فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دوش دیدم که ملایک درِ میخانه زدند
گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند
ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت
با منِ راه نشین بادهٔ مستانه زدند
آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند
جنگِ هفتاد و دو ملت همه را عُذر بِنِه.
چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند
شُکرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغرِ شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعلهٔ او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نَگُشاد از رخِ اندیشه نقاب
تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند
شرح لغت: ملایک: جمع ملک به معنی فرشتگان/ ستر: پرده در این جا به جای صفت است یعنی مستور و پنهان
عشق امانتی الهی است که در ابتدای وجود در نزد انسانها نهادینه شده و با گل وجود آدم آمیخته شده تا هر سالک به واسطه وجود در راه دوست گام بردارد و به وصال او دست یابد.
از خداوند طلب پاداش نکن که او ارحم الراحمین است و هیچ عملی را بی پاسخ نمیگذارد. در زندگی فردی وفادار و قانع، به دور از معصیت و ریا باش و همواره بر عهد و پیمان خود استوار بمان تا در کارهایت موفق شوی.