فرارو- رقابت برای نامزدی ریاست جمهوری ۲۰۲۴ جمهوری خواهان به طور جدی در ۹ نوامبر ۲۰۲۲ آغاز شد و میتواند بسیار رقابتیتر از آن چیزی باشد که بسیاری از مردم فکر میکنند. تقریبا در افکار هر مفسر، مشاور و سخنگوی جناح راست میانه این فرضیه وجود دارد که دونالد ترامپ نامزد خواهد بود.
به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر، تنها مخالفان ترامپ و شکاکان محافظه کار به طرح این احتمال علاقه دارند که شخص دیگری انتخاب شود و عمدتا حول محور این ایده متحد شدهاند که تنها نامزدی که میتواند قدرتمندترین مرد فلوریدا (ترامپ) را شکست دهد مردی دیگر از فلوریدا است: «ران دیسانتیس» فرماندار فلوریدا. برخی تصور میکنند که دیسانتیس ترامپ را به چالش نمیکشد و اگر این کار را انجام دهد اقدام احمقانهای خواهد بود، زیرا اکثریت پوپولیست حزب را از حزب جمهوری خواه جدا خواهد کرد و باعث ایجاد چالشهای بیشتر خواهد شد.
با این وجود، تاریخ نشان میدهد این نتیجه گیری اشتباهی است که رقبا و گزینههای عملی را تنها ترامپ و دیسانتیس قلمداد کنیم. در واقع، سناریویی وجود دارد که در آن شاهد حضور افراد دیگر نیز خواهیم بود. ترامپ در سال ۲۰۱۶ میلادی وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شد. او اکنون کارنامهای برای دفاع دارد و تا حد زیادی در عرصه مناظره شناخته شده است و با حضور در رقابت سال ۲۰۲۴ میلادی میتواند دستاوردهایی را کسب کند. با این وجود، برای شکست دادن ترامپ به فهرستی از ابزار نیاز دارید.
شما برای شکست دادن ترامپ باید با جمهوری خواهان سنتی پیش از او رفتاری دوستانهتر داشته باشید تا ارتباطات مالی برقرار کرده و اهدا کنندگان قابل توجهی که قادر به تامین مالی کارزار انتخابات ریاست جمهوریتان هستند را در کنار خود حفظ کنید و همزمان در لحن سخنان و برنامهتان قادر به انتقاد از ترامپ باشید تا ظرفیت بالقوه جذب افراد شکاک نسبت به ترامپ را افزایش دهید.
«مایک پنس» معاون رئیس جمهور سابق به وضوح در حال ایجاد بستر لازم برای چنین رقابتی است. او در حال بازدید از نقاط مهم و تاثیرگذار در انتخابات ریاست جمهوری در سراسر ایالات متحده است و چندین سخنرانی داشته که در آن پیام محافظهکارانه سنت گرا را بیان کرده است.
پنس آشکارا برخی از جنبههای سیاست خارجی ترامپ و چارچوب تجدیدنظرطلبانه ۶ ژانویه را مورد انتقاد قرار داده است. با این وجود، او در میان رای دهندگان جمهوری خواه که پس از تایید انتخاب بایدن به عنوان رئیس جمهور از سوی پنس علیه او مخالفت کردند بسیار نامحبوب است. محبوبیت او از بیش از ۹۰ درصد به تقریبا ۵۰ درصد در میان جمهوری خواهان کاهش یافت و هرگز بهبود نیافته است.
یکی از نامزدهای احتمالی که با شتاب فزایندهای در حال حرکت است «گلن یانکین» فرماندار ویرجینیا میباشد که پیروزی قانعکنندهاش در ایالتی با گرایش آبی (متمایل به دموکرات ها) باعث شگفتی بسیاری از جمهوری خواهان شد.
یانکین در بسیاری از حضورهایش در رسانهها در سال گذشته خود را به عنوان جنگجویی که در مورد بسیاری از موضوعات مرتبط با جنگ فرهنگی فعال است نشان داده و پیشینهاش در امور مالی به او این امکان را میدهد تا دلارهای قابل توجهی به دست آورد. برای جمهوری خواهانی که مشتاق بازگشت به حالت عادی و شکلی کمتر تفرقهانگیز از حکمرانی هستند او ممکن است چهرهای جذاب باشد.
سایر نامزدهای بالقوه بیش از آن که مزیتهایی داشته باشند به دلیل نواقصشان قابل توجه هستند. «تام کاتن» سناتور آرکانزاس و «نیکی هیلی» فرماندار سابق کارولینای جنوبی که زمانی به عنوان چهرههای آینده حزب معرفی میشدند عموما بیش از حد نو محافظه کار قلمداد میشوند. «کریس کریستی» از نیوجرسی ممکن است خواستار بازگشت به عرصه رقابتها باشد، اما او شانس خود را در سال ۲۰۱۲ میلادی از دست داد و وضعیتاش از نظر محبوبیت مردمی هرگز بهبود نیافته است. افراد نزدیک به «تد کروز» سناتور تگزاس تردید دارند که او قصد داشته باشد بار دیگر با ترامپ رقابت کند.
اگر «تیم اسکات» سناتور کارولینای جنوبی، «کریستی نوم» فرماندار داکوتای جنوبی و «تولسی گابارد» دموکرات جدید و جمهوری خواه سابق نامزد شوند این تصور به طور گسترده وجود دارد که هدف آنان دستیابی به معاونت ریاست جمهوری است نه تلاش واقعی برای تصدی منصب ریاست جمهوری.
این وضعیت ما را به برترین اسب سیاه در این عرصه میرساند: «مایک پمپئو» رئیس سابق سیا و وزیر امور خارجه دولت ترامپ که به خاطر نسخهای تصفیه شده از جنگ طلبی جمهوری خواهان در دوره «نخست امریکا» شهرت پیدا کرد. پمپئو با توانایی اثبات شده برای مقابله با مطبوعات شرکتی، مقابله با منتقدان ایدئولوژیک و برنده شدن در مباحثات و مناظرهها نقش پلیس بد را در این میدان بازی کرده است یک ویژگی اساسی برای هر نامزدی در عصر رسانه محوری که در آن عملکرد مناظره اهمیتی چشمگیر دارد.
او به طور گسترده به عنوان یک جنگجو در برنامههای خبری تلویزیونی شناخته میشود جایی که او از اقداماتاش در زمینه سیاست خارجی دولت ترامپ به شدت دفاع میکند. ظاهر فیزیکی او نیز جدید است.
وزن پمپئو که در دوران حضورش در دولت ترامپ مردی درشت اندام محسوب میشد پس از ترک ریاست جمهوری نوسانات قابل توجهی داشت. او ادعا میکند زمانی که به وزن ۱۳۶ کیلوگرم نزدیک شد ورزش را در یک باشگاه خانگی آغاز کرد و رژیم غذاییاش را به طور چشمگیری از کربوهیدرات تغییر داد و ظرف مدت زمان کوتاهی (بیش از شش ماه) ۴۰ کیلوگرم وزن کم کرد. اطرافیان او و کسانی که وی را از پیش میشناسند میگویند هر اندازه که باورش سخت باشد این کاهش وزن نشان دهنده یک رویکرد کلاسیک پمپئو است: وقتی او ذهن خود را به کاری معطوف میکند آن را انجام میدهد.
پمپئو در این باره گفته بود: «این کاهش وزن برایم یک چالش جدی بود. من به مدت هفت ماه این کار را انجام دادم، زیرا نیاز داشتم. این یک چرخه با فضیلت است. احساس بهتری پیدا میکنی، شروع به ورزش کردن میکنی، کروسان و تمام چیزهایی که دوست داری را کنار میگذاری».
پمپئو از خانوادهای با تبار مهاجر ایتالیایی تبار پیش از نقل مکان به وست پوینت برای تحصیل در رشته مهندسی در اورنج کانتی در کالیفرنیا بزرگ شد. او سپس به دانشکده حقوق هاروارد رفت. او بلافاصله پس از فارغ التحصیلی به ویچیتا در کانزاس رفت تا با سه تن از همکلاسیهایش در وست پوینت در سرمایهگذاریای از صنایع Bain و Koch در یک شرکت هوافضا شراکت داشته باشد.
در نتیجه، او پدیدهای نادر در سیاست امروز امریکاست با رزومهای که به نظر میرسد از روش قدیمی انجام کارها جدا شده است: فعالیت نظامی، دانشکده حقوق و موفقیت تجاری. او همگی این موارد را در رزومهاش دارد. سپس راهیابی به کنگره، سپس ریاست سیا و سپس تصدی منصب وزیر امور خارجه. در نتیجه، ما میبینیم که چرا او معتقد است که میتواند رئیس جمهور شود. او انرژی یک سیاستمدار را ساطع میکند که معتقد است میتواند به هر چیزی که در ذهناش باشد دست یابد.
این روزها او برای سخنرانی به سراسر جهان سفر میکند. هنگامی که در نیوهمپشایر حاضر شد به تازگی از سفری به آسیا بازگشته بود جایی که از توکیو و تایوان بازدید کرد و نگرانیهایی را از آسیاییها با این مضمون شنید که سیاست بایدن در قبال آسیا «گیج کننده» بوده است.
او در سخنرانیاش با رای دهندگان نیوهمپشایر پرخاشگر بود. او در پاسخ به یک رای دهنده که از او پرسید: «چه کار بیشتری را میتوانیم و باید انجام دهیم تا چین را از همکاری با کارتلهای مکزیکی باز داریم»؟ و پرسشاش درباره شیوع مداوم ماده مخدر فنتانیل در امریکا بود گفت: «به نظر من این تقریبا شبیه یک اقدام جنگی است. افراد زیادی بر اثر مصرف آن جانشان را از دست داده اند». او در ادامه افزود: «سی ان ان در گزارشی پرزیدنت ترامپ را متهم کرد که میخواهد مکزیک را بمباران کند نه این من بودم که گفتم میخواهم این کار را انجام دهم»!
او در ادامه افزود: «امروز فضای بیحکومتی را تنها در افغانستان نمیبینیم مشابه آن در» ال پاسو «(غربیترین نقطه تگزاس) وجود دارد هیچ قانونی در آنجا حکمفرما نیست. هیچ کلانتری وجود ندارد. کارتلها آنجا را اداره میکنند و قانون خود را اجرا میکنند. این بسیار خطرناک است. چگونه میتوانیم از آمریکا در برابر فضای فقدان حکمرانی در مرزهایمان محافظت کنیم؟ چگونه میتوانیم جلوی شی جین پینگ در مورد انتقال مواد مخدر به آمریکا با هدف به زوال کشاندن کشورمان را بگیریم؟ ابزارهایی که ممکن است داشته باشیم چیست؟ ما باید فکر کردن در مورد این که چگونه میتوانیم از تمام ظرفیت آمریکا برای محافظت از خود در برابر چنین فضاهای غیر قابل کنترلی استفاده کنیم را آغاز نماییم».
بخش سیاست خارجی کارنامه او مشخص است. آن چه در مورد پمپئو در سال ۲۰۲۴ جالب خواهد بود آن است که او میتواند بر رویعدم آگاهی رای دهندگان جمهوری خواه درباره تواناییهای خود در عرصه سیاست داخلی سرمایهگذاری کند. در کنگره زمانی که او نماینده کانزاس بود یک محافظه کار فرهنگی قابل اعتماد قلمداد میشد. با این وجود، برای افرادی که او را به دلیل فعالیتاش در حوزه امنیت ملی میشناسند قدرتاش در مسائل مرتبط با جنگ فرهنگی ممکن است تعجبآور باشد.
او در نیوهمپشایر به راحتی با پرسشهای مربوط به رفراندوم سقط جنین در ایالت خود برخورد کرد و ترس از این که گرایش به مسائل جنگ فرهنگی ممکن است برای جمهوریخواهان مشکل ساز باشد را محکوم نمود.
او گفت: «من از» رندی وینگارتن «(رئیس فدراسیون معلمان ایالات متحده آمریکا) بیش از شی جین پینگ میترسم. ما نمیتوانیم به بچهها بیاموزیم که تاریخ کشورمان از سال ۱۶۱۹ میلادی شروع میشود. مبارزه با چنین نحوه آموزشی اساسیترین کار امنیتی است که باید انجام دهیم».
دوره تصدی پمپئو در کنگره آموزنده است. زمانی که او از سوی تی پارتی (جناح راست حزب جمهوری خواه) در سال ۲۰۱۰ میلادی انتخاب شد بیشتر به دلیل مشارکتاش در کمیته بنغازی و دیگر جدالهای برجسته در حوزه سیاست خارجی شهرت داشت.
با این وجود، به همان اندازه در جلسات استماع کمیته با مقامهای دوره اوباما مانند «جینا مک کارتی» نیز وارد چالش میشد. یکی از کارکنان سابق پمپئو میگوید: «جنگ فرهنگی برای او یک چالش است، زیرا او در آن بسیار قوی است و مردم ندیدهاند که تا چه اندازه قوی است».
پمپئو در سخنرانی خود در نیوهمپشایر بر اهمیت شکست دادن چپگرایان و نه تخریب آنان تاکید کرده است. شعار او این است که «آنان را در صندوق رای شکست دهید». این شعار پایگاه رای دهندگان اردوگاه راست که طرفدار تخریب تمام آثار چپ هستند را راضی نمیکند، اما برای کسانی که مشتاق بازگشت به یک جمهوری خواهی و محافظه کاری عادی در پی یک دوره تفرقه افکن هستند رضایت بخش خواهد بود.
با این وجود، پمپئو با رئیس سابق خود (ترامپ) چگونه رفتاری خواهد داشت؟ این پرسشی بزرگ در ذهن همکاران سابق اوست. پاسخ کلی این است: او با مقداری احترام با ترامپ برخورد میکند، اما تلاش میکند تا تضادهای میان خود و ترامپ در مورد منصب ریاست جمهوری را تشدید کند. پمپئو در سخنرانی خود در در نیوهمپشایر انتقاد از ترامپ در مورد حمله به عمارتاش برای کشف اسناد را مطرح کرد. او تاکید کرد که همراه داشتن اسناد از سوی ترامپ اشتباه بوده و میتوانست یک تهدید امنیتی قلمداد شود، اما همزمان حمله اف بیآی به عمارت ترامپ را نیز اشتباه خوانده و عامل بیاعتمادی بیشتر مردم امریکا به نهادهای دموکراتیک آن کشور دانسته است.
در مورد توانایی او به منظور تامین مالی کارزار انتخاباتی هنوز وضعیت مشخص نیست. او رابطه کاری خود را با سرمایه دارانی که در محافل جمهوری خواه مهم هستند حفظ کرده است. او دیگر مانند گذشته جدی نیست شوخی میکند و براحتی از فوتبال صحبت میکند. او برای آرامش فیلم تماشا میکند و عاشق کمدیهای سبک «جاد اپتاو» کارگردان امریکایی است. پمپئو هم چنین طرفدار اختصاصی تیم بسکتبال «ویچیتا استیت شوکرز» است.
شرطبندی روی پمپئو مطمئنا شرطبندی روی یک اسب سیاه است. در حالی که رویکرد او به سیاست ممکن است قدیمی به نظر برسد بسیاری از مشاوران سیاسی و اعضای گروههای مرتبط با کمکهای مالی در واشنگتن بر این باورند که او و قابلیتهایش دست کم گرفته شده اند. او میتواند در میان رای دهندگانی که میخواهند از سیاستمداران هشتادسالهای که از سال ۱۹۹۲ میلادی بر سیاست امریکا تسلط داشتهاند عبور کنند محبوب باشد.
یکی از ناظران آگاه سیاست امریکا که به هیچ یک از رقبای انتخاباتی ۲۰۲۴ وابستگی ندارد میگوید: «پمپئو میداند چگونه خُرد کند. سرگرمی اصلی او کشتن تروریستها است. پرسش این است که آیا پمپئو خواستار بازگشت به سیاست خارجی دوره بوش است یا چیزی قدیمیتر و ریگانی تر. انتقاد اصلی ترامپ از جنگهای بوش در خاورمیانه رای دهندگان جمهوری خواه را به سوی خود جلب کرد رای دهندگانی که تردیدی جدی درباره آن ماموریتها داشتند. با این وجود، فراتر از این انتقادات، ترامپ جزئیات اندکی را ارائه کرد. پمپئو پس از کسب مقام وزارت خارجه در همراهی با» جارد کوشنر «توافق ابراهیم را به ثمر رساند».
پمپئو در نیوهمپشایر به مزایای آن توافق و امیدهای خود به آینده با اتحاد دولتهای عربی با اسرائیلیها و تشکیل جبهه متحد علیه ایران اشاره کرد. او گفت: «ما ماجراجو نبودیم. ما یک سیاست خارجی بسیار محدود را اجرا کردیم. با این وجود، ما کماکان قوی بودیم. زمانی که یک خط را کشیدیم کاملا آشکارا نشان دادیم که مایل هستیم از آن خط دفاع کنیم».
پمپئو در ادامه با اشاره به این که در دوران تصدیاش صحبتهایی در این باره مطرح شده بود که «او یک جنگ طلب است و جنگ جهانی سوم را آغاز خواهد کرد» گفت: «من فکر میکنم مردم آمریکا میتوانند ببینند که رهبری آمریکا مهم است. هیچ جنگ تازهای در چشمانداز ما قرار نداشت. در واقع، ما رد پای خود را در افغانستان کاهش دادیم. ما همیشه باید یک ارتش قوی و توانا در پشت خود داشته باشیم».
پمپئو در پاسخ به پرسش خبرنگار «اسپکتیتر» افزود: «ما باید اطمینان حاصل کنیم افرادی که در اطراف رئیس جمهور بعدی جمع میشوند به اولویت داشتن آمریکاییها در سیاست خارجی اعتقاد دارند و درک میکنند که چگونه برنامههای آنان را اجرا کنند. سیاست خارجی به آرامی شب پیش نمیرود. شما از روز نخست آغاز میکنید و به هشت سال زمان نیاز دارید. این یک پروژه است نه یک لحظه».
او به «اسپکتیتر» گفت که هنوز در مورد نامزدی یاعدم نامزدی در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۲۴ تصمیمی نگرفته و در جلسهای در نیوهمپشایر در پاسخ به یکی از حضار که گفت امیدواریم سال ۲۰۲۴ شما را دوباره ببینیم در حالی که در حال امضای تخم مرغ بود با لبخند گفت: «متشکرم، شما بسیار مهربان هستید».