مرد جوان در تحقیقات پلیسی گفت: در پارک بودم که پسر جوانی که حالت روحی خوبی نداشت به سمتم آمد و با تهدید ساعت مچی گرانقیمتم را دزدید و فرار کرد.
به گزارش ایران، بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران برای بررسی دستگیری عامل این زورگیری وارد عمل شدند و با بررسی فیلمهای دوربین مداربسته تصویر سارق جوان به دست آمد و کارآگاهان با اقدامات فنی و پلیسی موفق به شناسایی مخفیگاه این سارق جوان شدند.
در ادامه مأموران در عملیاتی غافلگیرانه متهم را دستگیر کردند. این سارق جوان ابتدا برای پنهان ماندن سوابقش مشخصات خود را به دروغ مطرح کرد، اما وقتی از وی انگشتنگاری شد مأموران پی بردند که حسن یکی از محکومان فراری است که به ۱۰ سال زندان محکوم شده است.
حسن که دیگر راهی جز اعتراف پیش روی خود نداشت به موبایل قاپیهایش اعتراف کرد و همدست خودش را نیز لو داد و کارآگاهان در گام بعدی تحقیقات قبل از اینکه همدست این سارق حرفهای فراری شود سامان ۱۹ ساله را در مخفیگاهش دستگیر کردند.
حسن که یکی از سارقان حرفهای است در همان ابتدا به ۳۰ زورگیری و موبایل قاپی در شرق تهران اعتراف کرد و در ادامه یک جوان افغان به نام رامین را که یک گوشی سرقتی به او فروخته بود لو داد و مأموران برای دستگیری مالخر گوشیهای سرقتی وارد عمل شدند و رامین را در مخفیگاهش دستگیر کردند.
رامین که با دیدن مأموران شوکه شده بود ادعا کرد که من فقط یک گوشی خریدم و آن را به یکی از همشهریهایم که در کار خرید گوشیهای سرقتی فعالیت دارد فروختم و در گام بعدی مأموران در یک قرار صوری خریدار گوشیهای سرقتی را در جنوب تهران دستگیر کردند و در بازرسی بدنی از متهم ۸ گوشی سرقتی و ۹ میلیون تومان پول نقد که از معامله گوشی سرقتی به دست آورده بود کشف کردند.
کارآگاهان در تحقیق از مالخر گوشیهای سرقتی پی بردند که این مرد گوشیهای سرقتی را با قیمتهای ارزان و برای اینکه ردی از خودش به جا نگذارد توسط رابطهایش از دزدان خریداری میکند و در ادامه با بستهبندی و جاسازی ماهرانه آنها را به افغانستان و عراق ارسال میکند.
حسن ۲۱ ساله که محکومیت ۱۰ سال زندان برای او در سرقتهای قبلیاش صادر شده میگوید بعد از شکست عشقی تصمیم به ازدواج گرفتم که دستگیر شدم.
سابقه داری؟
بله، ۳ بار بهخاطر درگیری و یکبار بهخاطر سرقت.
شنیدم برای سرقت به ۱۰ سال زندان محکوم شدی؟
بله، تحت تعقیب بودم.
اعتیاد داری؟
قرص روانگردان میخوردم.
چرا دزدی کردی؟
بهخاطر پول دزدی کردم.
فقط بهخاطر پول بود؟
نه، زمان سرقت روی قرص بودم و باور کنید اصلاً یادم نمیآید چطور سرقت کردم.
ساعت مرد جوان را چطور سرقت کردی؟
در پارک بودم و قرص مصرف کرده بودم و نمیدانم چه شد به سمتش رفتم و با تهدید از او سرقت کردم.
چطور با سامان (همکارت) آشنا شدی؟
در پارک با هم دوست شدیم و بچه محل بودیم.
چه نقشی در سرقتها داشتی؟
سامان پشت فرمان موتور بود و من سرقت را انجام میدادم و در همه سرقتها روی قرص بودم که شجاعت پیدا میکردم دست به دزدی بزنم.
ازدواج کردی؟
یکبار نامزد کردم که به هم خورد و داشتم به تازگی دوباره ازدواج میکردم که دستگیر شدم.
چرا نامزدیات به هم خورد؟
همدیگر را خیلی دوست داشتیم، اما بعد از اینکه نامزد کردیم فهمیدم او به یکـی دیگر علاقه دارد و خودم هم به یکی از دختران فامیل علاقه پیدا کرده بودم به همین خاطر به این نتیجه رسیدیم که نامزدیمان را به هم بزنیم و هر کدام دنبال زندگی خود برویم.
به عشق جدیدت رسیدی؟
بله، خواستگاری رفتیم و، چون فامیل است قرار بود خیلی زود ازدواج کنیم.
میدانستند سابقه داری؟
فقط میدانستند که سابقههایم برای درگیری بوده و از سرقت خبری نداشتند.
الان که دستگیر شدی، میدانند دزدی کردی؟
فکر نکنم، بهخاطر درگیری مرا گرفتند.
در پرونده قبلی به ۱۰ سال زندان محکوم شدی؟
توانستم رضایت بیشتر شاکیان پروندهام را بگیرم و از محکومیتم کم میشود.
این بار هم به زندانت اضافه میشود؛ اگر نامزدت بفهمد باید چند سال زندان باشی حاضر به ازدواج است؟
نمیدانم، ولی فکر کنم، چون دوستم دارد بهخاطر من صبر کند.
بیشتر دوران زندگی و جوانیات را باید پشت میلههای زندان باشی.
پشیمانم، اتفاق افتاده و کاری نمیتوانم انجام دهم و باید صبر کنم تا آزاد شوم.
آزاد شوی دوباره دزدی میکنی؟
نخیر، میخواهم زندگی آرامی داشته باشم و همان کار جوشکاری را انجام دهم.