پرنس هری و مگان مارکل از زمانی که با یکدیگر وارد رابطه عاشقانه شدند تا حالا که باهم تشکیل خانواده داده اند، همواره سوژهی بحث بوده اند.
به گزارش روزیاتو، به تازگی پخش مستند سریالی جدیدی از نتفلیکس به نام «هری و مگان» (harry & meghan) دربارهی زندگی این زوج جنجالی آغاز شده است. در این مستند نکات تازهای دربارهی رابطهی آنها مطرح شده است که به برخی شایعات دربارهی این زوج پایان میدهد.
این زوج در ژوئیه ۲۰۱۶ با یکدیگر آشنا شدند، زمانی که مگان برای سفر به اروپا رفته بود. آن زمان کار ساخت فصل جدیدی سریال مگان، «دادخواست ها» (suits) به تازگی تمام شده بود و او میخواست تعطیلات خود را با دوستان دخترش و مسافرت سپری کند. اما به گفتهی مگان، یکباره سر و کلهی هری پیدا شد و داستان آنها چرخشی غیرمنتظره پیدا کرد.
پرنس هری اولین بار تصویری از مگان را هنگام گشتن در اینستاگرام دیده بود. به گفتهی هری، با آنکه مگان در آن عکس یک فیلتر بامزهی سگ روی چهره اش داشت، اما برایش بسیار جذاب آمده بود. آنها یک دوست مشترک داشتند اگر مگان تمایلی به ملاقات با او داشت. اما جالب است که با وجود شاهزاده بودن هری، مگان شناخت چندانی از او نداشت.
مگان مجبور شد نیم ساعتی را در رستوران منتظر هری بماند و در آن مدت هری دائماً به او پیام میداد که در ترافیک گیر افتاده و از این تأخیر بسیار متأسف است. مگان آن زمان با خود فکر کرد که از همین حالا معلوم شده هری چگونه آدمی است؛ به گفتهی خودش «از آن پسرهای خودپسندی که فکر میکنند هر دختری نیم ساعت منتظرشان میماند.» این تصویری بود که از هری در ذهن مگان شکل گرفت و همانجا به این نتیجه رسید که هری به درد او نمیخورد.
اما هری خیس عرق و نفس نفس زنان به رستوران رسید و مگان متوجه شد که او تا آنجا را دویده و واقعاً در شرایطی خارج از کنترل گیر افتاده بود. اولین قرار آنها به خوبی به پایان رسید و همان شب هری از مگان خواست که دوباره همدیگر را ببینند.
فردا شب آنها دوباره در همانجا با یکدیگر ملاقات کردند و این بار مگان بود که با تأخیر به سر قرار رسید. گرچه این تأخیر چند دقیقهای بیشتر نبود، اما مگان از بابت آن احساس شرمندگی میکرد، چرا که از تأخیر داشتن بیزار است. هری به او گفته بود: «هر قدر که دلت بخواهد میتوانی تأخیر داشتی باشی. من از جایم تکان نمیخورم. میخواهم دوباره ببینمت.»
هری خود از نزدیک شاهد مشکلاتی بود که مادرش صرفاً به خاطر وصلت با خاندان سلطنتی پیدا کرده بود. یکی از این مشکلات، از بین رفتن کامل حریم خصوصی بود، به همین دلیل او نگران بود که هرگز نتواند همسری مناسب خود پیدا کند.
هری در این مستند گفت که شرکای عاطفی قبلی اش همگی مجبور شدند به رابطهی خود با او پایان دهند چرا که به محض باخبر شدن رسانهها از رابطهی آنها زندگی شان زیر و رو شده بود. آنها ناخواسته در مرکز توجه قرار میگرفتند. به همین دلیل هری بسیار نگران بود که رسانهها مگان را هم فراری دهند.
هری و مگان رابطه عاشقانهی خود را از ژوئیه ۲۰۱۶ به طور پنهانی آغاز کردند و نشریات زرد تا ماه اکتبر از رابطهی آنها باخبر نشدند. به همین دلیل آنها این فرصت را پیدا کردند که به شیوهی خودشان با همدیگر آشنا شوند.
آنها به همراه چند دوست به کشور بوتسوانا سفر کردند و در آنجا نه خبری از تماس تلفنی بود و نه هر چیز دیگری که حواس شان را به خود پرت کند و تمام وقت در کنار هم بودند. هر دوی آنها میدانستند که این فرصتی خواهد بود تا متوجه شوند واقعاً از یکدیگر خوش شان میآید یا خیر. خوشبختانه همه چیز خوب پیش رفت و آنها باهم قرار گذاشتند تا هر ۲ هفته یک بار همدیگر را ببینند: مگان با یک پرواز تجاری از کانادا به انگلیس میرفت و آنها به دور از چشم دیگران با یکدیگر وقت میگذراندند.
یکی از دوستان مگان در این مستند گفت: «از همان لحظهای که مگان دربارهی هری به من گفت کاملاً مشخص بود که آنها به هم علاقمند شده اند و تا آخر دنیا باهم خواهند بود.»
دوست دیگری نیز گفت که سخت میشد راهی برای کنار هم بودن شان پیدا کرد، ولی آنها خودشان «راهش را ساختند».
مگان بازیگری را از سال ۲۰۰۲ شروع کرده بود، بنابراین شاید تصور کنید او به حضور پاپاراتزیها عادت داشت، اما اینگونه نبود و او زندگی آرامی در تورنتو داشت، جایی که سریال «دادخواست ها» در آن فیلمبرداری میشد. وقتی خبر رابطه عاشقانهی او و هری منتشر شد، پاپاراتزیها شروع به تعقیب او کردند. بیرون خانه اش منتظر میماندند و با لنزهای بزرگ شان از فاصلهی بسیار دور از او عکس میگرفتند.
مگان در این مستند گفت که دوستانش سؤال دشواری از او پرسیدند: «می دانیم که دوستش داری، اما ارزشش را دارد؟ ببین دارد چه به سر زندگی ات میآید.» هری هم تحملش را نداشت که زن مورد علاقه اش اینگونه آزار ببیند، به همین دلیل در بیانیهای به رسانهها از آنها خواست دست از این کار بکشند.
هری خیلی زود فهمیده بود مگان همان کسی است که به دنبالش میگشت چرا که همهی ویژگیهای موردنظرش را داشت، به همین دلیل به این نتیجه رسید که دوست دارد با او ازدواج کند. به عنوان یکی از اعضای خاندان سلطنتی، هری باید ابتدا از ملکه الیزابت برای ازدواج با مگان اجازه میگرفت و نمیتوانست خارج از انگلیس از او خواستگاری کند. وقتی موافقت ملکه را دریافت کرد، در باغی ۱۵ شمع روشن کرد، در برابر مگان زانو زد و او هم پیشنهاد ازدواجش را پذیرفت.
این زوج پیش از انتشار خبر نامزدی شان، به همراه دوستان شان مهمانیای به مناسبت نامزدی خود برگزار کردند که در آن همگی لباسهای سرهمی بامزهای به شکل حیوانات به تن داشتند. مگان و هری هر دو لباسی به شکل پنگوئن به تن کرده بودند، چون پنگونها تا پایان عمر تنها یک جفت دارند.
اولین باری که مگان با پرنس ویلیام و همسرش کیت میدلتون ملاقات کرد گفت که فکر نمیکرد به دور از انظار عمومی هم رسمی باشند. اما رسم و رسومها و قوانین مختص به حضور در ملأعام نبودند و در خلوت نیز ادامه داشتند. مگان، ویلیام و کیت را با در آغوش کشیدن آنها شوکه کرد و بلافاصله متوجه تفاوتهای فرهنگی میان شان شد.
او متوجه شده بود اعضای خاندان سلطنتی هنگامی که در ملأعام حضور پیدا میکنند، نباید لباسی همرنگ لباس ملکه و اعضای ارشد خاندان به تن داشته باشند. به همین دلیل سعی کرد رنگی پیدا کند که کس دیگری از آن استفاده نمیکرد. اینگونه شد که مگان به استفاده از رنگهای سفید و بژ روی آورد و این رنگها به او کمک میکرد از بقیه متمایز نشود و توجهها را به خود جلب نکند، موضوعی که اهمیت زیادی برایش داشت.
هری در این مستند گفت: «این یک داستانه عاشقانهی فوق العاده است… فکر میکنم این داستان عاشقانه تازه شروع شده است.» او در ادامه گفت: «می دانید، او از همهی چیزهایی که داشت، از آزادی اش گذشت، تا به من در دنیایم ملحق شود. بعدش چیزی نگذشت که من هم از همه چیز گذشتم تا به او در دنیایش ملحق شوم.»