مسجد احمدیه در خیابان آیت کانون اصلی هدایت و سازماندهی مبارزات انقلابی مردم محسوب میشد و به عبارتی نخستین پایگاه مبارزان مردمی در آن دوران بود. حضور آیتالله «جلالی خمینی» نماینده امام (ره) در شرق تهران در این مسجد، که نقش محوری در فعالیتهای انقلابی داشت، موجب شده بود که همه کارها از تهیه اعلامیه و توزیع و برنامهریزی تظاهرات همگی با اشتیاق انجام شود.
۳۶ سال پیش در چنین روزهایی ساکنان تکه چهارم پایتخت همپای مردمان دیگر شهر، سهم قابل توجهی در حرکتهای انقلابی ایفا کردند و مخالفتشان با رژیم طاغوت را نشان دادند. زن و مرد و پیر و جوان هرچه در توان داشتند به کار گرفتند و حماسه آفریدند.
به گزارش همشهری آنلاین، این روزها که یادآور خاطرات آن دوران است، مروری داشتیم بر حال و هوای محلهها در آن زمان. رویدادهایی که روند شکلگیریاش در بسیاری از محلهها مشترک بود و مبارزههایی که منجر به انفجار نور شد.
منزل حجتالاسلام «شمسالدین افتخاری» امام جماعت مسجد المهدی (عج) و امام محمدباقر (ع) در محله جوادیه به کانون اصلی ساماندهی مبارزات مردمی تبدیل شده بود و شهید «محمود افتخاری» و «رضا ابراهیمی»، «حسین کریمی» و «علی دهقان» از اصلیترین مبارزان این محله بودند و اعلامیههای امام خمینی (ره) را چاپ و توزیع میکردند. ساماندهی و راهاندازی راهپیمایی محله هم با فعالیت این افراد و برخی دیگر از جوانان محل انجام میشد. خانه حاجی افتخاری چند باری مورد حمله ساواک قرار گرفت و او و پسرانش چندباری طعم بازجوییهای ساواک را چشیدند.
دکتر «حسن روحانی» رئیسجمهور سابق کشورمان در دوران انقلاب، چند باری به مسجد اباعبدالله (ع) در خیابان جشنواره رفت تا برای مردم سخنرانی کند. صحبتهای او و روحانیانی همچون آیتالله مفید و افتخاری در آگاهسازی مردم و جذب آنها در راهپیمایی و مبارزان بسیار مؤثر بود. مسجد محله، به پایگاه مخالفان رژیم تبدیل شده بود و بچههای تهرانپارس و محلههای اطراف همه برای گرفتن اعلامیه و اطلاع از رویدادهای انقلاب و فرمان امام (ره) خود را به خیابان جشنواره میرساندند تا سهمی در انقلاب داشته باشند.
مسجد سپهسالار حسین (ع) در خیابان فرجام فعلی یکی دیگر از کانونهای فعالیتهای ضد حکومتی بود. مردم محله نارمک به رهبری حجتالاسلام «طباطبایینسب» راهپیماییهایشان را ساماندهی میکردند. چاپ اعلامیه و تهیه پلاکاردهای مختلف و شعارنویسی از جمله کارهای ثابتی بود که در این مسجد انجام میشد. همچنین زمان و راههای برگزاری راهپیمایی با کمک جوانان محل برنامهریزی میشد.
مدرسه «بدیع» در چهارراه حیدرخانی به خاطر حضور و فعالیتهای شهید «صدیقه رودباری» یکی دیگر از نقاط تأثیرگذار آن دوران محسوب میشد. رودباری در جریان اعتراضات مردمی قبل از انقلاب همیشه پیشقدم بود. روزی ساواکیها به مدرسه حمله کردند و با معلمان و دانشآموزان درگیر شدند که در همین حین، صدیقه رودباری سیلی محکمی به یکی از مأموران زد. ساواکیها میخواستند او را با خودشان ببرند که بچهها جلو در خروجی مدرسه ایستادند و شعار دادند اگر میخواهید صدیقه را با خود ببرید باید همه را ببرید.
مسجد احمدیه در خیابان آیت کانون اصلی هدایت و سازماندهی مبارزات انقلابی مردم محسوب میشد و به عبارتی نخستین پایگاه مبارزان مردمی در آن دوران بود. حضور آیتالله «جلالی خمینی» نماینده امام (ره) در شرق تهران در این مسجد، که نقش محوری در فعالیتهای انقلابی داشت، موجب شده بود که همه کارها از تهیه اعلامیه و توزیع و برنامهریزی تظاهرات همگی با اشتیاق انجام شود. برخی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت هم در این مسجد حضور داشتند و جلسات مشاوره مبارزان در این مسجد برگزار میشد.
مسجد احمدیه در خیابان آیت کانون اصلی هدایت و سازماندهی مبارزات انقلابی مردم محسوب میشد و به عبارتی نخستین پایگاه مبارزان مردمی در آن دوران بود. حضور آیتالله «جلالی خمینی» نماینده امام (ره) در شرق تهران در این مسجد، که نقش محوری در فعالیتهای انقلابی داشت، موجب شده بود که همه کارها از تهیه اعلامیه و توزیع و برنامهریزی تظاهرات همگی با اشتیاق انجام شود. برخی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت هم در این مسجد حضور داشتند و جلسات مشاوره مبارزان در این مسجد برگزار میشد.
مقر بخشی از ساواک در خیابان خواجه عبدالله انصاری بود نیروهای این گروه مسئولیت بازداشت و بازجوییهای آن دوران را برعهده داشتند. مردم از آن دوران رفتوآمد ساواکیها و شکنجههایشان را به خوبی به خاطر دارند. البته افراد را پس از دستگیری برای بازداشت و بازجویی به کمیته ضدخرابکاریها در میدان(توپخانه) امام خمینی (ره)
میبردند.
شهید «حسن جاجرودی» درست روز ۲۲ بهمن ۵۷ جلوی درب اصلی مسجدالرسول (ص) میدان رسالت بر اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید. او که در آن زمان ۶۱ سال داشت، همپای جوانان به خیابان میآمد و علیه رژیم پهلوی شعار میداد. او در جواب اطرافیان که وی را به دلیل کهولت سن از شرکت در تظاهرات منع میکردند، میگفت: «مگر خون من رنگینتر از این جوانان است؟»
پادگان گاردجاویدان در چهارراه پاسداران بود و موقع درگیریها و همزمان با تسخیر کلانتریها، مردم از شمال خیابان پاسداران به سمت جنوب راهپیمایی کردند و به پادگان رسیدند. قدیمیهای محل میگویند که ازدحام جمعیت به قدری زیاد بود که به سختی میشد راه رفت. مردم به پادگان که رسیدند، تعدادی از جوانان از دیوار بالا رفتند و پادگان با همین حمایت مردمی تسخیر شد. در اینجا هم مردم به سلاحهای اسلحهخانه مسلح شدند. بعدها به فرمان امام خمینی (ره) مردم خشاب و اسلحهها را تحویل دادند.
جلسات قرآنی مرحوم «اربابی» از قاریان برجسته محله لویزان از سالها پیش از انقلاب اسلامی، کانون حضور مردم محسوب میشد. در این جلسه مبارزان شب نامه توزیع میکردند و با همدیگر برای فعالیتهای خود تبادل نظر داشتند. همچنین در مسجد جامع لویزان هم فعالیت ضد حکومتی و توزیع اعلامیه و سخنرانیهای امام خمینی (ره) با حساسیت ویژه انجام میشد.
محله لویزان قلب تپنده فعالیتهای ضد حکومتی محسوب میشد. چراکه سربازان گارد شاه در محدوده محله لویزان مستقر بودند و مبارزه در این محله با ظرافت و دشواریهایی همراه بود. اما ۲ روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یک سرباز دوستدار امام (ره) در ناهارخوری دانشگاه شهید رجایی به رئیس گارد تیراندازی کرد.
خانه باغ سرهنگ «نصیری» رئیس سابق ساواک در حوالی محله شیان بود که در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، مردم آن را تسخیر کردند و با برداشتن اسلحههایی که در خانه نصیری، پنهان شده بود، مسلح شدند. همچنین در حوالی این محدوده ـ نزدیک میدان رسالت فعلی ـ زمینی هزار متری وجود داشت با درختهایی فراوان که محل استقرار یکی دیگر از ساواکیها بود و به کمک مسجدیهای مسجدالرسول فتح شد.
همزمان با فتح کلانتریهای تهران توسط مردم، در محله مجیدیه هم مردم تا صبح ۲۲ بهمن در خیابان ماندند و مقابل کلانتری تجمع کردند. حتی چند نفری مجروح شدند، اما عقبنشینی نکردند. میگویند بیش از هزار نفر آمده بودند تا اینکه ظهر همان روز، نیروهای گاردی عقبنشینی کرده و کلانتری ۱۲۰ به دست مردم فتح شد. کوچههای محله مجیدیه سنگربندی شده بود و در مسجد قمر بنی هاشم (ع) حجتالاسلام «کریمیان» برای روشنگری مردم سخنرانی میکرد.
میدان رسالت و مسجدالرسول (ص)، از کانونهای مبارزه بود که سخنرانی حجتالاسلام «کرباسی»، توزیع نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره)، برنامهریزی برای تظاهرات، نوشتن شعارهای انقلابی روی دیوارها توسط فعالان این کانون انجام میشد. در سمت چپ میدان هم یک دبستان بود که بعد از تعطیلی در اوج درگیریها دیوارهای آن به سنگر مبارزان تبدیل شد. شهید «حسن جاجرودی» و «حسین تشکر» و خیلیهای دیگر که از فعالان وقت بودند، موقع درگیریها بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند.
شهید «پرویز پاکدامن» از فعالان انقلابی محله شمیران نو بود و حتی هنگام بازگشت امام (ره) به کشور از جمله افراد مسئول تأمین امنیت و پیشگیری از بروز هر حادثهای در ۱۲ بهمن بود. او در بهمن ماه در میدان شهید پاکدامن فعلی به شهادت رسید و بعدها میدان به نام او مزین شد. همچنین در مسجد قمربنی هاشم (ع) و ثامنالائمه (ع)، حججالاسلام «ابوالمعالی» و «ناطق خراسانی» سخنرانی میکردند. بچههای مسجد هم دور یک اتاق را پتو پیچیده بودند تا صدایشان بیرون نرود و سرودهای انقلابی تمرین میکردند.