پیش از ورود اسلام، زرتشتیان با اعتقاد به اینکه اجساد مردگانشان خاک را آلوده میکند طی تشریفاتی اجساد را روی تپههای بلند میگذاشتند تا در مقابل تابش نور خورشید تجزیه شود؛ برج خاموشان یا استودانگبرها در شهرری نمونهای از این برجها است که کماکان در دامنه شمالی کوه بیبی شهربانو باقی مانده است.
به گزارش همشهری آنلاین، قبل از ورود اسلام به شهرری، روحانیون زرتشتی حضور پررنگی در این منطقه داشتند؛ بناهایی از آن روزها برجای مانده که داستانهای جالبی دربارهشان نقل میشود.
مثلاً شکلگیری استودان گبرها یکی از بناهای منبعث از عقاید زرتشتیان و جامانده از آنروزها یکی از همان موارد است که داستانی شنیدنی دارد و «سید محسن ماجدی» ریپژوه، با تحقیقاتی که طی سالهای فعالیتش داشته اطلاعات خوبی درباره آن کسب کرده است: «آن زمان زرتشتیان براساس آداب و شریعتشان، معتقد بودند که عناصر چهارگانه (آب، باد، آتش و خاک) مقدس است وآلوده کردن آنها کاری ناروا و حرام محسوب میشود.
آنها اعتقاد داشتند که اجساد مردگان میتواند خاک را آلوده کند. بنابراین، طی تشریفاتی این اجساد را روی سنگهایی میگذاشتند که خودشان به صورت مدور و برج مانند ایجاد کرده بودند تا در اثر تابش نور خورشید از بین برود. در این میان، اجساد ناگزیر خوراک پرندگان و سایر حیوانات گوشــتخوار هم میشدند، تنها باقیمانده جنازهها استخوانها بودند که آن هم درون چاهی ریخته میشد تا خاک را آلوده نکند.»
ماجدی به نمونههایی از این بناهای تاریخی که در شهر یزد وجود دارد اشاره میکند: «در شهرری هم چند نوع از این برجها وجود داشت؛ بعضی حالت مدور و استوانهای داشتند، چند مورد به صورت مدور فاقد دیواره بودند که هماکنون متأسفانه براثر انفجارهای کارخانه سیمان تعدادی از آنها زیر لاشهها و تکهسنگهایی که توسط کارخانه سیمان استخراج میشد مدفون شدهاند، اما یک بنای بسیار بزرگ معروف به «برج خاموشان»، «استودان گبرها» یا «استخواندان گبرها» در جبهه شمالی کوه بیبی شهربانو پابرجاست که در گذر زمان مورد مرمت قرار گرفته است.»
بنای بزرگ متعلق به قبل از اسلام و دوران سلسله ساسانی هنوز هم در دامنه شمالی کوههای شهرری قابل مشاهده است. یک ورودی دارد که امکان بازدید از آن را فراهم کرده است، اما ماجدی در تشریح فیزیکی آن میگوید: «بنای فعلی با بنای اصلی و عکسهایی که در دوره قاجار تهیه شده تفاوتهایی دارد. بنای کنونی دارای در ورودی است درحالیکه قبلاً بدن در ورودی بوده است، عکسهای تاریخی و نقاشیهایی که از دوره قاجار به جا مانده نشان میدهند که افراد از طریق نردبان وارد برجی که فاقد در ورودی بود میشدند و اجساد را با طناب یا چیزی مشابه آن داخل برج میبردند.
وسط حیاط این بنا به صورت اتاقکهای کوچک و قبوری کمعمق درآمده بود که این اجساد داخلش قرار میگرفت تا مراحل تجزیه و از بین رفتن آنها طی شود.»
این ریپژوه در ادامه به نقلقولهایی از مرحوم «سید محمدتقی مصطفوی»، باستانشناس، و «جواد صفینژاد»، تاریخشناس متولد شهرری، اشاره میکند: «این بنا در محلی قرار گرفته که بیش از ۳متر از سطح عمومی اطراف نزدیک خود بلندتر است. دارای شیب تندی است که این شیب تند به قسمت جنوبی کوه مربوط و متصل میشود. دیوارههای مدور این برج در نقاط مختلف فرق میکند.
به دلیل حمل اجساد در طول زمانهای مختلف و حمل خاک و لاشهسنگ و تعمیرات مختلفی که در طول سالها انجام شده، فضای داخلی نسبت به فضای بیرونی ارتفاع پیدا کرده است؛ داخل برج و بنا به صورت مسطح است، ارتفاع دیوار از داخل برج ۴متر و ۶۵سانتیمتر و از بیرون ۷متر و ۲۵سانتیمتر است که خود شاخص این است که سطح داخلی برج، ۲متر و ۶۰سانتیمتر از کف هموار زمین بالاتر است. عرض خود دیواره از کف نسبت به رأس خیلی فرق میکند در قسمت پایین نسبت به قسمت رأس دیواره را قطورتر میبینیم که به ۳۰سانتیمتر میرسد. این اختلاف، شیبی است که در سازههای قدیم به دلیل جلوگیری از تخریب و حفاظت به آنها داده میشد تا دیوار فشار زیادی را متحمل نشود و بهراحتی قابل دسترسی نباشد.»
اما چرا اینجا به نامهای استودان، استخواندان یا برج خاموشان معروف شده است. ماجدی در این باره میگوید: «آنها باقیمانده اجساد را که شامل استخوانهای جسد میشد از قله کوهها و تپهها جمعآوری میکردند و داخل کوزههایی میریختند تا با همان کوزه در محلی به نام استودان (استخوان) قرار بگیرد به همین دلیل به استودان یا استخواندان معروف شده است. درباره برج خاموشان هم روایتی وجود دارد که مربوط به استودانهای یزد است؛ چندین سال قبل یک خارجی حین بازدید از استودانهای یزد وقتی حکایت آنها را میشنود اسم این سازهها را برج خاموشان میگذارد.
از آنجا که شبیه برج مدور است و محل قرار گرفتن مردگان و اموات، از آن با نام «برج خاموشان» یاد میکند و از آن موقع دیگر این نام به مذاق افراد خوش میآید و این اصطلاح مورد استفاده قرار میگیرد. اما از نظر تاریخی این بنا به همان استخواندان یا استودان گبرها معروف است. ما در یزد فراوانی استودان را بیشتر میبینیم و میتوان از دادههای تاریخیشان استفاده کرد و آنها را به استودان اینجا مطابقت داد.»
آداب و رسوم مربوط به این میراث هزارساله تا زمان پهلوی اول ادامه داشت که به دلایلی مثل آلودگیهای زیستمحیطی دستور توقف آن داده میشود. ماجدی در اینجا از بنایی آجری که فقط در عکسهای قدیمی ردی از آن پیدا کرده، یاد میکند و میگوید: «عکسهای قدیمی نشان میدهند قبل از ورود به استودان یک بنای آجری تقریباً ۶۰ در ۸۰متری بوده که ظاهراً کارهای مقدماتی و رسم و رسومی را که مربوط به اجساد بوده در آنجا انجام میدادند و طبیعتاً با متوقف شدن این کار آن فضا هم تعطیل شده است. این بنا به دلیل قرار گرفتن در فضای باز و ارتفاع بالا و وضعیت جوی، مدام مرمت شده و گفته میشود سال۱۳۷۳ آخرین باری است که این بنا بازسازی و مرمت شده است.»