روزنامه جوان نوشت:
وقتی قاضی عصمتالله جابری زمان اجرای حکم اعدام شهلا را اعلام کرد آخرین تلاشها برای نجات جنجالیترین زن زندانی ایران آغاز شد.
قاضی جابری آن روز به نکتهای اشاره کرد که نگاههای بسیاری را متوجه خود کرد. بیان این جمله که شهلا برای جلب رضایت اولیای دم هیچ تلاشی نکرد.
شهلا زمانی تمام تلاش خود را به کار گرفت که پای چوبهدار ایستاد و آن زمان برای عذرخواهی دیر شده بود. در این باره با عصمتالله جابری قاضی اجرای حکم گفتوگو کردهایم که در پی میآید:
آقای جابری شما سالهاست که قاضی اجرای احکام دادسرای جنایی مرکز هستید و قبل از اجرای هر حکم قصاص به اتفاق سرپرست دادسرا و اولیای دم و خانواده متهمان جلسه صلح و سازش برگزار میکنید با این وصف بفرمایید رعایت چه نکاتی در گذشت متهمان تأثیرگذار است؟
باید کسانی که قصد جلب رضایت از خانواده اولیای دم را دارند تلاش کنند که خانواده مقتول را رنجیده خاطر نکنند. یعنی با رفتار و گفتارشان کاری نکنند که تبعات منفی برایشان به همراه داشته باشد و بعدها نتوانند رضایت بگیرند.
به هر حال اولیای دم عزیز خودشان را از دست دادهاند و حرفهایی که به آنها گفته میشود از ذهنشان خارج نمیشود. به طور نمونه در همین پرونده قتل لاله سحرخیزان بارها دیدیم که مادر وی به متهم پرونده میگفت:« تو به دخترم توهین کردی و مرا وقتی که داشتم پیش قاضی پرونده از او به خاطر خواندن نماز و روزه گرفتنش تعریف میکردم دروغگو خطاب کرد، چگونه میتوانم به تو رضایت بدهم».
بنابراین لازم است چه متهم و چه خانواده و وکلای آنها حرمت مقتول و خانوادهشان را حفظ کنند و از بیان اینکه مثلاً ما دو تا وکیل گرفتیم و... خودداری کنند. به جای این حرفها بهتر است خودشان را شریک غم خانواده مرحوم بخوانند و بگویند تسلیم رأی و امر دادگاه هستند. البته تلاششان را از لحاظ قانونی و اثبات بیگناهیشان بکنند.
برای جلب رضایت اولیای دم بهترین اشخاصی که میتوانند نزد اولیای دم بروند چه کسانی هستند؟
وقتی حکم قصاص متهم از سوی دادگاه صادر شد افرادی برای مراجعه به نزد اولیای دم جهت گرفتن رضایت انتخاب شوند که از جنس خود خانواده مقتول باشند.
مثلاً کسی که ورزشکار است از ورزشکاران نامی کمک بگیرد تا با خواهش آنها دل اولیای دم به رحم بیاید و رضایت بدهد و یا کسی که مذهبی است از اشخاص مذهبی نزدش فرستاه شود تا هدف مورد نظر حاصل شود ولی اگر مثلاً نزدیک خانواده آسیبپذیر اجتماعی اشخاصی سیاسی برای گرفتن رضایت مراجعه کنند، معمولاً نه تنها رضایتی حاصل نخواهد شد بلکه آنان ممکن است مورد تمسخر هم قرار گیرند.
بعضی از خانوادههای مقتولان وقتی راضی به عفو متهم به قتل در قبال دریافت دیه میشوند بیشتر از میزانی که قانون پیشبینی کرده تقاضای پول از متهم یا خانوادهاش میکنند به نظر شما در این شرایط بهترین نوع چانهزنی جهت کسب نتیجه مطلوب کدام است؟
براساس تجربهای که کسب کردهام، به نظرم هر مبلغی که به خانواده متهم در مرحله نخست پیشنهاد شد آنها بپذیرند و چانهزنی جهت کاهش مبلغ درخواست را به جلسات بعدی و در یک شرایط مناسبتر موکول کنند.
معمولاً بعضی از خانوادهها جهت کسب رضایت اولیای دم جمله معروف «اتفاق افتاده و دیگر نمیشود کاری کرد» را استفاده میکنند این جملات آیا کمکی به آنها میکند یا خیر؟
نه، این حرف برای بسیاری از فحش هم بدتر است چون احساسات اولیای دم را بیشتر جریحهدار میکند تا دلشان را به رحم آورد. با اینحال خیلیها از این اشتباهات میکنند.
پرونده شهلا جاهد و برخی دیگر از پروندههای جنجالی تا رسیدن به سرانجام و اجرای حکم زمان زیادی را صرف کردند با این حال ما شاهد آن بودیم رضایت و اعلام گذشتی از سوی اولیای دم مقتولان انجام نگرفت در نتیجه این سؤال مطرح میشود که برای رسیدگی به پروندههای قتل چه مدت زمان مناسب است؟
پرونده شهلا استثنا بود. پروندهای که متهم آن بیش از حد به افکار عمومی و قدرت مطبوعات و رسانهها اعتقادداشت. وی بر این باور بود اینها میتوانند حق را باطل و باطل را حق جلوه دهند.
به طوری که شهلا تا دقایقی قبل از اجرای حکم ادعا میکرد پروندهاش ابهام دارد و حرفهایی برای گفتن دارد اما در آخرین لحظات پشیمان شد و با رد وجود هر ابهامی در پروندهاش تقاضای عفو و بخشش از اولیای دم کرد ولی دیگر خیلی دیر شده بود و طنابدار به گردنش افتاده بود.
یعنی شهلا صراحتاً تقاضای عفو و حلالیت کرد؟
بله، گفته بود مرا حلال کنید. ولی مادر مرحوم لاله سحرخیزان در جوابش گفت: «به خاطر کدام عملت حلالت کنم، توهینی که به دخترم کردی و مثل جن توی زندگیاش بودی و وسایل منزلش را جابه جا میکردی حلالت کنم یا به خاطر ریختن خونش به ناحق تو را حلال کنم یا به دهن کجی که به من و خانوادهام در مطبوعات و رسانهها کردی حلالت کنم».
ولی در مورد پروندههای عادی بهتر است سیر طبیعیاش طی شود یعنی در پروندهای که قاتل و مقتول افراد عادی هستند یا جنجالی نسبت به آنها به راه نمیافتد، یک تا یک و نیم سال طول میکشد تا به سرانجام برسد و حکم صادره جهت اجرا به دایره اجرای احکام دادسرای جنایی تهران بیاید و سه تا چهار ماه هم برای جلب رضایت اولیای دم تلاش میکنیم. نهایتاً اگر اولیای دم خواستار قصاص متهم باشند حکم اجرا میشود.
این دو سال زمان کافی برای اعلام گذشت اولیای دم از متهم به قتل است؟
بله،این یک زمان طبیعی و کافی است. معمولاً اولیای دم اگر بخواهند متهمی را مورد عفو قرار دهند ظرف این مدت این کار را میکنند.
در پروندههایی که افکار عمومی قانع نشود مثلاً متهم قاتل است یا نیست چه پیامدهایی برای دستگاه قضایی به همراه خواهد داشت؟
همین اشتباه را مرحوم شهلا جاهد کرد. افکار عمومی از ریز پرونده آگاه نیست. آن چیزی که واقعیت دارد توسط قضات نخبه در دادگاه کیفری و دیوان عالی کشور کشف و اعلام رأی میشود.
این در حالی است که افکار عمومی فقط در جریان کلیات پرونده قرار میگیرند. ما اگر بخواهیم مسائل و نکات ریز پرونده را گزارش بدهیم نه تنها هرگز نمیتوانیم در هیچ پروندهای به صلح و سازش برسیم بلکه با این کار اخلاق را لگدمال خواهیم کرد، قبح بعضی از اعمال شکسته میشود و حیثیت بعضی از افراد میرود.
مثلاً در همین پرونده شهلا اگر مسائلی را که او در خصوص بعضی از بازیکنان فوتبال میگفت چه اتفاقی میافتاد. واقعیت را بگویم اگر ریز پرونده شهلا را انتشار میدادیم ملت به ما خرده میگرفتند که چرا این همه از بیتالمال خرج او کردید.
قاضی، امین جان، مال و ناموس مردم است، نمیتواند تحت تأثیر افکار عمومی بعضی مسائل را انتشار بدهد. چون شهلا فردا از یاد میرود ولی اخلاق جامعه باید سالم بماند.