آفتاب نیوز نوشت: رضایی این روزها به سفرهای حاشیهای مانند سفر به نهاوند و البته توییت کردن مشغول است و نظرات او مثلاً در مورد یک فیلم یا پیام تبریک و تسلیت وی گاهاً منتشر میشود. وی در مقابل شایعهها، استعفا و حضور در انتخابات مجلس را فعلاً تکذیب کرده است، مبدع نظریه فدرالیسم اقتصادی با توجه بهعدم اقبال عمومی امکان رایآوری ندارد و از سوی دیگر، هیچ جریان سیاسی نیز علاقهمند به پذیرفتنش در جمع خود نیست. ظاهراً همین مسئله در تشدید انزوای رضایی در دولت موثر بوده است.
در گفتگوی ویژه خبری بیستم تیر ماه ۱۳۹۴ سردار محسن رضایی در حال تبیین برنامههای اقتصادی خود بود، او پیشنهاد داد که اگر ۱۰۰۰ آمریکایی گروگان گرفته شوند، میتوان چندین میلیارد دلار درآمد کسب کرد. این سخنان از سوی شخصی ارائه شد که سالها در صدر مدیریت کلان کشور قرار داشت و هنوز نیز جزء تصمیم گیران برای سرنوشت کشور است.
رضایی در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶ در برنامه تلویزیونی نگاه یک گفت: «آمریکاییها میخواهند از طریق دمکراسی در ایران نفوذ کنند، به همین خاطر در انتخابات اخیر، در خارج کشور همه برای رای دادن صف میکشند و حتی فرح پهلوی هم رای میدهد».
وقتی مجری تلویزیون، «جعلی» بودن این موضوع را یادآوری کرد، رضایی همچنان با تکرار نظر خود از شرکت پهلوی در دوره بعدی انتخابات یاد کرد و تلویحاً معتقد بود که فرح به حسن روحانی رای داده است، چهره جدی او هنگام اصرار بر این مسئله و صورت بهت زده مجری برنامه تا روزها نقل محافل کشور بود.
چنین اظهارات شاذی، اما نمیتواند جایگاه شما را در جبهه اصولگرایی را تضعیف کند، چه بسا که همچون نمونههای مانند عبدالملکی و جبرائیلی بر قدر و منزلت شما نیز اضافه مینمایید.
وی همچنین در برنامه پایش یک طرح ۳۰ میلیارد دلاری به نام انتظار ارائه نمود! در این طرح ۵۰۰۰ مدیر جهادی در ۳۱۳ نقطه از هزار شهر (چرا ۳۱۳ نقطه!) در ایران و ۱۱۰ بنگاه کارآفرین و ۳۳ دانشگاه حضور داشتند تا یک اقتصاد ۳۰ میلیارد دلاری خلق کنند. وی هرگز در مورد اسامی این بنگاهها و مدیران جهادی و جزئیات نحوه خلق ثروت در این طرحها توضیح چندانی ارائه نکرد.
سردار همچنین رکوردار حضور در انتخابات است و با شعارهای مانند دولت عشق قریب ۴ دوره در انتخاباتهای مختلف شرکت کرد. وی در انتخابات ۱۴۰۰ با وجود آنکه مدعی شد در صورت نامزدی سید ابراهیم رئیسی از انتخابات کنار میرود، اما در نهایت به عنوان نامزد پوششی وی عمل کرد. دیگر نامزدهای پوششی مانند قاضی زاده هاشمی و زاکانی دستمزد این خدمت را به نیکی دریافت کردند.
زاکانی شهردار تهران شد که بودجه آن بیش از جمع بودجه ۹ وزارتخانه است. قاضیزاده هاشمی نیز صندلی مدیریت بنیاد شهید و سازمان اقتصادی قدرتمند آن را در اختیار گرفت. در این بین به نظر میرسد تنها کسی که در حد انتظاراتش پاداش نگرفت، دکتر محسن رضایی است، وی به معاونت اقتصادی ریاست جمهوری منصوب شد.
پیش از او افرادی، چون نوربخش و نهاوندیان این سمت را در اختیار داشتند، به دلیل مشخص نبودن چارت وظایف و شناور بودن وظایف این معاونت، قدرت آن تا حد زیادی به نحوه رابطه معاون و رئیس مربوط است، به دلیل ارتباط نهاوندیان و رئیس جمهور پیشین، او موفق شد تا از طریق این نهاد برخی طرحهای اقتصادی را به پیش ببرد.
بر اساس گفته فعالان اصولگرای نزدیک به محافل سیاسی و دولت و دیگر شواهد، این معاونت، اما در دولت تازه تا حد زیادی به نهادی تشریفاتی بدل شده است.
عدم حضور معاون اقتصادی در سخنرانیها و جلسات مهم و به حاشیه راندن وی با حضور مدیر پر نفوذی مانند مخبر، از چشم صاحبنظران نیز پنهان نمانده است. عدم حضور او در برنامههایی مانند رونمایی از برنامه هفتم توسعه، برنامه اعلام مواضع دولت در سال مهار تورم و رشد تولید و دهها رویداد اقتصادی دیگر مشهود است. علاوه بر این دولت، سید احسان خاندوزی وزیر اقتصاد را به عنوان سخنگوی اقتصادی خود برگزید، پستی که سنتاً باید در اختیار معاون اقتصادی قرار بگیرد تا مواضع اقتصادی همه وزارتخانهها را اعلام نمایید.
رضایی این روزها به سفرهای حاشیهای مانند سفر به نهاوند و البته توییت کردن مشغول است و نظرات او مثلاً در مورد یک فیلم یا پیام تبریک و تسلیت وی گاهاً منتشر میشود. وی در مقابل شایعهها، استعفا و حضور در انتخابات مجلس را فعلاً تکذیب کرده است، مبدع نظریه فدرالیسم اقتصادی با توجه بهعدم اقبال عمومی امکان رایآوری ندارد و از سوی دیگر، هیچ جریان سیاسی نیز علاقهمند به پذیرفتناش در جمع خود نیست. ظاهراً همین مسئله در تشدید انزوای رضایی در دولت موثر بوده است.