افکار عمومی اروپا به این نتیجه رسیده که بهترین راه حل جهت مقابله پناهجویان، روی کار آوردن دولت های راست گرا است. مثلا در کشوری نظیر دانمارک که چپ گرایان در قدرت هستند، سیاست مهاجرتی دولت کاملا شبیه راستگرایان است.
فرارو- سالها بود که جریانهای راست گرا در قاره اروپا، در حاشیه به سر میبردند و حتی نشریه ایندیپندنت نیز در سال ۲۰۲۱ با تیتری از فتح قاره اروپا به دست چپگرایان خبر داد. با این حال، در سالهای اخیر و به طور خاص از سال ۲۰۲۱ تا به امروز، ورق به نحو قابل توجهی برگشته و احزاب راست گرا در قاره اروپا خیزش و اوج گیری قابل توجهی داشتهاند.
به گزارش فرارو، از مجموع ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا، در شرایط فعلی ۲۱ کشور در کنترل احزاب و سیاستمداران راستگرا هستند و تنها ۶ کشور نظیر پرتغال، اسپانیا، و آلمان، در کنترل چپ گرایان قرار دارند. در این شرایط، یک سوال مهم و محوری مطرح میشود و آن این است که چه شده که راست گرایان توانسته اند به چنین جهشی دست پیدا کنند و یک نقطه عطف را در تاریخ سیاسی اروپا با محوریت خود رقم بزنند؟ به نظر میرسد جهت پاسخ به این پرسش بایستی ۳ مولفه عمده و محوری را مورد توجه قرار داد.
یکی از نکاتی که کشورها اروپایی در سالهای اخیر، با آن درگیر بوده و هستند، مساله مهاجران و پناهجویان خارجی است. پناهجویانی که برای فرار از جنگ داخلی، معضل دولتهای ورشکسته، فراهم نبودن رفاه و فرصتهای مساعد اقتصادی و دیگر دلایل، راهِ مهاجرت به اروپا را در پیش میگیرند. نکته مهم این است که دولتهای چپ گرا و دیگر طیفهای سیاسی که در سالهای اخیر قدرت را در کشورهای اروپایی در دست داشتهاند، سیاستهای منعطفی را در برابر پناهجویان در پیش گرفتهاند.
به این ترتیب بحران مهاجران در اروپا ماهیتی حاد به خود گرفته و رخدادهایی نظیر قتل یا اقدامات تروریستی از عوارض جانبیِ این بحران معرفی میشوند. هراس از این مساله سبب شده تا شمار قابل توجهی از مردم اروپا، راهِ حمایت از احزاب راست گرا را در پیش گیرند که طرفدار اجرای سیاستهای سخت گیرانه در برابر مهاجران و ممانعت از ورود آنها به خاک کشورهای اروپایی هستند.
در واقع، افکار عمومی اروپا از نظر ذهنی به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه حل جهت مقابله با چالش پناهجویان در اروپا، روی کار آوردن دولتهای راست گرا است. مثلا در کشوری نظیر دانمارک، چپ گرایان در قدرت هستند، با این حال سیاست مهاجرتی دولت کاملا آن شبیه راستگرایان است. این شباهات حتی سبب شده موضع و جایگاه دولت این کشور تقویت هم شود.
کشورهای اروپایی در دوره پاندمی کرونا، با چالشهای مختلفی رو به رو شدند. آمارهای بالای مرگ و میر و البته ناکارآمدی دولتهای چپ گرا در مهار تبعات و پیامدهای منفی کرونا بر حیات اقتصادی مردم اروپا، همه و همه سبب شد تا نوعی حس زدگی و نارضایتی از احزاب چپ گرا در کشورهای اروپایی ایجاد شود و در این فضا، راست گرایان موقعیت را مغتنم شمرده و کنشگری فعالی از خود نشان دادند و توانستند اقبال عمومی را به سمت خود جلب کنند.
مثلا در کشوری نظیر ایتالیا، پس از سالها، یک دولت راست گرا به نخست وزیری "جورجیو ملونی" سر کار آمده که بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند قدرت گیری این دولت ناشی از بی کفایتی دولتهای قبل از آن در مدیریت بحران پناهجویان و هم نارضایتی مردم ایتالیا از عملکرد دولت این کشور در بحبوحه پاندمی کرونا است. کشوری که در جریان اوج گیری بحران کرونا، از جمله کشورهای اروپایی بود که بیشترین آمارهای مرگ و میر را به ثبت رساند.
کشورهای اروپایی در سالهای اخیر، با رویهها و اقدامات منفی و افراطی رو به رو شدهاند و همین مساله سبب شده تا آنها جهت برخورد با این موضوع، به دامان احزاب راست و حتی بعضا راستهای افراطی پناه برند.
کشورهای اروپایی در مواجهه با افراطگرایی و تروریسم، باز هم راه حمایت از احزاب راستگرا را در پیش گرفته اند. احزابی که همانطور که پیشتر گفته شد، سیاستها و رویههای سختگیرانهای را لحاظ میکنند. ایجاد نوعی ذهنیتِ امنیتی در میان افکار عمومی اروپا نیز در گرایش آنها به سمت جریانهای راست گرا بیتاثیر نبوده است. چرا که این جریانها بیش از آنکه نگاه بینالمللی داشته باشند، معطوف به داخل مرزهای کشورهایشان هستند و اولویت را برای کشور خودشان در نظر میگیرند نه تمام کشورهای دنیا.
از این منظر، گرایش به احزاب راست گرا در اروپا تا حد زیادی ریشه در نوعی حس خودمحوری ملتهای اروپایی که در سالهای اخیر تحت تاثیر وقایع مختلف بین المللی نیز تشدید شده است.