سه تکه برنز مسطحِ از شکل افتاده حالا پس از گذراندن ۲۰۰۰ سال در زیر دریا، در موزهی ملی باستانشناسی آتن سایههایی سبزفام به خود گرفتهاند. این قطعات از دور شبیه سنگهایی با تکههای کپکزده به نظر میرسند، اما از نزدیک، منظرهی آنها دیدنی است. رگههایی از فناوریِ کاملاً شبهمدرن درون آن قرار داده شده شده که خوردگی، آن را غیرقابلتشخیص کرده است: چرخ دندههایی با دندانههای مثلثی (شبیه درون یک ساعت) و حلقهای که به درجاتی تقسیم شده (شبیه نقاله). هیچ چیز دیگری شبیه این تاکنون از دوران باستان کشف نشده است.
به گزارش فرادید، تا چند دهه پس از کشف این قطعات توسط غواصان از لاشهی یک کشتیِ غرق شده در اطراف جزیره آنتیکیترا (۱۹۰۰ تا ۱۹۰۱)، محققان نتوانستند از آن سر در بیاورند. اما تصویربرداری اشعه ایکس در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰ نشان داد که این وسیله احتمالاً از حرکات آسمانها الگوبرداری کرده است. اگر آن را در دستانتان نگه دارید، میتوانید مسیرهای خورشید، ماه و سیارات را با دقت شگفتانگیزشان ردیابی کنید. بی دلیل نیست که یک محقق نام آن را «کامپیوتر یونان باستان» گذاشته است.
تفسیر تصویربرداریهای اشعه اکس کار سختی بود، بنابراین مورخان آن زمان، این دستسازه را نادیده گرفتند؛ البته بعضی نویسندگان مثل اریش فون دنیکن هم ادعا میکردند این وسیله از یک سفینهی فضایی بیگانه به زمین راه یافته است! سرانجام در سال ۲۰۰۶، سازوکار آنتیکیترا توجهات بیشتری را به خود جلب کرد. آن سال، مایک اِدموندز از دانشگاه کاردیف در ویِلز و تیمش سیتیاسکنهایی از این قطعات منتشر کردند که جزئیات بیشتری از کارکرد درونی آن، و همینطور کتیبههای پنهانش را آشکار کرد و انگیزهبخش موجی از پژوهشهای علمی درباره آن شد.
سازوکار آنتیکیترا از نظر اندازه، شبیه یک ساعت بالای شومینه است و ذرات چوبی که روی قطعات پیدا شده حاکی از آن است که قبلاً در یک محفظهی چوبی قرار داشته است. این محفظه مانند ساعت، احتمالاً یک سطح بزرگ مدور با عقربههای چرخان داشته است. یک دستگیره کنار آن بوده که با آن مکانیسم وسیله را به جلو یا به عقب کوک میکردند. همزمان با چرخش دستگیره، ردیفهای چرخدندههایِ بهممتصل، حداقل هفت عقربه را با سرعتهای مختلف حرکت میدادند. عقربهها به جای ساعت و دقیقه، زمان آسمانی را نشان میدادند: یک عقربه برای خورشید، یک عقربه برای ماه و یکی هم برای هر یک از پنج سیارهیِ قابلرویت برای چشم غیرمسلح؛ یعنی عطارد، ونوس، مریخ، مشتری و زحل. یک گویِ چرخان سیاه و نقرهای نمودهای ماه را نشان میداده و کتیبهها توضیح میدهند کدام ستارهها در کدام تاریخ خاص بالا میآیند. علاوه بر این، دو سیستم شمارهگیری در پشت محفظه قرار داشته که هر کدام سوزنی داشته که شیار مارپیچ خودش را دنبال میکرده، درست مثل سوزن روی گرامافون. یکی از این شمارهگیرها تقویم بوده و دیگری زمان ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی را نشان میداده است.
کارشناسان در تلاش هستند کتیبههای پنهان شده درون این مکانیسم را رمزگشایی کنند تا قطعات گمشدهی این مکانیسم که بعضاً تخریبشده یا هنوز ته دریا هستند را درک کنند. اگرچه عقربههای جلویی ساعت وجود ندارند، الکساندر جونز، مورخ موسسهی مطالعات دنیای باستان در نیویورک میگوید با توجه به توضیحات کتیبه، این مکانیسم گویهای رنگی داشته: قرمز آتشین برای مریخ و طلایی برای خورشید.
قطعهی گمشدهی دیگر، عقربههای وابسته به سیارات را حرکت میداده و پیرامون نحوهی حرکت آن، بحث و گفتگو شده است. از آنجا که سیارات دور خورشید میچرخند، وقتی از روی زمین به آنها نگاه کنیم، به نظر میرسد در آسمان به عقب و جلو سرگردانند. یونانیها این حرکت را چرخشهای فرعی نامیدند: یعنی دایرههای کوچک که روی مدار بزرگتری قرار دارند. به نقل از مایکل رایت، متصدی سابق موزهی علوم لندن که مدت زیادی درباره این مکانیسم مطالعه کرده است، این مکانیسم چرخشهای فرعی را با ردیفهایی از دندههای کوچک که به دور دندههای بزرگتر میچرخند، نشان داده است. گرچه برخی کارشناسان این قابلیت را فرای تواناییهای یونانیها میدانستند، جونز میگوید شواهدی در تایید این ایده منتشر خواهد کرد.
کتیبههای دیگر روی این شیء به مکانی اشاره میکنند که مکانیسم آن جا ساخته شده است. پل ایورسن کلاسیکگرایِ دانشگاه کِیس وِستِرن ریزِرو در کلیولَند گزارش میدهد که تقویم، نام ماههای بکاررفته در کرینت (یا کورینتوس) و مستعمرات آن در شمال غربی یونان را شامل میشود. شمارهگیر، زمانبندیِ فستیوالهای مهم ورزشی را نشان میداده از جمله المپیک، نا (Naa)، فستیوالی که در شمال غربی یونان برگزار میشده و هالیا (Halieia) که در جنوب جزیرهی رودِس برگزار میشده است. شاید این مکانیسم نشاتگرفته از رودِس باشد و با کشتی به شمال آورده شده باشد. پوسیدونیوس فیلسوف باستانی در رودِس کارگاهی داشت که شاید منبع ساخت این شیء در آنجا بوده باشد؛ به نقل از سیسرو، پوسیدونیوس مدلی مشابهِ مدل آسمانها را در قرن نخست پیش از میلاد ساخت.
سنت ساخت چنین مکانیسمهایی باید قدیمیتر باشد. زیرا سیسرو از یک وسیلهی برنزی هم نوشته است که ارشمیدس آن را در قرن سوم پیش از میلاد ساخت و جِیمز اِوانز مورخ ستارهشناسی از دانشگاه پوچتساوند در تاکوما، واشنگتن عقیده دارد چرخهی کسوفِ نشاندادهشده، منشا بابلی دارد و در ۲۰۵ پیش از میلاد آغاز میشود. شاید هیپارکوس ستارهشناسی در رودِس حول و حوش آن زمان باشد که عملیات ریاضی پشت این وسیله را تعبیه کرده باشد. او به ترکیب پیشگوییهای محاسباتی بابلیها با نظریههای هندسی مورد علاقهی یونانیها، معروف بود.
در هر صورت، مکانیسم آنتیکیترا ثابت میکند یونانیان باستان از تنظیمات پیچیدهای از چرخهای برشخوردهی دقیق برای نشان دادن تازهترینها در درک علمی استفاده میکردند. این اثر نشان میدهد یونانیها چه نوع نگاهی به عالم هستی داشتند. آنها به این باور رسیده بودند که طبیعت طبق قوانین از پیش تعیینشده کار میکند، درست مانند یک ماشین. این رویکرد مبنای دیدگاههای علمی مدرن ما است. استدلال ادموندز این است که این «فلسفهی مکانیکی» حتماً به عنوان یک پروسهی دوسویه توسعه یافته است. مکانیکهای باستانی که کیهان را در این سازهی برنزی به نمایش گذاشتهاند فقط از نظریههای نجومی مدلسازی نکردند، بلکه الهامبخش آنها نیز بودند.