فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
سالها دفترِ ما در گرو صَهبا بود
رونقِ میکده از درس و دعایِ ما بود
نیکیِ پیرِ مغان بین که چو ما بدمستان
هر چه کردیم به چشمِ کَرَمَش زیبا بود
دفترِ دانش ما جمله بشویید به مِی
که فلک دیدم و در قصدِ دلِ دانا بود
از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل
کاین کسی گفت که در علمِ نظر بینا بود
دل چو پرگار به هر سو دَوَرانی میکرد
و اندر آن دایره سرگشتهٔ پابرجا بود
مُطرب از دَردِ محبت عملی میپرداخت
که حکیمانِ جهان را مژه خون پالا بود
میشکفتم ز طرب زان که چو گُل بر لبِ جوی
بر سرم سایهٔ آن سروِ سَهی بالا بود
پیرِ گلرنگِ من اندر حقِ اَزْرَق پوشان
رخصتِ خُبث نداد ار نه حکایتها بود
قلبِ اندودهٔ حافظ بَرِ او خرج نشد
کاین مُعامِل به همه عیبِ نهان بینا بود
شرح لغت: صهبا: می/ آن: نمک و چاشینی؛ حالتی و کیفتی را گویند که در حسن میباشد و به تقریر در نمیآید و آن را جز با ذوق نمیتوان یافت/ سرو سهی بالا: سرو راست قامت
سالکان راه عشق پیوسته به واسطه چرخ گردون در بوته آزمایش قرار میگیرند و از درد عشق شکوه میکنند تا به واسطه نظری از دوست به شادمانی برسند.
امید است خداوند کریم گوشه چشمی به تو نظر کند. درد و غم خود را از افرادی که ادعای رفاقت میکنند مخفی کن. خداوند خود آن را درمان خواهد کرد. آگاه باش که در پس پرده علیه تو فتنه میکنند؛ روزی که پردهها کنار رود این افراد رسوا میشوند. از ریا و تزویر دوری کن.