جعفر گودرزی، رئیس انجمن منتقدگان و نویسندگان سینمایی در روزنامه هممیهن نوشت: به دلیل بحران در مدیریت سینمایی کشور و انسدادهای عجیب و غریبِ بهوجود آمده، بعید است سینما دیگر حالوروز خوشی را تجربه کند. سینما باید مأمن و پناهگاه هنرمندان و سینماگران باشد؛ فضای تهدید و بیحرمتی کاری از پیش نمیبرد بلکه فقط فضا را ملتهبتر میکند. این نوع برخوردها و تصمیمگیریها، اشتباهات کوچکی نیست، اشتباهات استراتژیکی است که سینما را به خاک سیاه مینشاند.
هیچ کلیدی بهتر از تعامل، گفتگو و ارتباط با سینماگران، منتقدان و تحلیلگران نمیتواند قفلهای بسته سینما را باز کند. وقتی سینماگران و دلسوزان در سینما هیچ نقش، جایگاه و سهمی ندارند در وهله اول ضررش متوجه شماست. بهنظرتان در حال حاضر نسبت سینما با جامعه چیست؟ سینمایی که نیاز جامعهاش را نفهمد و درک نکند، حضورش به چهدردی میخورد؟ مدیران با چه هدفی میآیند و میروند و نسبت آنها با سینما چیست؟
ما منتقدان حرفمان این است: مدیر عاقل و دغدغهمند پر از پرسش و کنشگری است و مدیر ناکارآمد و بیدغدغه پر از پاسخ! آقایان مسئول، دستگیر و دلسوز باشید تا سختگیر و گردنکش. با خشونت و یکسویهنگری کار درست نمیشود، با عصبیت فقط عقل زائل میشود. سینما را از خشم خالی کنید. سینما هنر مهرورزیدن و عشق است. منتقد، هنرش روشنگری و به رخ کشیدن بیتدبیریهاست.
ما منتقدان دلمان همواره برای اعتلای فرهنگ و هنر میتپد و بهقولی، معترضان قدیمی و متذکران جدیدیم. اما چرا گوش مسئولان این حوزه علاقهای به شنیدن خواستهها و منویات بهحق منتقدان و تحلیلگران ندارد، همچنان سوالی بدون پاسخ است و گویا از نقد فراریاند و به نقد، تحلیل و روشنگری هم اعتقادی ندارند.
ما بارها گفتهایم ما نویسنده و منتقد سینما هستیم، نه کارمند و کارگزار کسی یا نهادی که هر جا لازم بود از کارکردهای او بهرهبرداری شود یا بهمثابه تزئین محفل، جشنواره و نشست رسانهای باشند.
برادر عزیز! مدیران سینمایی! رئیس فرهنگی! جایگاه و منزلت تزئینی داشتن، به چهدردی میخورد آخر؟! هنر دروغین، تایید دروغین به چه کاری آید؟! بهخدا قسم بهدرد شما هم نمیخورد. همچنین شما زمامدار هستید، برخوردهای قهری و سلبی با سینماگران و منتقدان، خلاف تعریف و مسئولیتتان است.
شما نقد و منتقد را برنمیتابید! این ضعفی بزرگ است. آن را باید اصلاح کنید و آستانه تحمل را بالا ببرید، نه اینکه برخورد از بالا را «رویه» کنید. «برخورد از بالا» جواب نمیدهد آقا. این را تاریخ میگوید. نمیتوانید با تهدید، تحدیدها و بهانهتراشی به مراد خود برسید.
انجمنهایی، چون انجمن منتقدان، گاهی سنگمحکی میشوند برای مقبولیت و اهمیت کارهایتان، درک این موضوع خیلی ساده است. اگر این را میدانید و بهرسمیت میشناسید که هیچ، اگر نه باید تغییر کنید. برای همکاران ما دفاع از فرهنگ و اعتلای هنری در شرایط مناسب، یک وظیفه کلی است، نمیتوانید آن را به یک وظیفه اجباری در دفاع و حمایت از شرایط نامناسب تقلیل دهید.
آقایان! توهمات را کنار بگذارید. کار منتقد فقط نقد فیلم نیست بلکه نقد سینما، مناسبات و مدیریت آن هم است. نقدی که بر رسالت نقد که آگاهیبخشی و بهبود است، استوار است. آقایان نقد، عیار روشنگری و درستی است، نه عناد و دشمنی. بهجای تحلیلهایی برمبنای توهم توطئه و تقلیل دادن نقد به عقدهگشایی، ذهن خود را بگشایید، پوسته سخن را بشکنید و مغز کلام را دریابید. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. توهمات و توقعات غلط از نقد و منتقد را کنار بگذارید تا نقد را دریابید و برتابید. ما نویسنده و منتقدیم و این معنا در ذات این دو عنوان مستتر است، هرچند به مذاق کسانی خوش نیاید.