاق نمی‌افتد. در اکثر موارد اقدام به خودکشی، فرد اقدام‌کننده به نوعی این نشانه‌ها را بروز می‌دهد و در بیشتر موارد هم به‌طور صریح یا ضمنی به افکار مرگ، تصمیم و اقدام به خودکشی اشاره می‌کند. از دیگر باور‌های رایج در میان عوام این است فردی که در مورد خودکشی صحبت می‌کند فقط هدفش جلب توجه است، چراکه اگر بر این فعل مصمم بود، اقدام می‌کرد و راجع به آن صحبت نمی‌کرد.

اصطلاحی در حوزه روانشناسی در مورد خودکشی وجود دارد به معنی درد روان. همین‌طور که مردم کمردرد، سردرد، دندان درد و ... را تجربه می‌کنند، روان درد یا درد روان را نیز تجربه می‌کنند و افرادی که خودکشی می‌کنند اگر با اهداف میهن‌پرستانه نباشد مثل خلبانان ژاپنی که در جنگ جهانی سوار بر هواپیما به مقاصد دشمن برخورد می‌کردند حتما روان‌شان درد می‌کند. این درد می‌تواند به شرایط بد خانوادگی نیز مربوط باشد از جمله مورد سوء رفتار قرار گرفتن از جانب همسر، والدین یا... البته علل خودکشی در هر فرد فقط در جلسات ارزیابی دقیق با حضور روانپزشک یا روانشناسان مشخص می‌شود. البته خودکشی قابل پیشگیری است و باید ابتدا به عوامل زمینه‌ساز آن توجه داشت که به مهم‌ترین آن‌ها اشاره شد.»

او در ادامه درباره وضعیت این مادر توضیح می‌دهد: «با توجه به تراژیک بودن مرگ فرزندانش احتمال دارد دوباره نیز این اقدام را انجام دهد. افرادی که سابقه اقدام به خودکشی دارند، بیشتر در معرض اقدام مجدد در آینده هستند. خودکشی نشان‌دهنده این است که بخشی از زندگی فرد یا روانش یا حتی شرایط محیطی که در آن زندگی می‌کند دچار نقص است پس تا زمانی که به این عوامل زمینه‌ساز توجه نشود و تلاشی برای بهبود شرایط روانی و اجتماعی فرد صورت نگیرد همواره خطر اقدام مجدد بسیار زیاد است. در بسیاری از موارد خودکشی نوعی رفتار تکانشی نیز وجود دارد؛ یعنی رفتاری که به‌طور اتفاقی رخ می‌دهد و برنامه‌ریزی قبلی برای آن وجود ندارد. البته اکثر افرادی که خودکشی می‌کنند قبلا به آن فکر یا در خصوص آن صحبت کرده‌اند.

هرچند تکانشی بودن خودکشی به این موضوع نیز اشاره دارد که اقدام به آن گاهی بسیار زودتر از زمانبندی فرد صورت می‌گیرد. تکانشی عمل کردن یعنی فرد تمایلات فوری و شدید را برای انجام کاری در خود احساس می‌کند و بدون در نظر گرفتن پیامد‌های بالقوه آن، اقدام به آن رفتار می‌کند.

در نتیجه برخی افرادی که از اقدام به خودکشی جان سالم به در می‌برند، پس از آن به شدت احساس پشیمانی دارند و گاهی نوعی بهت و تعجب را از اقدامی که داشته‌اند، تجربه می‌کنند. البته افرادی که خودکشی ناموفق دارند، احساسات مختلفی را تجربه خواهند کرد؛ احساس پشیمانی، بهت و سردرگمی، شرم از اقدام انجام شده و گاهی خوشحالی از بازگشت مجدد به زندگی. ریشه پشیمانی بعد از اقدام به خودکشی می‌تواند متفاوت باشد.

در نتیجه اقدام به خودکشی، احساسات بعد از آن و عوامل زمینه‌ساز آن در افراد مختلف متفاوت است؛ بنابراین باید به این موضوع با نگاهی همدلانه نگریست؛ همدلی به معنای تایید احساس، فکر یا اقدام افراد نیست، بلکه همدلی یعنی اینکه سعی کنیم دنیا را از زاویه دید طرف مقابل بنگریم. پس در مورد (مادر) لازم است که جامعه نوعی نگاه همدلانه در پیش بگیرد به این معنی که سعی شود موضوع، اتفاق و رنج این مادر از زاویه دید او بررسی شود؛ البته که اقدام او را تایید نمی‌کنیم، ولی باید همواره به یاد داشت که بدون در نظر گرفتن شرایط این مادر نمی‌توان هیچ قضاوتی کرد چه بسا شاید هر یک از ما هم در موقعیت او قرار می‌گرفتیم، انجام این اقدام خیلی هم بعید نبود. ریشه پشیمانی بعد از اقدام به خودکشی می‌تواند متفاوت و از فردی به فرد دیگر تفاوت داشته باشد.

برخی افراد از این بابت پشیمان می‌شوند که فکر می‌کنند شاید مشکلات آن‌ها آنقدر هم که فکر می‌کردند لاینحل نبوده است، برخی به تاثیر اقدام‌شان بر عزیزان‌شان واقف می‌شوند و برخی دیگر نیز به دلیل دردی که تجربه می‌کنند، پشیمان می‌شوند یا احساس گناه می‌کنند. با این حال، توجه به این نکته مهم است که تجربه هر فرد منحصر‌به‌فرد است و هر کسی که از اقدام به خودکشی جان سالم به در می‌برد، لزوما پشیمان نخواهد شد. حتی اگر فردی از اقدامش پشیمان شده باشد هم نباید به حال خود رها شود. احساسات و واکنش‌ها بسته به شرایط شخصی، سیستم حمایتی و سلامت روانی کلی افراد می‌تواند به‌طور قابل توجهی متفاوت باشد. پس از اقدام به خودکشی، دریافت مراقبت، حمایت و درمان مناسب برای رسیدگی به مسائل اساسی که منجر به این اقدام شده، برای افراد بسیار مهم است. متخصصان سلامت روان می‌توانند به افراد کمک کنند تا احساسات خود را هدایت کنند و با عواقب بعدی کنار بیایند و برای بهبودی تلاش کنند.»

بذرافشان در مورد موضوع خودکشی به موارد متعددی اشاره می‌کند و می‌گوید: «شانس و درصد زنده مانده پس از اقدام به خودکشی می‌تواند بسته به عوامل متعددی از جمله شدت اقدام یعنی روش فرد برای خودکشی، دسترسی به مداخله فوری پزشکی و کیفیت مراقبت پس از اقدام متفاوت باشد. توجه به این نکته ضروری است که هرگونه اقدام به خودکشی یک نگرانی جدی است و نیاز به توجه و حمایت مناسب دارد. زنده ماندن از اقدام به خودکشی لزوما خطر تلاش‌های بعدی را از بین نمی‌برد. دریافت مراقبت‌های بعدی و حمایت برای افراد برای رسیدگی به مسائل اساسی که منجر به این تلاش شده و برای جلوگیری از خطرات آتی برای افراد بسیار مهم است.

حالات عاطفی پس از اقدام به خودکشی می‌تواند بر خطر خودکشی بعدی تاثیر بگذارد و دسترسی افراد به خدمات سلامت روان، درمان و شبکه حمایتی قوی برای کمک به بهبودی و کاهش خطر تلاش‌های بعدی ضروری است. افرادی که از خودکشی صحبت می‌کنند فقط به دنبال جلب توجه نیستند، بلکه ابراز افکار خودکشی از سوی افراد را همیشه باید جدی گرفت. این رفتار اغلب یک فریاد برای کمک و نشانه‌ای از ناراحتی عاطفی قابل توجه است. نادیده گرفتن این عبارات می‌تواند خطرناک باشد. گوش دادن همدلانه، ارایه حمایت و تشویق فرد برای یافتن کمک حرفه‌ای و مراجعه به روانپزشک یا روانشناس بسیار مهم است.

افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند خودخواه یا ضعیف نیستند. خودکشی یک موضوع پیچیده است و بازتاب دقیق شخصیت یا قدرت شخصی نیست. مهم است که با نگاهی همدلانه به موضوع خودکشی نزدیک شویم و آن را در نتیجه درد و رنج عاطفی شدید تشخیص دهیم. افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند اغلب احساس می‌کنند در دام افتاده‌اند و معتقدند که همه گزینه‌های دیگر را به پایان رسانده‌اند. برخی افراد فکر می‌کنند، افرادی که افکار خودکشی دارند و مکرر اقدام به خودکشی می‌کنند، کمک به آن‌ها بی‌فایده است. در حالی که این‌طور نیست. افکار و احساسات خودکشی اغلب موقتی هستند و افراد می‌توانند با حمایت و درمان مناسب بهبود یابند. با مداخلات صحیح، افراد می‌توانند امید خود را دوباره به دست آورند و راه‌های موثری برای مقابله با رنج خود بیابند. صحبت راجع به خودکشی صرفا نمی‌تواند این ایده را در ذهن افراد بیاورد. صحبت آشکار و مستقیم در مورد خودکشی خطر خودکشی را افزایش نمی‌دهد.

در واقع، بحث درباره خودکشی می‌تواند فرصتی را برای افراد فراهم کند تا احساسات خود را ابراز کنند، به دنبال کمک باشند و به حمایت مناسب دسترسی داشته باشند. گفتگو‌های باز درباره خودکشی به کاهش انگ و تلاش‌های پیشگیرانه کمک می‌کند. همه افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند قصد مردن ندارند. اکثر آن‌ها در واقع نمی‌خواهند بمیرند. آن‌ها می‌خواهند از درد خود فرار و از رنج عاطفی خود رهایی پیدا کنند. ارایه همدلی، درک و کمک حرفه‌ای می‌تواند امید و راه‌حل‌های جایگزین را ارایه دهد.»

وقتی امید از ذهن آدم‌ها پاک شود به طرف خودکشی و پوچی قدم برمی‌دارند

«مصطفی اقلیما»، رییس انجمن علمی مددکاران در مورد علل و عوامل خودکشی به «اعتماد» می‌گوید: «خودکشی بستگی به عوامل مختلفی از جمله اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد. بسیاری از مواقع ما آمار موثقی از خودکشی نداریم، چون برخی افرادی که خودکشی می‌کنند و به بیمارستان منتقل می‌شوند حالا چه زنده بمانند و چه نمانند، امکان دارد از سوی خانواده‌های‌شان علت مرگ آن‌ها مطرح نشود و فقط عنوان شود که دچار مسمومیت شدند.

مثلا همین خبری که به تازگی منتشر شده مبنی بر اینکه یک مادر به همراه سه فرزندش خودکشی کرده است به عوامل مختلفی ربط پیدا می‌کند که این عوامل باید بررسی شود. یکسری عوامل دست به دست هم می‌دهد تا فرد اقدام به خودکشی کند. یعنی به قدری مشکلات به او فشار آورده که هیچ راهکاری جز دست شستن از زندگی به فکرش نمی‌رسد. آمار خودکشی در تمام دنیا سقف و کفی دارد که در هر کشور اگر تا همان حد باشد می‌گویند آمار، طبیعی است و امکان دارد موارد اقدام به خودکشی بر اثر بیماری روحی و روانی صورت گرفته باشد، اما بعضی موارد از خودکشی‌هایی که ما امروز در ایران شاهد آن هستیم مربوط به افرادی است که گفته می‌شود به خاطر فشار‌های مختلف زندگی دست به این اقدام زدند. وقتی هدف و امید از ذهن آدم‌ها پاک شود به طرف خودکشی و پوچی قدم برمی‌دارند. اگر افراد در زندگی امید و هدف داشته باشند هیچ وقت به فکر خودکشی نمی‌افتند. در نتیجه اگر فرد یا افرادی به خودکشی فکر کنند، بی‌حوصله می‌شوند.

بعضی روانشناسان در کشور ما تا فردی بی‌حوصله می‌شود، می‌گویند؛ افسرده شده است. در صورتی که فرد افسرده نیست، بلکه واقعیت‌های زندگی را دیده است. به عنوان مثال دنبال شغل می‌گردد، پیدا نمی‌کند یا کار دارد حقوقی که دریافت می‌کند کفاف هزینه‌های زندگی‌اش را نمی‌دهد. ما در کشور ادعا می‌کنیم؛ به افرادی که سر کار هستند، ماهی ۶ الی ۷ میلیون تومان حقوق می‌دهیم در صورتی که در اورژانس‌های اجتماعی افراد با مدرک کارشناسی ماهی ۲ میلیون تومان حقوق دریافت می‌کنند. در نتیجه برخی افراد از سوی خانواده، جامعه و... تحت فشار قرار می‌گیرند و همین موارد باعث می‌شود که افراد ناامید شوند و هیچ امیدی به آینده نداشته باشند. ببینید ۷۰ الی ۸۰ درصد از جوانان ما با مدرک فوق لیسانس و دکترا بیکار هستند. بیکاری بی‌حوصلگی و ناامیدی را به دنبال دارد. یکسری از روانشناسان در کشور ما در این مواقع اعلام می‌کنند که جامعه جوان ما افسرده هستند. افراد با دو، سه مشکل که افسرده نمی‌شوند.

هیچ کس نمی‌خواهد درد افرادی که بی‌حوصله هستند را بفهمد و سریع یک برچسب افسردگی به این افراد می‌زنند. در این مواقع نه تنها دردی از این افراد درمان نمی‌شود، بلکه دردی هم به درد آن‌ها اضافه می‌شود. یکی از مواردی که باعث می‌شود اقدام به خودکشی کاهش پیدا کند بررسی علل و عوامل آن است. زیرساخت‌های کشور ما با هم در حرکت نیستند. وقتی فقط ۳۰ درصد از برنامه‌های ما در کشور عملی می‌شود، نمی‌توان گفت؛ مشکلی وجود ندارد. مثلا فرض کنید زیرساخت‌های آموزش و پرورش درست است، اما وقتی شغلی وجود نداشته باشد چه فایده دارد یا مثلا بچه‌ای که پدرش زندان است یا بچه‌ای که بی‌سرپرست است یا بچه‌ای که پدرش معتاد است، وقتی بخواهد وارد جامعه شود چه آینده‌ای خواهد داشت! ما به این افراد بی‌گناهان محکوم مادام‌العمر می‌گوییم. یعنی این افراد وقتی می‌خواهند وارد جامعه شوند به خاطر خانواده‌اش سرکوب می‌شوند؛ بنابراین تا زمانی که این زیرساخت‌ها اصلاح نشود آمار خودکشی نیز بالا می‌رود، چون توجهی به علل نمی‌کنیم و فقط قصدمان پاک کردن صورت مساله است. اگر روزی برسد که مسوولان زیرساخت‌ها را اصلاح کنند، امید به زندگی در جامعه نیز افزایش پیدا می‌کند. در نتیجه آمار خودکشی نیز کاهش می‌یابد.»

نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی ۵.۱ مورد به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است

بررسی‌های «اعتماد» از آمار رسمی منتشر شده در نیروی انتظامی نشان می‌دهد؛ در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹؛ هر سال به‌طور متوسط ۴ هزار و ۱۸۳ نفر در ایران به دلیل خودکشی جان‌شان را از دست داده‌اند. با این حساب نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی ۵/۱ مورد به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است. همچنین بر اساس گزارش شاخص‌های عدالت اجتماعی طی ۱۰ سال، بیش از ۴۰ هزار مرگ ناشی خودکشی توسط نیروی انتظامی ثبت و ضبط شده است. این رقم بیش از دوبرابر کل آمار قتل در دهه ۱۳۹۰ است که کمتر از ۲۰ هزار نفر گزارش شده است. در آمار‌های نیروی انتظامی تعداد قابل توجهی مرگ تحت عنوان سایر موارد مرگ‌های مشکوک وجود دارد که دقیقا مشخص نیست به چه مواردی اطلاق می‌شود. آمار این مرگ‌های مشکوک در دهه ۱۳۹۰ حدود ۶ برابر آمار کل خودکشی و ۱۲ برابر آمار قتل است.

۱۳۹۱؛ ۳۵۵۹ مرگ مشکوک

۱۳۹۲؛ ۳۵۶۵ مرگ مشکوک

۱۳۹۳؛ ۳۷۲۳ مرگ مشکوک

۱۳۹۴؛ ۳۶۸۳ مرگ مشکوک

۱۳۹۵؛ ۳۷۷۸ مرگ مشکوک

۱۳۹۶؛ ۳۹۳۰ مرگ مشکوک

۱۳۹۷؛ ۴۲۴۰ مرگ مشکوک

۱۳۹۸؛ ۴۱۵۶ مرگ مشکوک

۱۳۹۹؛ ۴۸۱۳ مرگ مشکوک

۱۴۰۰؛ ۵۰۸۵ مرگ مشکوک

بین آمار‌های موجود نهاد‌های رسمی اختلاف قابل توجهی وجود دارد. به‌طور نمونه خبرگزاری ایسنا در اسفند ۱۳۹۹ در گزارشی به نقل از پزشکی قانونی نوشت: در سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به ترتیب ۵۱۰۱ و ۵۱۴۳ مورد خودکشی کامل رخ داده است. این آمار تقریبا ۲۰ درصد بالاتر از آماری است که نیروی انتظامی با عنوان خودکشی منتشر کرده است. با توجه به آمار خودکشی در سال‌های اخیر نرخ خودکشی در مناطق غربی کشور بالاتر از سایر مناطق بوده که از نظر شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی وضعیت شکننده‌تری نسبت به سایر مناطق کشور داشته‌اند. طبق اعلام مرکز آمار ایران به نقل از نیروی انتظامی میانگین آمار پنج سال خودکشی در ۱۵ استان ۵.۰۹ بوده است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین