شرور مخوف ورامینی و ۱۸ نوچهاش به خاطر عشق به یک زن، مردی را با شلیک گلوله کشتند و گوشش را بریدند! مردی که ثابت کرده بود قاتل اصلی نیست نمیدانست در کمتر از یک سال دوستان مقتول کمر به انتقام میبندند و برادرش را به رگبار خواهند بست.
به گزارش ایران، شامگاه ۲۹ تیر ماه سال ۹۸ صدای شلیک چندین تیر در یکی از میدانهای ورامین پیچید و درگیری خونین میان اوباش با کشته شدن جوانی به نام پیمان پایان یافت.
جسد پیمان که با شلیک ۲ گلوله و ضربههای متعدد قمه از پای درآمده و گوشش بریده شده بود به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به پیگیری ماجرا پرداخت.
در بررسیهای پلیسی مشخص شد در این درگیری مرگبار ۲ نفر از دوستان پیمان نیز زخمی شدهاند که همراه دوستانشان به بیمارستان منتقل شده بودند.
سیاوش و دانیال که در بیمارستان تحت درمان قرار گرفته بودند، خیلی زود شناسایی شدند و گفتند دوستشان پیمان در درگیری با یکی از اوباشهای ورامینی و نوچههایش که آن شب نقاب بهصورت داشتند، کشته شده است.
پلیس در ادامه تحقیقات زن جوانی را که با قربانی جنایت رابطه تلفنی داشت ردیابی و بازداشت کرد و با اظهارات زن جوان، تحقیقات پلیسی وارد مرحله تازهای شد.
زن جوان گفت: مدتی بود با پیمان در رابطه بودم، اما یکی از دوستان او که اوباشی به نام جواد بود به من ابراز علاقه کرد و میخواست با من بیشتر آشنا شود. من چند بار تلفنی با او صحبت کردم. آخرین بار به من گفت قصد دارد همراه دوستانش، پیمان را به میدان اصلی شهر بکشاند و او را با شلیک اسلحه کلاشنیکف بکشد.
با اظهارات زن جوان، جواد ۲۶ ساله ردیابی و بازداشت شد و به شلیک خونین با همدستی ۱۸ نوچهاش اعتراف کرد.
وی گفت: خانواده من و خانواده پیمان از سالها قبل بر سر یک زمین با هم اختلاف داشتند. اختلاف خانوادههایمان باعث شده بود من و پیمان چند بار در اینستاگرام با هم کل کل کنیم. آخرین بار وقتی پیمان در لایو اینستاگرام به من فحاشی کرد در خانه دوستم نقشه قتل او را کشیدم. من از نوچههایم خواستم تا برایم اسلحه کلاشنیکف تهیه کنند.
جواد که چندین سابقه کیفری در پروندهاش دارد، ادامه داد: ما میدانستیم آن شب پیمان قصد دارد به نمایشگاه خودروی دوستش برود. به همین خاطر شبانه به آنجا رفتیم. نوچههایم که همگی چاقو و قمه داشتند به پیمان و دوستانش حملهور شدند و من با اسلحه کلاشنیکف به آنها شلیک کردم. سپس دوستانم گوش او را بریدند و ماشین آنها را آتش زدند و ما فرار کردیم.
بهدنبال اعترافهای مرد شرور، ۱۸ متهم دیگر ردیابی و بازداشت شدند و به درگیری خونین اعتراف کردند.
اما جواد بعد از مدتی اعترافاتش را پس گرفت و منکر شلیک شبانه شد.
وی گفت: یکی از دوستانم به نام شهاب که ساکن ورامین است آن شب دست به شلیک زد. اما من به خاطر مرام و معرفتم قتل را گردن گرفتم.
این در حالی بود که دوربینهای مداربسته میدان شهر، صحنه شلیک مرگبار را ضبط کرده بود. با به دست آمدن همین فیلم پرونده جواد به اتهام محاربه به دادگاه انقلاب فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود.
پرونده قتل پیمان نیز برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. برای جواد به اتهام مباشرت در قتل و برای ۱۸ نوچهاش به اتهام معاونت در جنایت و کمک در فراری دادن وی کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران از خود دفاع کردند.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس جواد در جایگاه ویژه ایستاد. وی گفت: من به خاطر مرامم قتل را گردن گرفتم، اما حالا میخواهم حقیقت را بگویم. من آن شب کلاشنیکف در دست نداشتم و شهاب دست به شلیک زد.
در حالی که کمتر از یک سال از جنایت گذشته و تحقیقات دادگاه برای افشای حقیقت ادامه داشت در شامگاه ۱۲ خرداد ماه سال ۹۹ صدای شلیکهای پیاپی در خیابان رسالت ورامین پیچید و برادر جواد سوار بر پرشیای نقرهای مقابل خانه پدریاش هدف شلیک خونین قرار گرفت و در خون غلتید. وی بلافاصله از سوی پدرش به بیمارستان منتقل شد، اما به خاطر شدت خونریزی جان سپرد. پدر جواد به مأموران گفت: پسرم قبل از مرگش دو نفر از دوستانش به نامهای امید و وحید را بهعنوان عامل جنایت معرفی کرد. پسر دیگرم به نام جواد به اتهام قتل دوستش پیمان در زندان است و دوستان پیمان، امید و وحید نام دارند. شک ندارم آنها به تلافی خون دوستشان به پسرم شلیک کردهاند.
بدین ترتیب جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و امید و وحید که از دوستان صمیمی پیمان بودند، بازداشت شدند، اما ادعا کردند دستی در کشتن جاوید نداشتهاند.
امید همچنین مدعی شد ساعت ۲ نیمه شب که به جاوید شلیک شده وی مقابل در خانهشان در حال سیگار کشیدن بوده است که فیلم دوربین مداربسته خیابان نیز ادعای وی را تأیید کرد.
در حالی که تحقیقات پلیسی برای افشای راز دومین جنایت آغاز شده بود در فضای مجازی استوریهایی دست به دست میشد که نشان میداد عاملان این جنایت در تلافی خون پیمان دست به این قتل زدهاند و به این جنایت افتخار میکنند.
با افشای این ماجرا، پلیس که میدانست دوستان صمیمی پیمان در این جنایت کینهجویانه دست دارند چند نفر از آنها را بازداشت کرد. سرانجام یکی از آنها به نام پدرام لب به اعتراف گشود و به طراحی نقشه جنایت از سوی دوستانش اعتراف کرد.
وی گفت: میدانستیم عاملان قتل پیمان در زندان جنایت را گردن یکدیگر میاندازند تا از مجازات در امان باشند. به همین خاطر خودمان تصمیم گرفتیم برادر جواد را بکشیم تا خون پیمان پایمال نشود. من به همراه امید و وحید و مصطفی در باغ نشسته بودیم که چنین تصمیمی را گرفتیم. ما روی ماشین جاوید ردیاب نصب کردیم تا بدانیم کجا میرود. بدین ترتیب اسلحه کلاشنیکف تهیه کردیم و نیمه شب با تماس واتساَپ او را مقابل خانه پدریاش کشاندیم. سپس امید با کلاشنیکف به جاوید شلیک کرد. جاوید میخواست فرار کند که امید او و ماشینش را به رگبار بست. سپس بلافاصله وحید او را سوار پرشیا سفید کرد و مقابل خانهاش برد. امید در برابر دوربین مداربسته سیگار کشید تا پلیس مدرکی علیه وی پیدا نکند و بگوید در زمان وقوع جنایت مقابل خانهاش بوده است. سپس من و مصطفی ردیاب و اسلحه را به دامداریای در حاشیه ورامین بردیم و آنجا آتش زدیم.
به دنبال اظهارات پدرام، ۳ متهم دیگر بازداشت شدند و به قتل اعتراف کردند.
امید ۲۹ ساله گفت: من و دوستانم برای تلافی نقشه قتل برادر جواد را کشیدیم. وحید روی ماشین جاوید ردیاب نصب کرد تا بدانیم کی مقابل خانه پدریاش میرسد. وحید پلاک ماشینش را پوشاند و من صندلی شاگرد را خواباندم و روی آن پنهان شدم. بدین ترتیب وقتی جاوید رسید به سمت او شلیک کردم. باور کنید قصد قتل او را نداشتیم و فقط میخواستیم به پایش شلیک کنیم و او را بترسانیم. اما اسلحه گیر کرد. من در حال درست کردن آن بودم که چند تیر شلیک شد و به جاوید برخورد کرد. همان موقع وحید مرا مقابل خانهام رساند و پدرام و مصطفی آثار جرم را از بین بردند.
همچنین دو متهم دیگر نیز به همدستی در قتل کینهجویانه اعتراف کردند.
در حالی که تحقیقات بیشتر پلیس ادامه داشت جواد که در زندان بود، گفت:
بعد از کشته شدن پیمان، دوستان او به تلافی برادر بزرگ مرا با شلیک گلوله مقابل خانه پدریام در ورامین کشتند. من دروغ نمیگویم و قاتل پیمان نیستم. شهاب عامل قتل است.
ولی شهاب گفت: اتهام معاونت در قتل پیمان را قبول دارم، اما من به پیمان شلیک نکردم. همچنین از ۱۷ متهم دیگر پرونده تنها یک نفر از آنها شهاب را بهعنوان عامل شلیک به پیمان معرفی کرد.
بدین ترتیب فیلم دوربین مداربسته و جواد و شهاب به مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی منتقل شدند تا کارشناسان با تنپیمایی دو متهم بتوانند تشخیص دهند عامل شلیک خونین به پیمان کدام یک از این متهمان بوده است.
تحقیقات پلیس آگاهی در نتیجه تنپیمایی نشان میداد شهاب عامل شلیک خونین بوده است. به این ترتیب بار دیگر عاملان قتل پیمان در دو روز پیاپی در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم، درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: پرونده دیگری که طی آن یکی از دوستان قربانی، برادر متهم را کشته همچنان در حال رسیدگی است و در حال حاضر اولیای دم حاضر به گذشت نیستند.
سپس جواد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلاً به خاطر رفاقتی که با شهاب داشتم به شلیک اعتراف کردم. اما حالا میگویم من او را نکشتهام. ما بعد از درگیری سوار ماشین شدیم و شهاب گفت برای من سورپرایزی عجیب دارد. او گوش قربانی را که بریده بود از جیبش بیرون آورد و به ما نشان داد.
وی ادامه داد: شهاب برای اینکه نتیجه تنپیمایی را با خطا روبه رو کند در زندان معتاد شد. او به شدت لاغر شد و همین باعث شد در مرحله اول مرا قاتل معرفی کنند و در مرحله دوم کارشناسان شهاب را قاتل اصلی معرفی کردند.
سپس شهاب به دفاع از خود پرداخت. وی نیز انگشت اتهام را به سوی رفیقش نشانه رفت و او را عامل جنایت معرفی کرد. وی گفت: جواد انگیزه کافی را برای قتل داشته و او خودش به سمت پیمان شلیک کرده است.
در دومین روز پیاپی رسیدگی به این پرونده پیچیده، شاهدان یک به یک به تشریح آنچه دیده بودند، پرداختند.
چند نفر از آنها گفتند لحظه شلیک گلوله را ندیدهاند. اما دو نفر مدعی شدند شهاب دست به شلیک زده است.
سپس سایر متهمان به دفاع پرداختند و گفتند همگی در آن درگیری قمه در دست داشتهاند.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، شهاب را به قصاص و جواد را به خاطر معاونت در قتل به ۲۵ سال زندان محکوم کردند. سایر شرکتکنندگان در دعوا نیز به خاطر شرکت در دعوای منجر به قتل به زندان محکوم شدند.
با اعتراض متهمان دو پرونده به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور بار دیگر تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و حکمهای صادر شده در دو پرونده در شعبه نهم دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد تا دو پرونده جنایت کینهجویانه برای همیشه بسته شود.
در جلسه رسیدگی به پرونده قتل جاوید نیز که در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس امید به دفاع از خود پرداخت و گفت: باور کنید نمیخواستم جاوید را بکشم. اما اسلحه گیر کرده بود که یکباره چندین تیر از آن شلیک شد. وحید، پدرام و مصطفی نیز معاونت در قتل را گردن گرفتند.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به اینکه شواهد نشان میداد امید بعد از نخستین شلیک به جاوید وی را تعقیب کرده و حتی خودروی وی را به رگبار بسته است، ادعای وی مبنی بر عمدی نبودن قتل را نپذیرفتند و وی را به قصاص و به خاطر حمل سلاح غیرمجاز به ۵ سال زندان محکوم کردند.
وحید نیز به خاطر معاونت در جنایت از طریق تسهیل وقوع جرم و در اختیار گذاشتن خودرو برای متهم ردیف اول به ۲۵ سال زندان محکوم شد.
پدرام هم به ۱۰ سال زندان و مصطفی نیز به خاطر اخفای ادله جرم به یک سال زندان محکوم شد.