مرتضی الویری در سال ۱۳۴۶ برای تحصیل در رشته مهندسی برق وارد دانشگاه صنعتی شریف کنونی شد و به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست سپس مؤسس و عضو شاخص گروه فلاح شد که به مبارزه سیاسی علیه حکومت پهلوی میپرداخت. پس از انقلاب اسلامی این گروه به همراه ۶ گروه دیگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند و الویری به نمایندگی از گروه فلاح در شورای مرکزی این سازمان عضویت داشت.
وی نماینده سه دوره اول مجلس شورای اسلامی در دوران حیات حضرت امام(س)، رییس سازمان مناطق آزاد تجاری، شهردار تهران و سفیر ایران در اسپانیا بودهاست.با وی به مناسبت روز مجلس گفتگویی انجام داده ایم که با هم می خوانیم :
با پیروزی انقلاب اسلامی اولین بحثی که درگرفت بحث بر سر ساختار نظام جدید انقلابی بود که با اصرار حضرت امام (س)، شکل فعلی بر مبنای جمهوریت و رای مردم شکل گرفت؛ علت اصرار امام بر این شیوه حکومت چه بود؟
در آغاز انقلاب اسلامی بسیاری از انقلابیون که در جریان مبارزات اسلامی بودند ذهن شان تشکیل حکومت اسلامی بود. حکومت اسلامی هم به این ترتیب که ما فکر می کردیم کسی که رهبری سیستم و نظام اسلامی را بر عهده می گیرد حتماً با شرایط کاملاً آزادی به رهبری و زعامت می رسد و بنابراین مورد نظارت دائمی مردم است. اما شیوه ای که از سوی حضرت امام مطرح شد سعی داشت که نظارت مردمی را در قدم اول نهادینه کند؛ به عبارت دیگر تشکیل جمهوری اسلامی و وجود عنصر جمهوریت در داخل آن این تفکر را در همان قدم اول به ذهن متبادر می کند که این نظام ولو اینکه عنوان اش اسلامی است ولی اگر جمهوریت وتکیه به رای مردم را در بطن خود نداشته باشد فاقد مشروعیت است.
با توجه به موافقتی که جضرت امام با پیش نویس اولیه قانون اساسی کردند چنین بر می آید که امام سیستم حکومتی را یک مقوله عرفی می دانستند که متناسب با شرایط تغییر می کند ، اما این مقوله عرفی باید دو ویژگی داشته باشد. یکی اینکه بر آمده از آراء مردم باشد و دیگر اینکه با ارزش های اسلامی سازکار باشد.
در همین ساختار سیاسی موجود، حضرت امام (س) به طور خاص برای مجلس جایگاه ویژه ای قائل هستند و آن را در راس امور قلمداد می کنند در حالی که چنین تعبیری درباره سایر نهادهای نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد، نظرتان را در این رابطه بفرمایید و اینکه آیا قانون اساسی نیز همین جایگاه را برای مجلس شورای اسلامی قائل است؟
حضرت امام (س)در مقاطع مختلفی جایگاه مجلس را مورد تاکید ویژه قرار دادند .مورد شاخص آن همان جمله کوتاه و ماندگار ایشان است که " مجلس در راس امور است " می شود گفت ساده ترین، کوتاه ترین و گویاترین جمله ای است که می توان جایگاه مجلس را به وسیله آن تعریف کرد؛ ولی از آن گذشته تصمیمات کلیدی که امام به مجلس ارجاع می دادند نشانگر این است که چقدر برای مجلس ارزش قائل بودند و جایگاه آن را برجسته می دیدند،؛ به عنوان نمونه اختلافاتی که مجلس اول با آقای بنی صدر به عنوان رئیس جمهور پیدا کرد در تمام آن موارد، حل اختلاف ها به نحوی صورت می گرفت که جایگاه مجلس همیشه تثبیت شده بود و به عبارت دیگر امام به نحوی موضع گیری می کردند که در نهایت ملاک تصمیم گیری را مجلس قرار بدهند. موضوع دیگر مسئله سرنوشت گروگان گیری در سفارت آمریکا بود. موقعی که بحث گروگان ها ادامه پیدا کرد و بعد مجلس تشکیل شد با این که در مراحل اولیه حضرت امام خودشان از گروگان گیری حمایت کردند و بعد حتی سران بعضی کشورهای اسلامی و کشیشی که برای وساطت آمده بود امام در آن زمینه ها موضع قاطع خودشان را داشتند ولی به محض این که مجلس تشکیل شد بلافاصله تصمیم گیری در مورد گروگان ها را به مجلس واگذار کردند . به عبارت دیگر یک مقوله ای که عملاً خود حضرت امام در آن ورود پیدا کرده بودند و مربوط به خودشان بود بعد از این که مجلس تشکیل شد به مجلس واگذار کردند.
از این موارد خیلی زیاد می توان مثال زد که حضرت امام حتی وقتی که مجلس مقابل نظر ایشان بود به نظر مجلس و نمایندگان مجلس احترام می گذاشتند و اجازه تضعیف مجلس را نمی داد.؛ در مورد رای اعتماد مجلس به دور دوم نخست وزیری آقای میر حسین موسوی می توان این مورد را مشاهده کرد. در مجلس دوم موقعی که حضرت آیت الله خامنه ای مجدداً برای ریاست جمهوری انتخاب شدند تصمیم نداشتند که میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر معرفی کنند اما امام تغییر و جابجایی میرحسین موسوی را به صلاح نمی دانستند و این را به کرات با کسانی که ملاقات داشتند در میان می گذاشتند . نهایتاً این پیغام حتی به صورت رسمی هم به مجلس داده شد که نظر امام این است؛ در آن مقطع 99 نفر از نمایندگان مجلس بر خلاف نظر امام به میر حسین موسوی رای منفی دادند . ما به عنوان افرادی که طرفدار حضرت امام بودیم این کار نمایندگان را یک کار خلاف نظر رهبری و مغایر با شاخصه های جمهوری اسلامی تعبیر می کردیم .
اما در ملاقاتی که با حضرت امام صورت گرفت امام عمل 99 نفر را که برخلاف نظر او رای داده بودند برمبنای تشخصی افراد بر شمردند و ذکر کردند که اینها به وظیفه قانونی شان عمل کرده اند. این رویداد می تواند یک شاخص مهمی برای ما باشد که حتی در مواردی که امام نظر دیگری داشتند وقتی که نمایندگان مغایر آن نظر عمل می کنند این نظر را مورد تمجید و تحسین قرار می دهد.
امام در این مورد به هیچ وجه نگفت که من حکم می کنم گفت نظرم این است و به عبارت دیگر با این موضع گیری امام قصد داشتند بگویند که نمایندگان مجلس باید به تکلیف قانونی خودشان عمل بکنند و نظر من خمینی هرگز نمی تواند نافی دیدگاه ها و نظرات کارشناسی نمایندگان مجلس باشد.
از نظر تحلیلی و منطقی هم حساب بکنید همین طور است وقتی یک نماینده ای رای می آورد به هیچ وجه مجاز نیست که عقل و اندیشه وفکر و نظر خودش را تعطیل بکند به دلیل این که یک فرد دیگری ولو این که آن فرد حضرت امام خمینی باشد نظر دیگری دارد! و نکته بسیار مهم این است که امام این را برای آیندگان در لفافه هم باقی نگذاشت با این که در بین نمایندگان دودستگی شده بود و آن 99 نفر به عنوان ضد ولایت فقیه تلقی می شدند به طور صریح و روشن عمل آنها را مردود ندانستند.
نتیجه ای که من می خواهم بگیرم این است که اولاً از نظر امام خمینی مجلس جایگاه والایی دارد و از نظر قانون اساسی نیز این مطلب در اصول مختلف آن دیده می شود. به موجب قانون اساسی مجلس می تواند رئیس جمهور را که با رای مردم انتخاب شده است از کار برکنار بکند و رای عدم کفایت سیاسی بدهد؛ مجلس می تواند کابینه و اعضای هیئت وزرا را روی کار بیاورد و یا آن ها را استیضاح و برکنار کند؛ مجلس جایگاه قانونگذاری دارد و می تواند تمام تصمیمات کلیدی را بگیرد؛ مجلس حق تحقیق و تفحص درکلیه امور کشور را دارد؛ مجلس به موجب اصل 90 قانون اساسی مرجع رسیدگی به شکایت ها ی از سه قوه هست بنابراین فی الواقع قانون اساسی ما یک قانون اساسی پارلمانتاریستی و مبتنی و متکی بر پارلمان است.
اگر چه خود قانون اساسی که مکتوب و روشن و بدون ابهام است همیشه ملاک اصلی است اما علاوه بر آن شیوه و نوع فعالیت و حرکت امام هم دقیقاً بیانگر این است که ایشان شأن و منزلت مجلس را مد نظر داشته و براین باور بوده که حتی اگر نظری بیان بکنند به هیچ وجه مجلس موظف نیست که حتما به آن نظر تمکین بکند.
یکی دیگر از فرمایشات امام در رابطه با مجلس این است که می فرمایند عدم تبعیت از مجلس و قانون موجب دیکتاتوری می شود. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
ببینید دیکتاتوری و انحصار گرایی دقیقا از جایی ناشی می شود که یک فرد بخواهد تمامی قدرت را در دست بگیرد واجازه ظهور افکار دیگر را ندهد. این حرکت در یک یا چند نفر معدود امکان حدوث و وجود جدی پیدا می کند اما این که یک مرتبه در یک جمع گسترده 300 نفره که با رای مردم هم انتخاب می شوند خوی دیکتاتوری تجلی پیدا کند بسیار ضعیف است.
این جمع احساس می کنند که دوره بعد باید دوباره از مردم رای بگیرند بنابراین نمی توانند خلق و خوی دیکتاتوری در پیش بگیرند دائما با مردم سروکار دارند بنابراین می بایستی خواسته های مردم را مد نظر داشته باشند. اما این اتفاق برای یک فرد می تواند محتمل باشد بنابراین وقتی که امام روی مجلس تکیه می کنند فی الواقع بهترین راه مقابله با انحصار گرایی و دیکتاتوری هست.
چگونه مجلس و چگونه نماینده ای می تواند این جایگاه را که در راس امور باشد کسب کند و شایسته جایگاهی که قانون اساسی و حضرت امام مد نظر داشتند باشد؟
اولین شاخص برای این که مجلس بتواند کار خودش را انجام بدهد و در این جایگاه قرار بگیرد این است که نمایندگانش در یک انتخابات آزاد انتخاب شوند. وجود هر گونه محدودیتی به وسیله هر مرجعی می تواند ناقض آن آزاد اندیشی و استقلال مجلس باشد .
برای این که اگر شاخص های محدود کننده ای از بیرون دیکته شود خود به خود نماینده مراقب این است که مبادا از این شاخصه ها عدول بکند و دوره بعد حذف شود . درحالی که اگراین شاخص ها باز باشند و نماینده فقط منافع ملی و رضایت مردم را مد نظر داشته باشد در بیان نظرات خود شجاع و جسور خواهد بود.
مطلب دوم داشتن بصیرت و آگاهی از طرف نمایندگان است. خدشه و ضربه پذیری به جایگاه مجلس زمانی شکل می گیرد که نمایندگان به علت فقدان و کمبود آگاهی نسبت به وضعیت موجود نتوانند موضوع را درست بشناسند و دچار اشتباه بشوند که خود به خود می تواند جایگاه مجلس را تنزل بدهد.
یکی از دلایلی که من بارها ذکر کرده ام مجلس اول بهترین و قویترین مجلس دوران جمهوری اسلامی بود این است که اولاً نمایندگان مجلس اول از هیچ فیلتری عبور نکردند و در آزادانه ترین شرایط انتخاب شدند. این قدر این آزادی گسترش داشت که حتی حزب توده و مجاهدین خلق و نظایراینها هم آمدند و نامزد معرفی کردند البته مردم به آنها رای ندادند ولی این آزادی برای آنها وجود داشت که بتوانند وارد انتخابات بشوند و ضمناً کسانی توانستند خودشان را بدون هیچگونه محدودیت عرضه کنند که در کوره گدازان انقلاب حضور داشتند و مردم آنها را می شناختند.
من فراموش نمی کنم یکی ازنمایندگان مجلس اول میزان زندان هایی را که نمایندگان دوره اول مجلس شورای اسلامی رفته بودند را جمع کرده بود این عدد به سیصد سال رسیده بود یعنی فی الواقع مجلس اول سیصد سال زندان رفته بود و حاضر شده بود برای این انقلاب آزادی خودش را از دست بدهد وآزادی را برای مردم به ارمغان بیاورد.
ما چهره های تخصصی بالا در مجلس اول داشتیم و بدون هیچگونه حب و بغضی در مجلس فعالیت داشتند، شاید شما تعجب بکنید با این که مجلس اول یک مجلس کاملا ارزشی بود و نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی در آن حضور داشتند رئیس کمیسیون بهداری مجلس آقای دکتر بیت اوشانا بود که نماینده اقلیت آشوری در مجلس بودند ولی به دلیل تخصص و جهات دیگر پزشکان مسلمان و با سابقه مجلس قبول کرده بودند که او رئیس کمیسیون باشد یعنی تا این میزان آزادی در مجلس حاکم بود. خود به خود یک چنین مجلسی توانست کارنامه بالا و قابل قبولی را از خود باقی بگذارد.
یکی دیگراز توصیفات حضرت امام در رابطه با مجلس این است که مجلس را عصاره فضایل ملت قلمداد می کنند که بسیار گویا و کلیدی است حال سئوال این است که چگونه مجلس می تواند عصاره فضایل ملت باشد و چه شرایطی برای این امر ضروری است؟
اگر در عمل یک انتخابات آزاد برگزار شود مردم طبیعتا می آیند و بهترین ها را انتخاب می کنند چون می خواهند وکیل انتخاب کنند یعنی مردم در جایگاه موکل می خواهند کسی را انتخاب کنند که این فرد بتواند از حقوق آن ها دفاع بکند وبرای آنها قانون تصویب بکند و از طرف مردم برقراردادهای بین المللی نظار ت بکند بنابراین خود به خود مردم تلاش می کنند زبده ترین و سالم ترین و قویترین افراد را به عنوان وکیل برگزینند؛ همان طور که هر فردی در زندگی شخصی اش نیز همین کار را می کند .
ما اگر بخواهیم در یک پرونده حقوقی وکیل داشته باشیم سعی می کنیم مناسبترین فرد را انتخاب کنیم. لذا وقتی امام می فرماید که مجلس عصاره فضایل ملت است یعنی ملت سالم ترین و قویترین را بر می گزینند.
مطلب دیگری که در جمله حضرت امام وجود دارد این است که امام به تشخیص مردم اعتماد و اعتقاد دارند . برخلاف برخی که تصور می کنند مردم نمی فهمند و صغیر و حقیر هستند و این صغیرها را بایستی کسی سرپرستی کند.
نگرش این که ما به وسیله یک نهاد دیگری افرادی را الک بکنیم و بعد به مردم بگوییم که حالا شما بیایید به اینها رای بدهید نقض همین عبارت "مجلس عصاره فضایل ملت است" می باشد، چون اگر واقعا مجلس بتواند این جایگاه را داشته باشد یعنی مردم می توانند چنین کاری را بکنند و این انتخاب درست را انجام دهند.
علت عشق و علاقه ای که مردم به حضرت امام داشتند این است که خود مردم می فهمیدند و می دانستند که امام برای آنها چه جایگاهی را قائل است .البته ممکن است مردم در جایی هم دچار اشتباه شوند و در یک گستره کشوری در یک شهری هم یک فردی با فریبکاری ودغل بازی بتواند وارد مجلس شود اما این شمولیت نخواهد داشت.
یعنی از نظر حساب احتمالات هم اگر شما در نظر بگیرید احتمال این که یک مرتبه یک کشور 70 میلیونی همه شان دچار اشتباه شوند و همه نمایندگان ناسالمی را بفرستند صفر است .
ولی ممکن است از مجموع نمایندگانی که انتخاب می کنند 5 نفر هم آدم ناسالمی در بیایید ولی ضرر این به مراتب کمتر است که ما بخواهیم این آزادی را از مردم سلب کنیم چون اگر مردم احساس کنند که خودشان قدرت انتخاب کامل ندارند اولاً انگیره آنها برای شرکت در انتخابات کاهش پیدا می کند ثانیا دقت و تعهد خودشان را هم برای گزینش بهترین از دست می دهند یعنی احساس می کنند که می بایست یک کار فرمالیته ای را برای رفع تکلیف انجام دهند.
به عنوان سئوال آخر بفرمایید چنانچه بخواهید یک جمع بندی از دوران حضرت امام و نوع سلوک و منش ایشان داشته باشید این جمع بندی چه خواهد بود؟
برای قضاوت درباره ایام انقلاب و آن شرایط بایستی به همان شرایط برگردیم و در همان فضا صحبت بکنیم. در سال های اول پیروزی انقلاب یک فضای افراطی در میان انقلابیون وجود داشت که حضرت امام تلاش داشتتند که این فضای افراطی و تند را آرام بکند. بعد از انقلاب هم ما مشابه این موارد را داشتیم و می خواهم بگویم خود امام خمینی از ناحیه افرادی مثل من تحت فشار قرار می گرفت برای اینکه حرکت های تندتر و حادتری را انجام بدهد.
به عنوان مثال در جریان گروگان گیری در داخل مجلس اول تلقی ما این بود که مسئله گروگان ها را نبایست به این سادگی ها حل بکنیم باید اینها را بیشتر نگه داریم تا بتوانیم امتیاز بگیریم و به آمریکا فشار بیاوریم و حتی جمعی از نمایندگان مجلس از جمله خود من موقعی که بحث گروگان ها و شرایط حل و فصل این موضوع مطرح بود جلسه مجلس را ترک کردیم .
الآن وقتی که مراجعه می کنم به آن موقع می بینم که صادقانه این کار را انجام می دادم ولی به دلیل نا آگاهی و نداشتن اطلاعات جامع تصور من این بود که باید اینگونه باشد، در مورد جنگ هم همین طور. این روزها می بینیم که خیلی ها انتقاد می کنند که چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر ادامه پیدا کرد .
این در حالی هست که بسیاری از همین افراد کسانی بودند که در موقعی که قطعنامه می خواست پذیرفته شود پذیرش قطعنامه را یک حرکت حقارت بار می دانستند و فکر می کردند جنگ بایدادامه پیدا کند؛ به عبارت دیگر واقعیت های انقلاب را باید در همان حال و هوا و در همان فضا جستجو و بررسی کرد.
شما بعضی مواقع در شرایطی قرار می گیرید و آن چنان فضا تند و حاد می شود که نمی توانید تصمیم منطقی و مناسبی بگیرید . در حالی که وقتی از بیرون نگاه می کنید می بینید تصمیم دیگری زیبنده است.
شاید اگر ما و بسیاری از انقلابیون تجربیات بیشتری می داشتیم و این انقلاب یک انقلاب یگانه وتنهایی نمی بود بسیاری از کارها را به نحو دیگری انجام می دادیم ولی همان طور که اشاره کردم وقتی مراجعه می کنیم به آن دوران می بینیم امام خمینی با یک مجموعه ای از انقلابیون تند و تیز مواجه بود که می خواستند کلیه هنجارها را بشکنند و تمام ساختارهای موجود را فرو بریزند ، اما افرادی که مجربتر بودند و تجربه بیشتری داشتند این آهنگ را برنمی تابیدند و مناسب نمی دانستند. امام دراین کوران وتنوع دیدگاه ها می بایستی این جمع را هدایت و راهنمایی می کردند .
بنابراین می توان گفت از یک طرف ترمزی بودند برای تندروهاو از یک طرف محرکی بود برای کندورها و سعی می کرد اینها را رهبری و هدایت و تنظیم بکند.
آخرین موضع گیری امام دراواخر عمرشان ، در پاسخ به یک نامه انتقاد گونه که ما به عنوان جمعی از نمایندگان مجلس در اعتراض به انجام برخی کارها نوشتیم تصریح کردند که که شرایط جنگ اقتضائاتی داشته ولی اکنون باید همگی طبق قانون عمل کنیم.(رجوع کنید به صحیفه امام، ج21، ص: 202 و 203)